نقد شعار «می کشم می کشم آنکه برادرم کشت» و ...
جمهوری اسلامی یعنی سی سال سرکوب عریان و فرودستی زنان. به همین جهت در مبارزات اخیر، زنان و بهخصوص دختران جوان در صف مقدم این مبارزات جای گرفتند. سی سال مقاومت و مبارزه پیگیر زنان به وسعت کل جامعه از آنان انسانهایی ساخته که دیگر حاضر به تن دادن به این نظام ستمگر و زنستیز نیستند.
در طی سی سال گذشته جمهوری اسلامی با اعمال قوانین ضد زن خود و با تکیه بر خشونت تلاش کرد قیود و سنتهای ارتجاعی را بر جامعه تحمیل کند. جداسازی زنان و مردان در عرصهی آموزش و پرورش، ادارات و حتی وسایل نقلیه عمومی یکی از سیاستهای بهغایت عقبمانده جمهوری اسلامی بود. اما در خیزشهای اخیر دختران و پسران جوان آن قوانین و سنتهای عقبمانده را زیر پا گذاشتند و عهد بستند تا زمانیکه آنها را به زبالهدانی تاریخ نسپردهاند از پای ننشینند. صحنههای شورانگیز دختران و پسرانی که دست در دست هم به مقابله با نیروهای سرکوبگر بسیجی و لباس شخصی میپردازند و ایدئولوژی اسلامی حاکمین مرتجع را به یکباره زیر سوال میبرند به کل جامعه تازگی و شور بخشیده است.
اگر در گذشته یک تار موی زنان ایدئولوژی جمهوری اسلامی را به زیر سوال میبرد، در خیزشهای اخیر دختران جوان از روسریهای خود برای پوشاندن چهرهی خود در مقابل جاسوسان رژیم استفاده کردند و به این وسیله هم نفرتشان را از حجاب اجباری نشان دادند و اعلام کردند به سران رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی در مبارزه جدی هستند و قصد دارند تا رسیدن به هدف به مبارزهای که تازه آغاز شده ادامه دهند. انباشت خشمی سی ساله، از زنان نیرویی ساخته است که کمترین خواستش سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است.
مردم از روز اول مبارزاتشان با نیرویهای سرکوبگر جمهوری اسلامی روبرو بودند و با هر آنچه که در کف داشتند به مقابله با آنان پرداختند. هزاران دختر جوان را سنگ به دست و در حال سنگربندی و زد و خورد با نیروهای سرکوبگر دیدیم. دختران و پسران با سنگ و بطریهای آتشزا و آتش زدن ماشینهای نیروی انتظامی و مراکز دشمن به مقابله با آنان پرداختند و در عمل آموختند که با دست خالی نمیتوان در برابر روشهای خشونتآمیز نیروهای سرکوبگر ایستاد.در مبارزات اخیر بسیاری از زنان و مردان در اثر گلولههای دشمن جان باختند و بسیاری نیز در زیر شکنجههای قرون وسطایی جان عزیزشان را از دست دادند.
در این دوره و در برابر کشتارها و سرکوبهای وحشیانه رژیم اسلامیست که مردم عمدتا با دو شعار روبرو هستند. شعاری که از جانب جناح "اصلاح طلب" حکومت تشویق و تبلیغ میشود این است: «برادر بسیجی چرا برادرکشی» و شعاری که از جانب مردم و بهخصوص جوانان رادیکال طرح میشود: «میکشم میکشم آنکه برادرم کشت». اولی که تحت عنوان "انشقاق انداختن در میان نیروهای پاسدار و بسیجی و ارتش" طرح میشود، در واقع تلاش دارد نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی را دوست مردم معرفی کند. شعار دوم انعکاس این واقعیت است که در برابر خشونت ارتجاعی باید از خشونت انقلابی استفاده کرد، اما در عین حال این شعار به فرهنگ مردسالارانه جمهوری اسلامی نیز آغشته شده است.
طی سی سال گذشته، جمهوری اسلامی بی وقفه مردان را به استفاده از امتیازات مردسالارانه نظام اسلامی تشویق کرده و کل جامعه (بهخصوص مردان) را به درجات زیادی به فرهنگ و سنتهای عقبمانده جمهوری اسلامی آغشته کرده است. شعار «میکشم میکشم آنکه برادرم کشت» به خصوص در شرایطی که بسیاری از جانباختگان جنبش مردم را زنان تشکیل میدهند دارای ماهیتی مردسالارانه است.
مردم بهخصوص جوانان باید از دادن شعارهایی که بار مردسالارانه و تبعیض علیه زنان را دارند، خودداری کنند. جنبش مردمی باید فرهنگ مردمی هم داشته باشد. ما باید جنبش خود را از نمادها و شعارهایی که متعلق به نظام اجتماعی جمهوری اسلامی است پاک کنیم. این اصل شامل شعارهایی مانند "الله اکبر" نیز میباشد. نباید فراموش کنیم که سی سال پیش زنان دست به شورش علیه فرمان "حجاب اجباری" خمینی زدند، اراذل و اوباش جمهوری اسلامی با همین شعار "الله اکبر" به آنان حمله کردند و طی سی سال گذشته "الله اکبر" فرمان حمله به زنان، جوانان و کارگران و همه اقشار مردم بوده است.
پا به پای گسترش مبارزات و تعمیق خواستهها در مقابله با نظام جمهوری اسلامی باید بتوانیم شعارها و خواستههایی را فرموله کنیم که در عمل با ارزشها و معیارهای نظام مردسالار و پدرسالار مرزبندی کند. باید به این امر واقف باشیم که هر گونه وجه مشترکی با نظام زنستیز جمهوری اسلامی در شعارها و خواستههایمان از تیزی و برایی مبارزاتمان خواهد کاست.
سیما آتشافروز (فعال سازمان زنان هشت مارس (ایرانی ـ افغانستانی)- 10 آگوست 2009
www.8mars.com
simaatashafroz@ymail.com
http://heshtemars.blogfa.com