سرکوب زنان و غنی سازی اورانیوم

سرکوب زنان و  غنی سازی اورانیوم!!!!

آذر درخشان

شنبه 1 اردیبهشت 1386:

در راستای طرح ارتقا امنیت اجتماعی با رویکرد امنیت اخلاقی از ساعت 10 صبح دیروز تا 14 امروز به هزار و 347 نفر از بدحجابان تذکر داده شده است. سرهنگ پاسدار احمدی گفت 117 نفر از این افراد توسط ماموران به پایگاههای پلیس امنیت انتقال داده شدند.

معاون مبارزه با مفاسد اجتماعی نیروی انتظامی تهران بزرگ گفت از وضعیت ظاهری افراد بدحجاب که به مقرهای تعیین شده منتقل می شوند عکس برداری می شود تا جزو سابقه آنها قرار گیرد.

رئيس پليس تهران گفته است متهمان به سه گروه تقسيم شده اند و سه شيوه ارشادی، انتظامی و قضائی را برای برخورد با "متهمان" بکار می گیرند و این سه شیوه با هم منافاتی ندارند. .(خبرگزاری ایلنا)

شیوه ارشادی:

خواهر حجابت را رعایت کن، حاکمیت من به خطر افتاده است!

خواهر حجابت را حفظ کن، با حجاب تو می توانم وحدت امت اسلامی را حفظ کنم!

خواهر حجابت را حفظ کن، سرکوب تو نقطه وحدت امت اسلامی است!

خواهر حجابت را حفظ کن، حجاب تو سمبل انقلاب اسلامی است!

خواهر حجابت را حفظ کن تا بتوانم حمایت مرتجعین اسلامی بنیادگرا در عراق و خاورمیانه را داشته باشم!

خواهر حجابت را حفظ کن! حجاب تو پل ارتباط من با همه زن ستیزان مردسالار است!

شیوه انتظامی:

حمله به زنان و دختران جوان، بازداشت آنان با شعار "یا روسری یا توسری"

شیوه قضایی:

شلاق، زندان یا جریمه نقدی

چرا مرتجعین جمهوری اسلامی برای تثبیت نظام اسلامی در آستانه قیام 57 با سرکوب زنان و تحمیل حجاب اجباری آغاز کردند؟

زیرا نظامی که قرار بود آنها سازمان دهند بر مبنای نابرابری اجتماعی، سرکوب نیروهای مترقی و انقلابی، سرکوب ملل مختلف، استبداد همه جانبه، سرکوب کارگران، دانشجویان، هنرمندان و نویسندگان و ..... بود و برای تثبیت چنین نظامی باید از زنان شروع می کردند. زنانی که از خانه به خیابان آمده بودند تا روابط عقب مانده در جامعه را بزیر کشند. خمینی  بخوبی می دانست که موقعیت زنان در هر جامعه ای بیان درجه رشد و آزادی آن جامعه است. بهمین دلیل وقتی جامعه اسلامی خود را تعریف کرد بخش مهمی از آن ایدئولوژی، سیاست و قوانین  متکی بر سرکوب و فرودستی زنان بود.  اجباری کردن حجاب آیینه تمام نمای جامعه اسلامی شد و دماسنجی برای درجه سرکوب کل جامعه.

و این چنین بود که حجاب اجباری در ایران نقش مهمی در تصويب يك سلسله قوانين اسارت بار عليه زنان، ايجاد گشتهاي پليسي حفاظت از ناموس و حجاب، دستگيري و اعدام هزاران زن فعال سياسي، تبليغات و جو سازي بي وقفه عليه آزادي زنان ایفا کرد و چتری شد که مجموعه قوانین نابرابر و ضد زن همراه با سنن و ارزش های عقب مانده زیر آن جای گرفتند.

چرا حجاب چنین نقشی در سرکوب زنان ایفا می کند؟

چون حجاب يكي از آن سنن است كه دنيائي از مفاهيم اجتماعي در نهان دارد . مرتجعین اسلامی از حجاب بعنوان يك اسلحه ايدئولوژيك براي تقويت حاكميت خود استفاده کرده و می کنند. حجاب خصلت طبقاتي ارتجاعي مشخصی  دارد.

1 - حجاب  براي نشان دادن سلطه مالكيت خصوصي است، براي تثبيت سلطه طبقات استثمارگر بر طبقات استثمار شونده، حجاب سمبل سلطه مرد بر زن است. اگر این سلطه در گذشته توسط محبوس کردن زنان در اندرونی میسر بود امروز حجاب نقش اندرونی متحرک را بازی میکند.

2 - حجاب، با شخصيت زن همان كاري راميكند كه وقتي وي را بدون رضايت و آگاهي به مردي شوهر ميدهند؛ همان كاري را ميكند كه تاخت زدن زنان ميان طايفه ها و خانواده ها؛ همان كاري را ميكند كه رد و بدل كردن زنان ميان خانواده هاي قدرتمند حاكم. همان كاري را كه آزار جنسي زنان توسط مردان در محل كار.  و هدف از همه اینها برای تثبیت موقعیت حاكم و محكوم و سرجاي خود نشاندن محكوم است.

3 -  حجاب با زنان همان كاري را ميكند كه نماز و دعا با كليه ستمديدگان ميكند. يعني تمريني روزمره است براي عادت كردن به عبوديت و اطاعت. زن با حجاب اجباری خود را عادت ميدهد كه از مرداني كه صاحب وي هستند اطاعت كند، تابع جامعه مردسالار مستبد شود. زن با تمرين اطاعت از مرد خانه در واقع به تمرين اطاعت از حكومت و تن دادن به اشكال گوناگون بردگي ميپردازد.

4- حجاب با هيچ كردن زنان آنان را وادار به گردن گذاردن به اين حاكميتها ميكند. حجاب اجباری نقش خرد كننده شخصيت، درهم شكستن حس غرور و سربلندي، بزدل كردن زن را بازي ميكند. وقتي كه به زن آموخته شود كه شكل بدنش را بپوشاند و از آن شرم كند او بالاجبار ياد ميگيرد كه جرات فكر كردن و دست زدن به كارهاي بزرگتر را هم نكند و به اين ترتيب موجودي عقب مانده ميماند و با عقب مانده نگاه داشتن زنان ثبات نظم سياسي حاكم تضمين ميشود. از زنان كارگر، كارگراني مطيع درست ميكند.

مرتجعین اسلامی در ابتدای قدرت گیری شان با حجاب اجباری و کنترل زنان سعی کردند ذهنیت مردسالاربخش مهمی از جامعه را از طریق این رشوه با خود متحد کنند و از سوی د یگر سرکوب زنان را بمثابه درس عبرتی در مقابل کل جامعه و هر فردی که به این مرتجعین تن ندهد قرار دادند. در حقیقت سرکوب زنان امتیاز به یک بخش از جامعه بود تا بتوان همه جامعه را کنترل و سرکوب کرد. (1)

چرا امروز جمهوری اسلامی با "طرح ارتقا امنیت اجتماعی با رویکرد امنیت اخلاقی" حمله علیه زنان را شدت بخشیده است؟

- اوج گیری جنبش های اجتماعی بویژه جنبش زنان

- تشدید تضاد بین امپریالیستها و جمهوری اسلامی و تلاش های هر  یک برای استفاده از مردم برای پیشبرد سیاست های ارتجاعی و ضد مردم هر یک از این دو قطب ارتجاعی داخلی و بین المللی

- تقویت ایده  قطب سوم بعنوان قطب مستقلی که برای سرنگونی رژیم اسلامی و تعیین سرنوشت مردم بدست خود و مخالفت با طرح های امپریالیستی مبارزه می کند.

- جنبش زنان يکي از سیاسی ترین و رادیکالترین جنبش اجتماعی در اوضاع کنونی ایران است. حداقل خواسته هایش با سرنگونی این رژیم پیوند خورده و می تواند نقش مهمی به لحاظ عینی و ذهنی در شکل گیری قطب سوم، قطبی مستقل از کلیت جمهوری اسلامی و نیروهای امپریالیستی داشته باشد. این جنبش در ماههای اخیر از تحرک و پویایی فزاینده ای برخوردار بوده است.  دقیقا به همین دلیل محل تلاقی تضادهای گوناگون سیاسی در بعد داخلی و بین المللی است. جمهوری اسلامی دریافته که این جنبش از پتانسیلی برخوردار است که می تواند مولود تغییرات گوناگونی در اوضاع آتی جامعه شود و در این راستا سرنوشت مرتجعین اسلامی را هم رقم زند.

جنبش زنان از یکسو جنبشی است که جدی ترین زمینه شکل گیری قطب سوم واقعی و نه بدلی را  در دل خود دارد. و بهمین دلیل بسیاری از شاخص های قطب سوم را حمل می کند و تحقق خواسته هایش مسیر پیشروی جامعه را بسوی آینده ای آزاد و دمکراتیک فراهم می کند.

از سوی دیگر تحرکات نیروهای انقلاب مخملی (رنگی) که در حقیقت یکی از گزینه های امپریالیسم آمریکا برای تعویض رژیم جمهوری اسلامی است، نیز در جنبش زنان بیشتر از هر جنبش دیگری شدت گرفته است.

جمهوری اسلامی  با دو گرایش عمده درون جنبش زنان  تضاد دارد. از یکسو با گرایش برابری خواه، مستقل و انقلابی که در حقیقت گرایش اکثریت زنان ایران است و از سوی دیگر با گرایشی که عقربه خود را همراه با  تحرکات دوم خردادی های سابق بعنوان گزینه جدید امپریالیستی کوک می کند. رژیم جمهوری اسلامی در هر دو این گرایشات خطر بی ثباتی خود را می بیند گرچه با گرایش اول یعنی گرایش انقلابی و رادیکال بسیار سخت و خشن برخورد می کند و بقول خودشان از شیوه سه گانه «ارشادی، قضایی، انتظامی» استفاده می کنند، که کمترینش شلاق و زندان است. در حالی که برخوردش با به اصطلاح گرایش "انقلاب رنگی"  چانه زنی و "گفتگوی مدنی" است، گرایشی که با پشتوانه رسانه های بین المللی امپریالیستی وپرداخت وثیقه های میلیونی در حال رفت و آمد  به زندان اوین و چهره سازی هستند.

اینها زمینه اصلی سرکوب زنان در روزهای اخیر است. و بدون شک این سرکوب ها در آینده نیز  ادامه خواهد یافت اما با اشکال متنوعی که هم اکنون در اتاق های وزارت اطلاعات در حال بررسی است.

چرا زنان اصلاح طلب حکومتی و غیر حکومتی  تلاش دارند خواست لغو حجاب اجباری را بعنوان یکی از شاه کلیدهای جنبش برابری طلب و رهایی زنان دور بزنند؟

چون حجاب اجباری عصب حساس  نظام اسلامی است. عصبی که هر فشاری روی آن به معنای به مصاف طلبیدن رژیم جمهوری اسلامی است.  به همین دلیل سرپیچی و مقاومت در مقابل حجاب اجباری  برای جمهوری اسلامی به معنی به مخاطره انداختن امنیت ملی و تضعیف حاکمیت مرتجعین حاکم است. و بی جهت نیست که حاج خانم های اسلامی حزب مشارکت و سایر زنان دوم خردادی چادر و چارقد به سر از همه نوع حقوقی برای زنان دم می زنند بجز حق اولیه انتخاب پوشش. تاسف بار اینکه کمپین یک میلیون امضا چهره به چهره در میان زنان می رود تا از تغییر قوانین نابرابر بگوید اما از حجاب اجباری که امروزه در جامعه ما بطور عینی کلیه قوانین نابرابر و ضد زن را پوشش می دهد سخنی نمی گویند.

زنان اصلاح طلب حکومتی و غیر حکومتی  از سکولار گرفته تا غیر سکولار  از مرکز فرهنگی تا جبهه مشارکت و ملی مذهبی ها  تلاش دارند با برجسته کردن روز 22  خرداد 84 تحت لوای  روز "تاریخی" زنان ایران ، هشت مارس 1357 را بعنوان نقطه عزیمت مبازات زنان علیه رژیم جمهوری اسلامی دور بزنند. در تظاهرات چند روزه زنان  در مارس 57 بیش از 100 هزار زن علیه فتوای خمینی برای حجاب اجباری به خیابانها آمدند و مرتجهین تازه به قدرت رسیده اسلامی را وادار به پس گرفتن این فتوا کردند. گرچه پس از اینکه خمینی جای خود را بر تخت سلطنت تثبیت کرد حمله گسترده به زنان آغاز شد اما این مسئله بهیچوجه از اهمیت این مبارزه گسترده و تاریخی نمی کاهد.(2) این زنان تصور می کنند با حذف و یا سکوت در مورد مبازه تاریخی علیه حجاب اجباری مارس 1357 و  وانمود کردن اینکه تاریخ جنبش زنان از 22 خرداد شروع شده است می توانند جنبش زنان را وارد چانه زنی مرگ آور با رژیم حاکم کنند.

 

نتیجه گیری و راه حل

 

هر زنی در هر موقعیتی و به هر اندازه ای که برای حقوق برابر مبارزه می کند، حتی اگر حساسیتی هم به این تکه پارچه که نامش حجاب است ندارد باید فکر کند که چرا این رژیم تا این درجه به حفظ حجاب در جامعه حساس است. به جرات می توان گفت اگر هم اکنون به مرتجعین اسلامی بگویند بین داشتن تاسیسات غنی سازی اورانیوم و حجاب زنان یکی را انتخاب کنید، بی درنگ بر حجاب زنان پای خواهند فشرد. هر زنی که امروز می خواهد علیه قوانین تبعیض آمیز و زن ستیزانه گام بردارد باید در ابتدا اين سوال را مطرح کند که چرا اولین حمله رژیم برای تثبیت نظام اسلامی، اجباری کردن حجاب بود و چرا این رژِیم نیروی انتظامی ویژه برای کنترل زنان ایجاد کرد.

به همین دلیل موضوع حجاب فراتر از یک تکه پارچه است که بخواهیم براحتی بر سر آن مصالحه کنیم. مصالحه تحت این عنوان که حجاب مشکل زنان ايران نیست، زنان به حجاب عادت کرده اند، مسئله زنان زحمتکش حجاب نیست و یا حجاب در میان خواسته های مختلف زنان از الویت برخوردار نیست و .....

در روزهای اخیر جمهوری اسلامی با نیروی نظامی و خط و نشان کشیدن برای زنان  يکبار ديگرنشان داد که حجاب اجباری جایگاه مهمی در تثبیت این نظام، در مطیع کردن کل جامعه و در تقویت وحدت مرتجعین در کل خاورميانه دارد و زنان نيز کماکان  نشان دادند حاضر به تن دادن  به خفت و تحقیر پوشش  اجباری نیستند.

جمهوری اسلامی بار ديگر اعلام کرد اجبار در حجاب و پافشاری بروی آن جبهه مهمی از مبارزه اش علیه زنان در نهايت سرکوب کل جامعه است و این در حالی است که زنان رفرمیست و اصلاح طلب حکومتی و غیر حکومتی نيز سعی می کنند این جبهه نبرد زنان و مرتجعین اسلامی را دور بزنند و نگذارند که ما در مسیر درست مبارزه علیه جمهوری  اسلامی و شکل دهی قطب سوم گام برداريم. قطبی که خواسته های پایه ای ما زنان بر تارک آن بدرخشد.

مسلما برای ساختن جهان نو باید از روی  لاشه جمهوری اسلامی گذشت و مناسباتی  را طرح ریخت که کمترین رکن اش جدایی کامل و واقعی دین از دولت است، لغو حجاب اجباری و کلیه قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی است.

مسلما قطب سوم  از طریق  دامن زدن به مبارزات عادلانه توده ها،افشای طرح های امپریالیستی و نقد و افشای بي ثمر بودن راه حل های قطره چکانی و کاذب درون جنبش زنان شکل خواهد گرفت.

از مبارزات زنان و کلیه متحدین جنبش زنان علیه حجاب اجباری و طرح های سرکوبگرانه اخیر حمایت کنیم. مبارزات زنان علیه حجاب اجباری به مثابه بند ناف تحقق بسیاری از خواسته های ما در این دوره است، آن را تقویت کنیم و این مبارزات را به گوش افکار عمومی بین المللی برسانیم و با تقویت مبارزات زنان علیه طرح های ارتجاعی اخیر بار دیگر مرتجعین اسلامی را وادار به عقب نشینی کنیم.

اگر آغاز مبارزه زنان در سال 57 با مبارزه علیه حجاب اجباری شروع شد بدون شک يکی از مبارزات مهم که مرتجعین حاکم را به زباله دان تاریخ خواهد سپرد، مبارزه قاطعانه علیه حجاب اجباری است.

4 اردیبهشت 1386

24 آوریل 2007

Azar_darakhshan@yahoo.com

توضیحات:

1-  در این بخش از مقاله "حجاب، اين مظهر اسارت زنان را به آتش بكشيد!"نشریه  حقيقت دوره دوم، شماره 32، فروردين 1379 –  استفاده شده است.

http://www.sarbedaran.org/mozuat/zanan/omumi/h32hejab.htm

2  ـ  اگر چه رژيم در مارس 1357موفق به سرکوب موقت مبارزه ما عليه حجاب اجباری شد اما ادامه مداوم مقاومت و مبارزه ما بدون شک یکی از عوامل  مهم بي اعتباری کنوني رژيم و در نهايت سرنگوني آن است!

برای دیدن فیلمی از این تظاهرات تاریخی می توانید به لینک زیر مراجعه کنید

http://video.google.de/videoplay?docid=8842589185458786745&hl=de