به: زنان و مردان ضد امپرياليست شركت كننده در سوسيال فوروم جهانی
از سوی: سازمان زنان هشت مارس (ايرانی-افغانستانی)
چرا شيرين عبادی مدافع همين جهان است!
درود بر شورشگران حاضر در اجلاس سوسيال فوروم جهانی در بمبئی!
زنده باد همبستگی در مبارزه عليه سيستم جهانی بهره كشی و حرص و آز! در مبارزه عليه امپرياليستهای جنگ طلب!
سلام بر همه خواهرانمان كه در اقصی نقاط جهان برای رهائی زنان مبارزه می كنند!
ما مطلع شديم كه شيرين عبادي، از ايران، در اين فوروم سخنرانی خواهد كرد. پس تصميم گرفتيم شما را از ديدگاه ها و مشی سياسی غلط وی كه به اعتقاد ما برای امر رهائی زنان ايران از چنگال رژيم زن ستيز جمهوری اسلامی ايران بسيار ضررمند است، آگاه كنيم.
نقطه عزيمت ما برای نقد وی شعار بسيار عالی «جهان ديگری ممكن است، برای تحقق آن بجنگيم!» است، كه شيرين عبادی اصولا اعتقادی به آن ندارد. او حامی نظم موجود است. او نماينده يك گرايش سياسی در ايران است كه معتقد است رژيم اسلامی در حال مرگ، فاسد، كاملا ارتجاعی و ضد زن را می توان و بايد از درون اصلاح كرد. اين اعتقادشان نه بخاطر آنست كه رژيم اسلامی با شيرين عبادی و همفكرانش خيلی باعطوفت رفتار كرده است. بالعكس، اينها بخاطر انتقادات بسيار نرمشان و عليرغم رفتار چاپلوسانه و سازشكارانه شان نسبت به رژيم اسلامي، گاها به زندان نيز افتاده اند. مشكل اينان آنست كه بيش از آنكه از خود رژيم اسلامی بترسند، از شورش انقلابی مردم ايران هراس دارند.
شيرين عبادی يكی از حاميان «جناح اصلاح طلب» رژيم اسلامی در ايران است. اين جناح با رئيس جمهوری كشور (خاتمي) و اكثريت مجلس شناخته می شود. عبادی از اين جناح حمايت می كند نه بخاطر آنكه واقعا اينان «اصلاح طلب» اند. خير! اين جناح رژيم صرفا يك گروهبندی ديگر با منافع خاص خود در درون رژيم مطلقا ارتجاعی جمهوری اسلامی است. شيرين عبادی و همفكرانش به اين دليل از اين جناح رژيم حمايت كرده اند چون معتقدند مردم ايران چاره ای ندارند جز آنكه «بين بد و بدتر» انتخاب كنند. «جناح اصلاح طلب» كه به اندازه جناح ديگر (معروف به «محافظه كار») جنايتكار است مورد تحسين اينان واقع می شود چون در سفاكی نسبت به جانيان «بدتر» در طبقه «بد» رده بندی شده اند. و بر طبق يك منطق معوج، شيرين عبادی و امثالهم معتقدند كه اگر اين تبهكاران «بد» بر مردم ايران حكومت كنند برای مردم (بخصوص زنان ايران) بهتر است! چه بلند پرواز! واقعا كه خانم عبادی در مورد نيازهای مردم ايران بسيار سخاوتمند است!
عبادی بلافاصله پس از دريافت خبر جايزه نوبلش در مصاحبه ای اعلام كرد كه رئيس جمهور ايران، خاتمي، بيش از وی شايسته دريافت اين جايزه است. اين رئيس جمهور كسی است كه در سال 1367 زمانی كه آيت الله خمينی دستور قتل عام هزاران تن از زنان و مردان جوان انقلابی در زندانهای سياسی را داد، از نزديكان وی بود. همه آگاهان محافل سياسی در ايران می دانند كه خاتمی در ميان پنج شش تن رهبران مذهبی بود كه طی نامه ای از خمينی خواستند كه به اين ترتيب (اعدامهای دسته جمعي) مسئله زندانيان سياسی در ايران را «حل» كند. بله، واقعا كه وی شايسته گرفتن يك جايزه بين المللی برای جنايات خونينش عليه بهترين دختران و پسران خلقهای ايران است. عبادی هيچ فرصتی را برای تحسين مجلس اسلامی ايران از كف نمی دهد. دوستانی كه اهل هند و ديگر كشورهای به اصطلاح «جهان سوم» هستند خوب می دانند كه چنين مجلس هائی محصول چه نوع پروسه انتخاباتی است: پروسه ای تهوع آور كه مشتمل است بر توطئه چينی ها و زد و بندهای سياسی قدرتمندان در پشت پرده، خريدن راي، تهديد به مرگ و غيره. در اين جبهه، ايران مقام اول را دارد، همانطور كه از نظر تلفات جانی زلزله هايش ركوردار جهانی است. اين رژيمی است كه زنان ايران و بطور كل خلقهای ايران عليه اش مبارزه كرده اند و حاضر نشده اند كه زير فشارهای آن دست از خواستهای خود بكشند. و امروز نيز اجازه نمی دهند بر آرزويشان يعنی تحقق يك ايران واقعا آزاد كه مردان و زنانش حقيقتا با يكديگر برابرند، گل پاشيده شود.
شيرين عبادی ادعای حيرت انگيزی در مورد اسلام می كند و می گويد كه اسلام با حقوق زنان و كودكان سازگار است! «آروندهاتی روي» در اين فوروم حاضر است. ما از او می پرسيم اگر كسی چنين ادعائی را در مورد مذهب هندو و يا مسيحيت كند شما چه جوابی می دهيد؟ آيا به اندازه كافی روشن نيست كه همه اين مذاهب دژهای پدرسالاری و مردسالاری هستند؟ شيرين عبادی چنين استدلال می كند كه «يك قرائت جديد» از قران (كتاب مقدس اسلام) اين مشكل را حل خواهد كرد. اما فرمان قرآن مبنی بر اينكه زن فرودست مرد و پدر صاحب فرزندان است (تا آنجا كه می تواند دختر خردسال خود را حتی از بدو تولد به هر مردی بدهد) آنچنان صريح و بدون ابهام است كه هيچ شكل از «بازخواني» قرآن نمی تواند ماهيت آن را عوض كند. بالعكس، هر كس كه تلاش كند با قرائتی مترقی قرآن را «بازخواني» كند تنها خودش را خراب می كند! زيرا مجبور می شود به بدترين انواع عوامفريبی توسل جويد. اين كتاب يكی از سرچشمه های اصلی تمام قوانين ستمگرانه شريعت اسلامی است. مردم ايران، پس از تجربه بيست و پنج سال حكومت تئوكراتيك، اعتقاد راسخ پيدا كرده اند كه جدائی كامل دين و دولت يك قدم ضروری اوليه برای تحقق حقوق دموكراتيك آنان است. در واقع، بطور عيني، شكل گيری و تكامل يك جنبش زنان مترقی در ايران و افغانستان بدون بلند كردن چنين خواستی و مبارزه برای آن، امكان ناپذير است.
قدرتهای امپرياليستی آمريكا و اروپا برای كشورهای خاورميانه نسخه «اسلام معتدل» صادر می كنند. منظورشان چيست؟ مطمئنا منظورشان احترام نسبت به «فرهنگهای ديگر» نيست. اين نسخه پيچی فقط نمايانگر قيم مابی مستعمراتی شان نسبت به مردم اين كشورها نيز نيست. منظورشان از «اسلام معتدل» آنست كه يك بخش معين از نخبگان حاكم بايد كماكان افسار قدرت را در اين كشورها در دست داشته باشند اما برای خواباندن خشم مردم بهتر است كه چهره خشن نظامشان را كمی بزك كنند. منظورشان فقط همين است. اين انعكاس اتحاد امپرياليستها با طبقات مرتجع در اين كشورهاست. چنين اتحادی بی دليل نيست. اين طبقات و دولتهای مربوطه شان (در ايران و ديگر كشورها) هميشه چاكرانه امپرياليستها را بر خوان يغمای بهره كشی از مردم و منابع زيرزمينی خلقهای اين منطقه نشانده و از آنها پذيرائی كرده اند.
منظور آنها را خوب می خواهيد بفهميد به حكومتی كه آمريكا و سازمان ملل در افغانستان ساخته اند نگاه كنيد كه به تازگی قانون اساسی اش را تصويب كرد. يك قانون اساسی كه «قرائت جديدی از طالبان» است و بيشرمانه بدوی ترين حقوق زنان را لگد مال كرده و برای پوشاندن آن از جملات تزئينی مانند اينكه «تبعيض عليه زنان نكنيد» استفاده كرده است. حضرت محمد هم گفت «عليه زنانتان تبعيض نكنيد. بطور مساوی با آنها همبستری كنيد.»!
امروز تبليغ مذهب توسط قدرتهای امپرياليستی راهی است برای اينكه توده ها را آرام و خنثی كنند؛ توده هائی را كه از وضعيت فقر و فلاكت طاقت فرسائی كه نظام جهانی سرمايه داری به آنان تحميل می كند به حالت انفجار و شورش در آمده اند. قدرتهای بزرگ لازم ديده اند كه از ابزار مذهب برای آب يخ ريختن روی شورشگری توده ها و منحرف كردن عصبانيتشان استفاده كنند. شك نيست كه جورج بوش كاخ سفيد از خط ناپلئون بناپارت خبر دار است كه گفت: «من نيازی به مذهب ندارم مگر برای كنترل توده ها». او حتما از تجارب مرتجعين اسلامی حاکم بر ايران نيز درسهائی آموخته است. در كارزار اخلاقی كه وی در آمريكا براه انداخته اولين قربانی حق سقط جنين زنان است. در ايران نيز وقتی آيت الله با كمك قدرتهای غربی بر قدرت چنگ انداختند و انقلاب ما را سر بريدند، اول از همه به زنان حمله كردند. اين حمله شكل تحميل حجاب اجباری به زور سرنيزه و تفنگ را داشت.
حتما در سوسيال فوروم كسانی هستند كه همان منطق فكری شيرين عبادی را دارند كه انتخاب بين بد و بدتر نظام مسلط بر جهان، تنها چاره توده های مردم است. ما می دانيم كه سوسيال فورم يك جريان يكدست نيست. كسانی هستند كه وابسته به حكومتهای سوسيال دموكراتيك اروپا هستند كه می خواهند روحيه شورشگرانه جنبش ضد گلوباليزاسيون را خنثی كنند. كسانی هم هستند كه خودشان از نسل رزمنده دهه شصت(1960) بودند اما امروزه نماينده احساسات روشنفكران طبقات ميانی كشورهای خودند. اينها از اين و آن جنايت امپرياليستها و نهادهای بين المللی سرمايه داری جهانی عصبانی اند. اين امر خوبی است. اما بدی ماجرا در آنجاست كه توهم پراكنی هم می كنند و می گويند می توان بدون انقلاب و صرفا از طريق فشار مردمی و مذاكره به يك نظام اقتصادی و اجتماعی عادلانه دست يافت. در سوسيال فوروم تعداد كثيری از جوانان انقلابی نيز حضور دارند. روحيه انقلابی و اهداف والای اينان نماينده احساسات و ناآرامی ستمديدگان جهان است؛ ستمديدگانی كه می خواهند هر چه زودتر و با هر وسيله ای كه لازم است عليه اين جهان سرد و بيرحم كه حرص و آز و سود و جنگهای ناعادلانه شاخص آن است، طغيان كنند و از شر آن خلاص شوند. روی سخن ما آن انقلابيونی است كه چشم انداز خود را پائين نياورده اند و اشتياق جهانی را دارند كه حقيقتا «يك جهان ديگر» است و توسط سيستم خريده نشده اند. ما سخت علاقمنديم كه فعالين، روشنفكران، و هنرمندان طبقات ميانی با ستمديدگان جهان برای مبارزه عليه اين نظام جهانی كاملا بی ارزش و ناعادلانه متحد شوند. اما نمی خواهيم كه نقش اسب تروای نظم موجود را در ميان ما داشته باشند. دست يافتن به يك وحدت صحيح و مترقی فقط از طريق بحث و جدل آشكار در باب چشم انداز انقلابی و غير انقلابی برای مبارزه و مقاومت مردم جهان، امكان پذير است. ما معتقديم كه اين گرايشات متفاوت بايد علنا به بحث گذاشته شوند تا منظور هر كس در مورد اينكه اين «جهان ديگر» كه می خواهيم چيست، روشن شود. هر گونه تلاش برای حذف انقلابيون و گرايشات ضد امپرياليستی پيگير در اين جنبش جهانی بشدت برای متحد كردن مبارزات مردم جهان عليه نظام امپرياليسم و ارتجاع، مضر خواهد بود.
راه حل مشكلات جهان كنونی در اصلاح اين نظام در هيچ بخشی از جهان، نهفته نيست. بلكه در ضديت با كليت اين نظام در هر گوشه جهان، است. تمام كسانی كه صادقانه با گلوباليزاسيون امپرياليستی و جنگهای تجاوزكارانه مخالفند بايد اين واقعيت را درك كنند. بيائيد عزم جزم كنيم كه: جهان ديگری بدون امپرياليسم و ارتجاع امكان پذير است، برايش بجنگيم!
سازمان زنان هشت مارس (ايرانی - افغانستانی)
15 ژانويه 2004