به مناسبت هجدهمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی درتابستان 67
فراموش نمی کنیم، عفو هم نمی کنیم!
در پوشش سالهای جنگ گروه گروه عزیزان مارا, شکوفه های نشکفته مارا پرپر کردند.
پر پر کردنی که داغ آن خانه های ما را بی سو کرد. هزاران جوان رات بطور گروهی به جوخه های تیرباران و اعدام سپردند. به دختران نو بالغ قبل از اعدام تجاوز کردند، تنها به جرم آزادیخواهی.
مرتجعین زن ستیز جمهوری اسلامی جز حبس, شکنجه و مرگ پاسخی به معترضان خود نداده است, حتی به کسانی که تا چندی پیش هم پیاله بودند. حال همپالکی های شان, آن مجریان جوخه های اعدام, ندای بخشش و اتحاد و آزادی سر داده و راهی ممالک غرب میشوند تا برای کالای خود مشتری و حامی پیدا کنند. غافل از انکه پونز هایی که ایشان برای محکم کردن حجاب زنان بر سرشان استفاده میکردند، با این روکش ها مخفی نمیماند.
تاریخ دستگیری و کشتار زنان و مردان آزادیخواه و انقلابی نه از تابستان 67 شروع شد و نه در تابستان 67 پایان یافت. سران جمهوری اسلامی از بدو به قدرت رسیدن تنها راه ثبات حاکمیت ننگین خود را در کشتار زنان و مردان کمونیست، انقلابی و آزادیخواه دیدند. با کشتار و سرکوب مردم کرد در بهار 58 و قتل رهبران خلق ترکمن آغاز کردند. با دستگیری و قتل هزاران هزار دانشجو و استاد در سال 59 آغاز کردند. با قتل سعید سلطانپور و سعادتی و تقی شهرام آغاز کردند. با دستگیری و اعدام گروه گروه جوانان و نوجوانان در سال های 60 ادامه دادند. با قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 و قتل های زنجیره ای نویسندگان و روشنفکران تداوم یافت و امروز نیز در سوگ اکبر محمدی دانشجوی زندانی هستیم که بدست جلادان اوین به قتل رسید.
فرصت طلبان دوم خردادی که امروز رخت ناراضی رژیم به تن کرده اند، سعی کردند قتل مخالفین را به قتل های زنجیره ای تقلیل دهند، اما نتوانستند. بازماندگان هزاران هزار زندانی سیاسی قتل عام شده با پیگیری و خستگی ناپذیری خود سند این جنایت را تا به امروز زنده نگهداشته اند، حال می خواهند جنایات رژیم را به قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 1367 تقلیل دهند. این خط قرمز همکاران سابق این رژیم است که امروز جایزه های "دمکراسی خواهی و حقوق بشر" یکی پس از دیگری می گیرند. آنان نمی توانند از سرکوب و شکنجه و قتل نیروهای آزادیخواه از سال 58 تا 67 حرفی بزنند چرا که خود از مهره های اصلی سرکوب مردم در این دوره بوده اند. وقیحانه تر اینکه این جنایتکاران دیروزی و "دمکرات" های امروزی سخاوتمند شده و شعار "ببخش و فراموش کن" را پرچم "دمکراسی" خواهی خود کرده اند.
بخشیدن جنایتکاران، بخشیدن عاملان و عامران بیش از دو دهه جنایت زنان و مردان ایران یعنی تائید کلیه قوانین، ارزشها و تفکری که طبق آنها حکم به این جنایات داده شد. یعنی تائید کلیه قوانین و افکار قرون وسطایی مذهبی حاکم بر جامعه، یعنی تائید این حکم اسلامی که باید قبل از اعدام دختران باکره به آنان تجاوز کرد، یعنی تائید قتل دگراندیشان و مخالفین رژیم اسلامی تحت عنوان کافر و مشرک و مرتد، یعنی تائید حاکمیت مدهب بر شئونات زندگی مردم، یعنی تائید آپارتاید جنسی و دهها قانون و حکم عقب مانده و متحجر اسلامی، یعنی بخشیدن کل نظام زن ستیز و جنایتکار جمهوری اسلامی!
رهآورد رژیم جمهوری اسلامی برای مردم ایران جز نابودی, فقر, فساد , بد بختی و مرگ نبوده, که با تاراج دادن منابع و صنایع کشور بسود سرمایه داران, شتاب آنرا چندین برابر میکند. مبارزات زنان، کارگران ، دانشجویان و جوانان نشان می دهد که مردم با نظام جمهوری اسلامی نه سر سازش دارند و نه عاملان و عامران این جنایات را می بخشند. خواست "فراموش نمی کنیم، عفو هم نمی کنیم" از دل مردمی بیرون آمده است که در پی ساختن جامعه ای آزاد و دمکراتیک هستند جامعه ای که ذره ای با نظام کنونی سر سازش ندارد.
کارزار مبارزه علیه کلیه قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی علیه زنان
مرداد 1385- سپتامبر 2006
Karzar2005@yahoo.com / www.karzar-zanan.com