قدمی دیگر در راستای رهائی زن
گزارشی از هشت مارس 2007 در شهر لاهه هلند
سپیده همراز
این خلاصه گزارشی است که فردای راهپیمائی تهیه شد و مختصرا به منظور چاپ ویرایش شده است. – هشت مارس
بعد از چند ماه تدارکات سیاسی- فنی، روز جهانی زن فرا رسید. فعالین کارزار در هلند، هفته ها بود که فعالیت خود را دراین زمینه، شدت بخشیده بودند و شب و روزشان با هشت مارس رقم می خورد. اعلامیه ها به زبان هلندی در مسیر تظاهرات و خانه به خانه، پخش می شد، تا ساکنین منطقه از اهداف و نظرات ما مطلع شوند. اعضا تیم تدارکات، مرتب بین خانه های مختلف، چاپخانه، محل جلسه، فروشگاه، فرودگاه و ایستگاه قطار در رفت و آمد بودند. مسئولین با روزنامه ها و رادیو و تلویزیون ها در تماس بودند: برای مصاحبه، برای پوشش دادن به تظاهرات و..... حمایت ها از نقاط مختلف می رسید و باید برای پخش، آماده می شد. بنرها و پوسترها بر چوب ها سوار می شد، بازوبندهای انتظامات تهیه می شد، روی بادکنک ها شعارنویسی می شد..... اینها، همه کارهای ریز و درشتی بود، که درست انجام شدنشان، در موفقیت تظاهرات اساسی بود.
بحث و تبادل نظر در شب هفت مارس
از آنجا که تظاهرات صبح روز هشت مارس بود و بسیاری از شرکت کنندگان از شهرها و حتی کشورهای دیگر به لاهه می آمدند، معلوم بود که بسیاری روز هفت مارس در لاهه خواهند بود. به همین خاطر به پیشنهاد و همت برخی فعالین کارزار در پاریس، از این فرصت استفاده کردیم و جلسه ای برای بحث و گفتگو، در باره دیدگاه های مختلف شرکت کنندگان از کارزار و جنبش زنان، در شب هفت مارس، تدارک دیدیم. محل جلسه دفتر سازمان پناهندگی پرایم بود. این دوستان که نقش مهمی در موفقیت راهپیمائی کارزار ایفا کردند، اجازه داده بودند که ساختمان دفترشان در این چند روزه به تسخیر فعالین کارزار در آید.
بعد از ظهر هفت مارس، خبر تاسف بار فوت پوران بازرگان، به گوشمان رسید.... به سرعت پیامی از طرف کارزار در بزرگداشت زندگی وی تهیه شد، که آغازگر جلسه مان شد.
در این جلسه [که گزارش کامل آن را در همین شماره می خوانید]، بحث هایی هر چند کوتاه ولی بسیار عمیق حاوی نگرش های مختلف در مورد کارزار، چگونه پرداختن به اختلاف نظرها در عین پیشبرد عمل مشترک، استقلال جنبش زنان، نقش و رابطه جنبش زنان با طبقات و مبارزه طبقاتی ارائه شد. فضای حاکم بر جلسه و عمق بحث ها، نشان از رشد و پختگی جنبش زنان و گرایش انقلابی در جنبش زنان بود.
بعد از جلسه نیز بحث های کناری تا پاسی از شب بین بسیاری از دوستان در حلقه های مختلف ادامه یافت. یکی از ویژگی های کارزار زنان و موفقیت های تا به امروزی مان این بوده که توانسته ایم نه تنها با وجود تفاوت های نگرشی با هم فعالیت مشترکی به پیش ببریم، بلکه این تفاوت ها و برخوردهای نظری را به نقطه قوتی برای کار مشترک خود تبدیل کرده ایم. کاری که امیدواریم، بتوانیم در آینده بهتر و بیشتر به پیش بریم و نمونه ای باشیم برای سایر جنبش های انقلابی در سازماندهی فعالیت های مشترک مبارزاتی.
هشت مارس
از ساعت 10 صبح خیل زنان و مردان به سوی میدان مانیفلد، در نزدیکی ایستگاه مرکزی لاهه سرازیر بود. پرچم ها و بادکنک های رنگی از دور همه را به سوی خود می خواند. نزدیک تر که می شدی، سرود کارزار زنان گردش خون را در رگ ها، تندتر می کرد. در میدان دوستانی را که از سال گذشته می شناختیم، باز می یافتیم. در عین آمادگی برای حرکت و به دست گرفتن پرچم ها و بنرها، از فعالیت های مبارزاتی در شهرها و کشورهای دیگر جویا می شدیم....
زنی با چادر سیاه، ماسکی سفید و بی چهره، با زنجیر سنگینی بر گردن، به نشانه وضعیت زنان در ایران، در میان ما قرار گرفت. این بخشی از تاتر خیابانی بود که در پایان، مقابل سفارت اجرای شد. گروه طبالان هلندی که سال پیش نیز ما را همراهی کرده بودند، خود را آماده می کردند.
تظاهر کنندگان، با شعار "مرگ بر جمهوری اسلامی"، "مرگ بر امپریالیسم"، به سوی سفارت آمریکا در لاهه به راه افتادند. جلوی سفارت، همه به انگلیسی" شعارهای مرگ بر امپریالیسم آمریکا"، "دست آمریکا از خاورمیانه کوتاه" و... را فریاد می کردند. یکی از شرکت کنندگان که از آسیای جنوب شرقی است و مدتهاست در هلند زندگی می کند، می گفت کاری که می کنید، خیلی مهم است، از حمله آمریکا به عراق، یعنی از سال 2003 تا کنون حتی یک تظاهرات هم مقابل این سفارت انجام نشده و این کار شما تاثیر زیادی خواهد گذاشت. وجود خبرنگاران فراوان در این مسیر، نشان از کار وسیع مطبوعاتی فعالین هلند و تائید نظر این دوست بود.
از سفارت آمریکا گذشتیم و به سوی سفارت ایران به راه افتادیم. صفی بود با حدود بیش از 700 نفر، و ما در کنار خود بسیاری از زنان و مردان را، از هلند، ترکیه و. .. داشتیم. در طول راهپیمائی، شعارهایی به زبانهای هلندی، انگلیسی و فارسی داده می شد و از بلند گوی تظاهرات، اهداف کارزار، به زبان های مختلف به عابرین توضیح داده می شد. امسال نیز مانند سال پیش، کارزار زنان علیه کلیه قوانین نا برابر وضد زن، به خیابان آمده بود و با علم به اینکه این هدف بدون سرنگونی جمهوری اسلامی و کوتاه کردن دست امپریالیسم ممکن نخواهد بود، موضع گیری مشخصی ضد جمهوری اسلامی و ضد امپریالیسم داشت. امسال بیش از سال گذشته، بر ضرورت ایجاد قطبی که علاوه بر مخالفت و مبارزه با جنگ و دخالت امپریالیستی، با جمهوری اسلامی نیز مماشات نکند، تاکید کردیم. چرا که خطر حمله و یا دخالت امریکا بیشتر شده و بسیاری نه را، نه تنها در ایران، بلکه در جنبش ضد جنگ در غرب، به سوی دفاع از جمهوری اسلامی یا سکوت در برابر جنایت های آن، می کشانند. به همین دلیل بود که امسال بر اهمیت خلق جهانی دیگر تاکید کردیم. چرا که دلیل مخالفت ما با جمهوری اسلامی، همان نابرابری و ستم و استثماری است که امپریالیست ها در تمام جهان، بانی آنند و این مخالفت، تنها با طرح خطوط جهانی که برای رسیدن به آن مبارزه می کنیم، جهانی که ستم بر زن از آن رخت بربسته باشد، مادیت می پذیرد.
در مسیر راهپیمائی پخش اعلامیه ادامه داشت و عابرین چه پیاده و چه در اتوموبیل ها، اغلب با علاقه اطلاعیه ها را از ما می گرفتند. به علاوه بسیاری از مردم که به طور حتم، اطلاعیه های ما را در خانه شان دریافت کرده بودند و صدای بلندگوهای تظاهرات را می شنیدند، برای تماشا به کنار پنجره ها آمده بودند و برایمان دست تکان می دادند.
به سفارت ایران، محل پایانی تظاهرات، که نزدیک می شدیم، فریاد "مرگ بر جمهوری اسلامی" خیابان ها را پر می کرد. جلوی سفارت، آذر درخشان جنایات جمهوری اسلامی علیه مردم و به ويژه زنان را بر شمرد و از مبارزات مردم علیه این رژیم خونخوار، تجلیل کرد.... تئاتر خیابانی کارزار، با تغییراتی نسبت به سال گذشته، به همت گیسو شاکری بر زمینه سرود کارزار و در میان فریادهای شادی تظاهر کنندگان اجرا شد و سخنرانان، یکی پس از دیگری به دفاع از مبارزات زنان ایران پرداختند، از بین المللی بودن مبارزات زنان گفتند و بر لزوم اتحاد مبارزاتی زنان علیه ستم تاکید کردند. یکی از سخنرانان آنیا مرلن برگ بود که از زنان سرشناس هلند و از رهبران جنبش فمینیستی این کشور است. وی به زنان ایران، که مجبورند در دو جبهه، علیه جمهوری اسلامی و علیه قوانین ضد مهاجر کشورهایی مثل هلند، مبارزه کنند، درود فرستاد و گفت از اینکه هلندی هستم، خجالت می کشم [بعدا شنیدیم که بخاطر این سخنان شدیدا تحت فشار قرار گرفته است]. لیلا پرنیان حامل پیام کارزار زنان به جمهوری اسلامی شد و زنان دیگری از افغانستان، آلمان، ترکیه و. .. نیز میکروفن را به دست گرفتند. مینا اسدی، شاعر انقلابی نیز جمهوری اسلامی را با صلابت همیشگی سخنش محکوم کرد. در پایان آذر شیبانی که مجری برنامه بود و در عین حال پیام ها را از انگلیسی به فارسی و یا بالعکس ترجمه می کرد، قطعنامه کارزار را قرائت کرد.
به هنگام قرائت قطعنامه، رزا وارد صحنه شد، متنی که در دست داشت، پاره کرد و گفت "این هم قطعنامه تان" و رفت. این مسئله باعث تعجب عده ای شد که از مبارزات قبلی ما با خبر نبودند. در جلسات درونی کارزار، بر سر قطعنامه، مبارزاتی در گرفته بود و عدم توافقاتی موجود بود که در جلسه هفت مارس به برخی از آنها اشاره شد. اعتراض به قطعنامه، در واقع یکی از تبارزات بیرونی اختلافات و گرایشات متفاوت درون کارزار بود و در عین حال انگشت بر نکته مهمی گذاشت و آن اینکه، در جنبش، اغلب اوقات یا بر اختلافات، سرپوش گذاشته می شود و اقلیت نظری سرکوب می گردد، و یا به محض بروز یک اختلاف جدی، از هم جدا می شوند. ولی ما، از آنجا که امر رهایی زنان، برایمان مهم تر از منافع تنگ نظرانه فردی و یا گروهی است، در عین پیشبرد مبارزات جدی نظری، کنار هم می مانیم. چرا که می دانیم هیچ گرایشی به تنهایی به رهائی دست نمی یابد. در مجادلات نظری است که درک همگی مان از ملزومات رهائی و راه پیشروی تعمیق می شود و در همراهی با یکدیگر است که می توانیم بیشترین ضربه را به نظام مردسالار وارد کنیم....
با پایان یافتن تظاهرات، پراکنده شدیم تا دوباره در محلی که به منظور جشن هشت مارس آماده شده بود، گرد هم آئیم. این مکان، ساختمان مرکز فرهنگی یکی از سازمان های چپ کارگران ترکیه بود که در حمایت از کارزار، به رایگان در اختیارمان قرار داده شده بود.
بعد از صرف شام، بحث های کناری، مصاحبه با مطبوعات، آشنائی ها و. ... به سالن اصلی رفتیم تا پس از دومین راهپیمائی با شکوه کارزار زنان، شادمانه روز جهانی زن را به پایان برسانیم....
قدمی دیگر در راستای رهائی زنان برداشته شد و همگی، به همراه یاران جوانی که این بار تعدادشان بسیار بود، بابحث و تفکر در باره گام های بعدی، محل جلسه را ترک کردیم.
گزیده ای پیام وجیهه زن مبارز افغانی در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران
من اینجا هستم بعنوان یک زن افغان و صدای هزاران زن افغان ساکن ایران و افغانستان تا به شما بگویم 27 سال سرکوب زنان افغانستان از طریق تغذیه مرتجع ترین نیروهای بنیادگرای اسلامی توسط شما مرتجعین جمهوری اسلامی و همپالگی های تان در افغانستان اتحاد مبارزاتی ما زنان ایران و افغانستان را هرچه بیشتر کرده است. همبستگی و همدستی شما با دشمنان زنان افغانستان همبستگی ما زنان را محکمتر کرده است...
من اینجا هستم تا بگویم 27 سال اشاعه شوونیسم ضد افغانی از جانب رژیم بنیاد گرای اسلامی برای تفرقه انداختن بین ستمدیده گان ایرانی و افغانی، هرچه بیشتر موجب افشای شوونیسم فارس و نقش سرکوبگر آن در مورد همه ملل تحت ستم در ایران شد. سرکوبی که موجب همبستگی هرچه بیشتر ستمدیگان افغانی، کرد، ترک، لر و بلوچ شده است.
من اینجا هستم تا خبری امیدبخش را اعلام کنم، نیروی پر قدرتی در بین زنان افغانستان و ایران متولد شده است که تمام این عوامفریبی های شما را نقش بر آب میکند. حضور من و حضور صدها زن امروز جلوه ای از آن نیرو است.
ما اینجا حضورداریم تا به مردم دنیا بگوئیم زنان ایران برخاسته اند، زنان افغانستان بیدار شده اند و عزم کرده اند کلیه قوانین ضد زن را که مرتجعین بنیادگرای اسلامی بر آنان تحمیل کرده اند را برای همیشه در این دو کشور دفن کنند. در کنار ما بایستید.
ما زنان افغانی اینجا هستیم تا به زنان خاورمیانه بگوییم برنامه جنبش های بنیادگرای اسلامی برای زنان هیچ تفاوتی با برنامه امپریالیستهای اشغالگر ندارد....
ما زنان افغانی در کنار زنان ایرانی... آینده خود را در آلترناتیوی رهایی بخش دیگری در تقابل با این دو آلترناتیو زن ستیز مردسالار جستجو می کنیم. آلترناتیوی که در حرف هایمان، مبارزات مان، مقاومت های روزمره مان تکرار کرده ایم و تا رهایی و برابری واقعی مان تکرارخواهیم کرد....