کارزار زنان (7مارس 2007)

نگاهی به کارزار زنان و راهکارهای آن

متن سخنرانی در سمینارکارزار زنان (2007)

فیروزه راد

با بزرگداشت یاد رفیق پوران بازرگان ،

1- در ابتدا  از زحمات همه عزیزانی که در شکل گیری و فعال شدن کارزارنقش داشته اند، قدردانی می نمایم، چه آنها که اکنون در کارزار هستند و چه آنهایی که اکنون جایشان در کارزار بسیار خالیست.

2- دوستان، کارزار در شرایطی شکل گرفت که استمرار سرکوب توده ها توسط رژیمهای ارتجاعی در منطقه و ایران از یک جانب و انشقاق پی درپی نیروهای مترقی و انقلابی و منفرد ماندن جمع کثیری از فعالین از جانب دیگر، روحیه الزام( گرایش) به سازش راتقویت می کرد. ولی زنان بار دیگر آستینهای خود رابالا زدند تا با دمیدن روحیه امید، آتش قلبها را شعله ورتر کرده و به پاهای خسته انرژی بخشند.

3- زنانیکه ستمهای چند گانه (جنسیتی، طبقاتی و ملی) را باگوشت و پوست خود حس کرده اند و هر یک فعالیت در ظرفهای تشکیلاتی مختلفی راتجربه کرده اند، به نتیجه رسیدند که خود را حول محورهای اساسی این درد مشترک متشکل کنند، درد مشترک جنس دوم بودن و بی حقوقی. درد مشترکی که ریشه های آن با قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی پاسداری می شود، و درمان آن نیز از گذرگاه سرنگونی  این رژیم ضد بشری و برقراری آزادی و برابری می گذرد.

4- از دیدگاه من، کارزار یک حرکت جنبشی است. وقتی از جنبش صحبت می کنیم یک حرکت یکدست مد نظر نیست. جنبش از نظرات مختلف تشکیل می شود، یعنی گوناگونی ست. همه حق اظهار نظر دارند و هیچ نظری حذف نمی شود. رای گیری بی معنی ست و بحث های اقناعی لازم است. جنبش حرکتی ست از پایین(افقی) و رهبری فرهیخته و نخبه نداشته و ندارد. همه در تصمیم گیریها دخیل هستند(سانترالیسم نیست). جنبش، حزب یا سازمان نیست.با ایدئولوژی واحدی تعریف نمی گردد و با پلورآلیسم بیگانه نیست ، در یک کلمه، چندصدایی است و از همین رو فریادبر می دارد ، من جنبش ام و با هرقدرت مردسالارانه و پدر سالارانه طرفم !

5-  دوستان براین پایه، کارزارما هم، حزب و سازمان نیست و رهبر ندارد. هرکدام از ما می تواند زبان کارزار باشد. باید فضایی درست کرد تا همه کسانی که در کارزار هستند، کارزار را از آن خودشان بدانند و منتظر رهنمود از بالا نباشند. شاهد مثال را مورد دفاع از کبری رحمانپورمی دانم، که همه در هر کجا که توانستند فعالیت کردند. باید فضایی در کارزار باشد که در آن استعدادها شکوفا شود و از توانایی های افراد به نحو احسن استفاده شود. باید با نخبه گرایی و فرقه گرایی خداحافظی کرده و ایجاد فضایی مملو ازدوستی و مهر و درفضایی صمیمی و رفیقانه، زمینه را برای کار جمعی تقویت کنیم. باید به یکدیگر بها داد و اعتماد را شکوفا کرد. بسیار افراد در دور و بر ما با استعدادهای متفاوت و ارزشمند هستند که اینها ثمره جنبش زنان هستند. کارزار باید بتواند از تجربه تک تک همه آنان بهره گیردو استفاده برد.  شاید خبر امشب دوباره ما را به فکر بیندازد (اشاره به درگذشت رفیق پوران بازرگان، که امشب با خبر شدیم)

- در گذشته زنان عمدتا بدنبال مردان حرکت می کردند و پشت جبهه محسوب می شدند(به استثنای افراد معدودی). حالا زنان خود حرکت مستقلی را شروع کرده اند و در تمام عرصه ها توانایی های خود را به نمایش گذارده اند. و حتی نسل دوم زنان در خارج را که نگاه کنیم به حرکت کارزار جذب شده اند تا برای حقوق خود مبارزه کنند.

6- کارزار یک حرکت نوین است و به همین دلیل مشکلات خاص خود را دارد. الگوی خاصی ندارد. در نتیجه باید با آزمون و خطا، با صبروتحمل پیش رفت .عینکهای بدبینی خود را کنار بگذاریم و با بها دادن به یکدیگر، جو اعتماد را رشد دهیم. اگر گاهی در جلسات وبحثها برخوردی پیش می آید عمدتا بخاطر حساسیت همه به پیشروی حرکت کارزار هست. مطمینأ کارزار می تواند روزی به یک حرکت اساسی تبدیل شود.

- در کنار همه نکات مثبت، نکات منفی هم وجوددارد. هنوز دگم بودن، انتقادناپذیر بودن، میل به حذف دیگران و لجاجت و ... وجود دارد که باید آنها را خانه تکانی کرد.

- باید با میدان دادن به انتقاد و انجام بحثهای نظری و تحمل اندیشه های غیر، در جهت شفاف شدن نظرات و گرایشات و اصلاح حرکت کارزار قدم برداشت.

7- کارزار در ضمن گوناگونی، ولی همه با هم نیست. هدف اصلی جنبش زنان، مبارزه با مردسالاری و پدرسالاری ست و در این راه طبیعتأ با نیروهای زن ستیز و مجری آپارتاید جنسی مرزبندی دارد. می خواهد جهان دیگری را خلق کند.

ولی همه زنان خواهان جهان بدون استثمار نیستند، در نتیجه در ادامه راه، جدایی بوجود خواهد آمد. ولی لازم نیست که به پیشواز این جدایی ها  رفت.

کارزار با مرزبندی با امپریالیسم و جمهوری اسلامی، خواهان خلق جهانی دیگر است.

و برای موفقیت در این راه، اتحاد و پیوند با جنبشهای اجتماعی دیگر  (دانشجویان مترقی ، فعالان ملی،  تحکیم مبارزه طبقاتی و ...) ضروری ست.  

چه باید کرد؟

لازم است که:

1- با همه نیروهاییکه خواهان سرنگونی ج.ا. و مخالف دخالت نیروهای امپریالیستی درتعیین سرنوشت مردم ایران هستند، تماس گرفت، مشاوره نمود  و زمینه های اتحاد عمل های گسترده تر را تدارک دید.

2- با تشکلهای دیگر زنان (در هر کجا که هستیم ) ارتباط برقرار کرده ودر آنها فعالیت نماییم (نه فقط برای جلب امضا). آنها را باجنبش زنان ایران آشنا نموده و حمایت آنها را جلب کنیم.

3- لازم است که به برخوردهای نظری وفکری بین فعالان کارزار و نیرو های بیرون آن دامن زد .

4- تجربیات فمینیستی دیگر کشورها را ترجمه و استفاده نمود.

5- کارزار زنان، باید بتواند زمینه جلب اعتماد گسترده ترین نیرو های بیرون از خود را نیز فراهم آورد . تنها بر این پایه است که دیگران نیز احساس می کنند که کارزار نیز به آنان تعلق داشته و دارد .

6- گسترش همکاری های فعالانه  کارزار در رابطه با وضعیت زنان داخل ایران، جهت تصمیم گیریهای سریع و انجام حرکات اعتراضی و دفاعی از مبارزات زنان داخل کشور

7- ایجاد همبستگی و پشتیبانی فعال در سطح جهان در بین زنان مترقی جوامع میزبان، درامر دفاع از میارزات زنان ایران و دفاع از حقوق و مطالبات آنان و غیره...

پیشنهاد می کنم ؛ کارزارزنان ، کمیته ها و گروههای کاری در زمینه های مختلف فراهم آورد،این کمیته هانه تنها در مقطع 8 مارس هر سال، بلکه در تمامی سال به کار بپردازند. سازمانگری  امور این کمیته ها با چرخش کار و رعایت نوعی گزینش گردشی در بین اعضاء کمیته ها و گروههای کاری  شکل گیرد تا  زمینه پیشبرد  مستمرفعالیت های کارزار را در سطح  جنبش انتشار دهد. انجام این کار باید بدور از تمرکز گرایی و الیت شمردن برخی زنان نسبت به آن دیگران و فاصله گزاری های مصنوعی فراهم آید تا به یکایک اعضاء خود گزارش و حساب پس دهد.  

سخنم را با بخشی از کلام زیبای مینا اسدی به پایان می برم: با آرزوی آنکه: 

دوباره ترانه کودکان را بشنویم،

دوباره از خانه های شاد بگذریم،

دوباره از عشق بگوییم و زیبا شویم،

دوباره بر خاک گل برویانیم و

دوباره بر دشت سبزه بنشانیم.

و با آرزوی پیروزی در ساختن جهانی عاری از هر گونه تبعیض و استثمار.

 

7 مارس 2007