پیام کارزار زنان به مناسبت ۸ مارس روز جهانی مبارزات زنان
و سی امین سالگرد قیام مردم، شکست انقلاب و تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری
زنان ایران سی امین سال زندگی در زیر سرکوب بی امان ستمهای چندگانهٔ جمهوری اسلامی را پشت سر گذاشتند. آنچه که این دوره را از دورهها و تجربههای پیشین متمایز میکند کیفیت تازه و ابعاد ویژهٔ ستم و نابرابری جنسیتی است که در رژیم اسلامی بطور مستقیم و فعا ل از سوی دولت مذهبی و تمام نهادهای بنیادی رژیم از جمله نهادهای قانونگزاری، دستگاه قضایی، نهادهای اجرائی، نیروهای ویژهٔ امنیتی و پلیسی سرکوب زنان و نهادهای مذهبی و نیمه مذهبی دیگراعمال میشود. قوانین شرعی زن ستیز و مردسالار حاکم بر کشور در سی سال گذشته بی وقفه به تولید و باز تولید ستم و نابرابری جنسیتی پرداخته اند. زن ستیزی و فرودست پنداشتن زنان یکی از ستونهای اصلی نظام فکری-ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است و مهمترین اهرمهای اجرائی کردن آن قوانین شرعی، خشونت سیستماتیک علیه زنان با تکیه به قوانین ، دخالت دولتی در هر آنچه که به زنان مربوط می شود و آپارتاید جنسی فرا گیرهستند که تمام عرصههای زندگی زنان را در بر گرفته اند.
در مقابل این هجوم همه جانبهٔ رژیم، زنان در سی سال گذشته نه تنها آرام ننشسته اند بلکه با انگیزهای به مراتب جوشان تر به یکی از فعالترین نیروهای سیاسی مخالف رژیم تبدیل شدهاند و با مبارزات خود - نه فقط در سطح فعالین جنبش زنان بلکه در سطحی گسترده و با استفاده از شیوههای گوناگون - شجاعانه در مقابل یورشهای رژیم مقاومت کرده و با تحمل شلاق )تعزیر اسلامی( ، زندان، شکنجه، سنگسار و اعدام به ظلم و خشونت مرد سالارانهٔ دولتی - مذهبی “نه” گفته اند. زن ستیزی حمایت شده از سوی قوانین شرعی و سرکوب ویژهٔ دولتی، شامل زنان از خاستگاههای گوناگون طبقاتی- اجتماعی میشود و اگر چه شعاع اثر گذاری این قوانین بسته به موقیعت طبقاتی - اجتماعی زنان متفاوت بوده است ولی چون تارهای قوانین و مقررات زن ستیز درتمام زوایا و جنبههای زندگی زنان - چه اجتماعی و چه خصوصی – رخنه کرده است اکثریت زنان آماج تیرهای زهرآگین و دشمنانهٔ رژیم می باشند و خود را رو در روی این قوانین و طبعا خود رژیم می بینند. این شعار معروف فمینیستها که "هر امر شخصی، یک امر سیاسی است" در تجربه زنان ایران پس از شکست انقلاب و به قدرت رسیدن رژیم اسلامی تبلور خاصی دارد.
در ایران مبارزه زنان برای ابتدایی ترین خواست ها بناگزیر خصلتی سیاسی دارد:
زنی که نمیخواهد حجاب اجباری را قبول کند به لحاظ سیاسی در مقابل رژیم جمهوری اسلامی قرار دارد.
زنی که میخواهد انتخاب آزدانهٔ جنسی - چه دیگر جنسی و چه هم جنسی - داشته باشد بلافاصله در مقابل رژیم قرار دارد و به خاطر عشق آزاد همیشه سایهٔ شوم سنگسار بالای سرش قرار دارد.
زنی که می خواهد پس از جدایی ازهمسر، خودش حق نگهداری از فرزندان خود را داشته باشد باید وارد جنگ با رژیم گردد و طبیعی است که رژیم را دشمن خود ببیند.
زنی که امتیاز ویژهٔ چند همسری برای مرد را قبول ندارد در مقابل یکی از بنیادی ترین اصلهای مذهب شیعه قرار دارد و با توجه به خصلت مذهبی رژیم، یک ضد رژیم تلقی میشود.
زنی که خود را در مقابل قوانین اسلامی حاکم بر کشور، نصف مرد میبیند نمیتواند سر سازگاری با این رژیم داشته باشد.
زنی که مخالف آپارتاید جنسی است دشمن رژیم تلقی میشود.
و از همین روست که زنان نمیتوانسته اند و نمیخواسته اند که ساکت بنشینند و علیرغم سرکوب وحشیانهٔ رژیم فریاد "نه" به روسری، "نه" به توسری را در این سی سال همیشه بلند سر داده اند. زنان با تظاهرات غرور آمیز ۱۰ مارس ۱۳۵۷، جلوهٔ بارز صف آرایی در مقابل رژیم سرکوبگر بودند. در شرایطی که لایههای وسیعی در جامعه - از جمله برخی سازمانهای سیاسی - هنوز مست از قیام و در توهم نسبت به رژیم به سر میبردند، زنان سکیولار و مترقی با تظاهرات خود هشیاری سیاسی بدیعی را به نمایش گذاشتند. این تظاهرات ورق مهمی را در تاریخ مبارزات مستقل زنان رقم زد و آغازی برای خود آگاهی و خود باوری زنان شد. زنان در جریان مبارزهٔ دشوار خود با رژیم جمهوری اسلامی، ارتباط عمیق بین مبارزهٔ ضد استبدادی و مبارزه با ستم و نابرابری جنسیتی را تجربه کردند. اگر در دورهٔ استبداد سلطنتی، این ارتباط انکار میشد و مبارزین زن اساسا مبارزهٔ ضد استبدادی و ضد امپریالیستی را عمده میکردند و همراه همرزمان مردشان مبارزه با نابرابری و ستم جنسیتی را به جامعه آیندهٔ خلاص شده از زیرتیغ استبداد حواله میدادند و از حقوق ابتدایی خود میگذشتند پس از شکست انقلاب و روی کار آمدن رژیم اسلامی، در هم تنیدگی این دو سطح از مبارزه بیش از پیش برای زنان آشکار شده است.
کارزار زنان، به عنوان بخشی از جنبش عمومی زنان، خود را در کنار اکثریت زنان ایران که از هر سو تحت ستم جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم سرمایه داری مردسالارانه هستند، میبیند و هدف خود را مبارزه با مجموعهٔ قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی و منشا این قوانین یعنی جمهوری اسلامی مید اند و همچون اکثریت زنان ایران انتظار رفرم و معجزه از سوی رژیم - چه به اصطلاح جناح رفرمیست و چه جناحهای دیگر -ندارد. تجربه سی سال به زنان آموخته است که رژیم هیچگاه برای فرودست نگاه داشتن و سرکوب زنان تردیدی به خود راه نداده است. زنان به مرحمت آیت اللهها در چارچوب اسلام نیازی ندارند و می دانند که برای رسیدن به خواسته های خود باید رژیم جمهوری اسلامی را به عنوان اصلی ترین مانع از پیش پا بردارند.
کارزار زنان هر گونه دخالت نیروهای امپریالیستی در امور ایران از جمله تغییر رژیم از بالا، انقلاب مخملی، حملهٔ نظامی به ایران، محاصرهٔ اقتصادی و دیگر تمهیدات را محکوم کرده و جای خود را در صفوف فعالین ضد جنگ در کنار نیروهایی میبیند که در عین حفظ سنگر خود بر علیه امپریالیسم و نظم جهانی سرمایه داری، حاضر نیستند به بهانهٔ مبارزهٔ ضد امپریالیستی، دست رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی را برای سرکوب هر چه بیشتر مردم، جنبش کارگری، جنبش دانشجویی، جنبش زنان و جنبش های ملی مترقی باز گذارند. ما همصدا با جنبشهای سکیولار و انقلابی، هر گونه دست اندازی نیروهای امپریالیستی به ایران را محکوم میکنیم.
ما همچنین رژیم اسلامی را که به بهانهٔ تهدیدهای قدرتهای امپریالیستی، بیش از پیش به سرکوب مردم، جنبشهای کارگری، زنان، دانشجویی، ملی و سوق دادن جمعیتی بیشتر به زیر خط فقرپرداخته است محکوم میکنیم. ما دستگیری، زندانی کردن و شکنجهٔ همهٔ مبارزان زن (و مرد) را به خاطر شرکت آنان در مبارزات کارگری، زنان، دانشجویی و ملی و منتسب کردن همهٔ این مبارزات به نیروهای امپریالیستی محکوم میکنیم و خواستار ازادی بدون قید و شرط آنان هستیم.ما خود را در صفوف رزمندگانی میبینیم که به هر دو نیروی ارتجاعی "نه" میگویند و در جهت تقویت جنبشهای مترقی و مستقل و حمایت فعال از مبارزات مردم ایران در مقابل جمهوری اسلامی و هر گونه دخالت امپریالیستی تلاش میکنند.
زنان ایرانی، تجربه عراق و افغانستان را پیش رو دارند و می بینند که هم در عراق و هم در افغانستان، حضور نیروهای اشغالگر امپریالیستی نه تنها هیچ “گشایشی” در وضعیت زنان – که قرار بود "تحفهٔ" اشغالگران باشد – ایجاد نکرده است بلکه دست ارتجاع مذ هبی داخلی را، هم در شکل حکومتی و هم غیر حکومتی، در اجحاف به حق زنان و به کار بردن خشونت فزاینده به بهانهٔ دفاع از حیثیت و ناموس ملی خود، بیشتر باز گذاشته است.
در صحنه بین المللی، کارزار خود را در کنار مبارزات زنان علیه ستمهای ناشی از سیستم ظالمانه سرمایه داری جهانی، فقر فزاینده، بی خانمانی و بی آیندگی بخش بزرگی از جمعیت زنان دنیا، فلاکت و آوارگی میلیونی زنان و کودکان حتی در کشور خودشان و سرکوب دولتهای محلی فاسد و تابع، میبیند. در شرایطی که فقر بیش از پیش زنانه میشود، زنان دو سوم کار جهان را انجام میدهند و فقط ۱۰ در صد در آمد دنیا به آنان تعلق میگیرد، ۷۵ در صد مبتلایان به ایدز در آفریقا را زنان تشکیل می دهند و هر سال ۴۰ میلیارد ساعت وقت زنان و کودکان صرف تهیهٔ آب اشامیدنی میشود میتوان ابعاد غیر قابل تصور نابرابری اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و جنسیتی را تا حدی در یافت.
· ما در کنار زنان فلسطینی ایستاده ایم که قهرمانانه در مقابل یورش ضد انسانی و بیرحمانهٔ رژیم صهیونیستی اسرائیل مقاومت میکنند و همزمان باید با مرد سالاری خشن و مذهبی حماس و چشم انداز ارتجاعی و تاریکی که به زنان بشارت میدهد دست و پنجه نرم کنند.
· ما صورت اسید پاشیده شدهٔ دختران افغان را به جرم مدرسه رفتن و نفرت پایان ناپذیر آنان را از اقتدار مذ هبی طالبان و حضور اشغالگران امپریالیست که سبب وحشیگری بیشتر ارتجاع داخلی بر علیه زنان شده اند در حافظٔه تاریخی خود ثبت کرده ایم.
· ما خشم بی پایان و اعتراض خود را به تجاوز زنان سیرا لئون، کامرون و دیگر نقاط دنیا به عنوان یکی از تاکتیکهای رایج جنگی اعلام میداریم.
· ما خود را در کنار زنانی که در اروپا، آمریکا، کانادا و دیگر کشورها برای از بین بردن ستم و نابرابری جنسیتی و نابرابریهای دیگر اقتصادی – اجتماعی تلاش میکنند میبینیم.
· ما وقتی آسیه بر اساس قوانین قصاص به دار آویخته شد، خشم به اوج رسیده ولی در سینه خفه شدهٔ او را از این بیرحمی و وحشیگری عریان برداشتیم و بر پرچم مبارزه مان گذاشتیم. ما قصاص آسیه را یک مصیبت برای همه دنیا میدانیم.
· ما نظم حاکم جهانی را که برای ادامهٔ اقتدار خود، هر گونه مداخله و حملهٔ نظامی به کشورها یی چون عراق، افغانستان و ایران را میطلبد نمیخواهیم. این جنگها و میلیتاریزه شدن هر چه بیشتر دنیا جز خانه خرابی، ویرانی، بیماری، مرگ و از دست دادن فرزندان و هل داده شدن هر چه بیشتر زنان به زیر خط فقر چیزی برای اکثریت زنان دنیا ندارد.
· ما میدانیم که سیستم جهانی سرمایه داری که به ما، نیمی از جمعیت کره زمین، فقط یک در صد دارائئ دنیا را ارزانی میدارد سیستمی است بر علیه ما و از همین رو است که از میان رفتن نابرابریها در حین حفظ این سیستم را ممکن نمیدانیم. ما دنیای دیگری می طلبیم.
کارزار لغو کليه قوانين نابرابر و مجازات های اسلامی عليه زنان
مارس ۲۰۰۹