فهیمه، دختری که تمام آروزهایش به خاک یکسان شده است
آرشیف
13.09.1390
فهیمه دختری از ولایت بغلان که هفته پیش مورد تجاوز جنسی چند مرد مسلح قرار گرفته بود می گوید: اگر دولت در گرفتاری و مجازات این افراد که زندگی او را برباد کرده اند غفلت نماید خود را آتش می زند. وی در منزل اش در شهرک فابریکه قند بغلان به گروهی از خبر نگاران گفت: زندگی اش برای همیش تیره و تار شده و اگر برای تسلای دل اش متجاوزین او مجازات نشوند، بزرگ ترین ظلمی که لایق آن نیست در حق اش روا داشته می شود.
این دوشیزه ی جوان که در مقابل چشمان پدر، برادر و سایر اعضای خانواده و بستگان از آنچه بالایش واقع شده، در حالی که خیلی احساس حقارت داشت، حکایت می کرد، با گریه و زاری از دولت خواست تا به داد اش برسد و متجاوزین را به کیفر اعمال شان برساند.
هر چند پولیس یکی دو روز پیش یکی از افراد متهم به تجاوز بر فهیمه را گرفتار کرده، ولی فهیمه در حالیکه گریه مجالش نمی داد با عجز و زاری از دولت خواست تا هر سه تن آنان را گرفتار و مجازات نماید. « این قضیه سر من صورت گرفت و من را از موتر به زور پایین کردند و بردند و بی عزت کردند.
من از خانواده شریف با عزت و دیندار استم که وجود چنین لکه ننگ برای ما غیر قابل تحمل است.
من همین اکنون فقط به امید این که روزی شاهد مجازات این بی ناموس ها باشم زنده استم وگرنه زندگی برای من دیگر ارزش ندارد و نمی خواهم دیگر مایه شرمساری خانواده و خویشاوندان خود باشم. زیرا من هم یک دختر با عفت بودم که آرزو داشتم مانند دیگران بخت و اقبالی داشته باشم، ولی این ها همه چیزم را بر باد دادند، هم عزت، هم بخت و اقبال و هم زندگی ام را.
یکی از این بی ناموس ها که فیروز نام دارد و برادر سید میریکی از قوماندانان قدرتمند جهادی می باشد، گرفتار شده و دو تن دیگر شان هنوز گرفتار نشده اند من از دولت می خواهم تا این ها را هم گرفتار کند و تفنگ بدست خودم بدهد که خودم از بین ببرم شان.»
فهیمه که یکی از معلمین مکتب نسوان سر اراضی فابریکه قند است می گوید: دختر غریب بود که از روی مجبوری معلمی می کرد و با معاش آن کمک به خانواده فقیر و ناتوانش می شد، ولی حالا که دیگر آبرویی برای زیستن ندارد، نمی داند چگونه به کارش ادامه بدهد و به کدام چشم به همکارانش نگاه کند.
به گفته ی فهیمه، آنانی که بر او تجاوز کردند قبلاً قصد تجاوز بر معلم دیگر را هم داشتند که به مقصد نرسیدند و از این که مجازات نشدند، بجان من افتیدند و اگر این بار هم مجازات نشوند حتماً دختران زیاد دیگر را بی عزت و بی آبرو می کنند.
او در حالیکه گریه مجالش نمی داد و به مشکل می توانست حرف بزند به رادیو آزادی گفت:
« یک همکار دیگر ما که هفت طفل داشت و زمانیکه قصد اختطاف او را داشتند خود را از موتر پایین انداخت و فلج شد و زندگی اش برباد شد و زندگی من هم برباد شد.»
گفته می شود بعد از آن که این معلم حین برگشت از مکتب به خانه اش اختطاف و مورد تجاوز جنسی سه مرد مسلح قرار گرفت، تقریباً تمام 9 معلم زنانه همکار او و بسیاری از شاگردان از وحشت مکتب را ترک کردند و همین اکنون زیاد از آنها با وجودیکه ایام امتحانات است حاضر به آمدن به مکتب نیستند.
همچنان راپورهای رسیده از مکاتب دخترانهء که نزدیک مکتب که فهیمه در آن معلم بود حاکی از آنست که بسیاری از معلمین زنانه و شاگردان طبقه اناث آنان هم از ترس این که مبادا به چنین روزی گرفتار شوند مکتب را کاملاً ترک کرده اند.
به گونه مثال، مریم سر معلم مکتب نسوان بالادوری نزدیک به مکتب که فهیمه در آن معلم بود می گوید:
« تجاوز بر این معلم چنان رعب و وحشت را در میان آنان و شاگردان طبقه اناث ایجاد کرده که همه از آمدن به مکتب دل سرد شده اند و هیچ کسی بدون محرم جرأت آمدن به مکتب را ندارد. وی که این تجاوز بر فهیمه را بی عزتی بر تمام اهل معارف می داند می گوید: اگر این متجاوزین به زودی گرفتار و مجازات نشوند شاید معلمین مکتب آنها و بسیاری از مکاتب دیگر استعفا بدهند و دیگر حاضر به ادامه کار نشوند.»
اما پولیس که یکی از زورمند ترین این سه مرد متهم به تجاوز جنسی بر فهیمه را گرفتار کرده است می گوید: دو تن دیگر از این ها زیر پیگرد اند و حتماً روزی گرفتار و مجازات می شوند. بشیر احمد غزالی ولایت بغلان