ناموس ارتجاع مردسالار خدشه دار شده است

ناموس ارتجاع مردسالار خدشه دار شده است!

 

در جریان برگزاری کنفرانس برلین که به منظور آرایش چهره کثیف جمهوری اسلامی و فریفتن افکار عمومی به وسیله بنیاد هانریش بل برگزار شد، یکی از زنان مبارز اپوزیسیون در اعتراض به تحمیل بیش از بیست سال حجاب و بی حقوقی همه جانبه زن ایرانی، برهنه شد و بروی صحنه رفت و به این وسیله اعتراض خود را به برگزاری این نمایش مزورانه اعلام داشت.

بعد از اعتراض آوانگارد این زن هنرمند و جسور، بی درنگ هجوم همه جانبه ای به او آغاز شد و حزب الله و ایادی پاسدار و مزدور رژیم، در کنار اصلاح طلبان داخل و خارج از کشوری و استحاله طلبان و هواداران شرمنده دوم خردادی آنها، همصدا و متحد علیه این زن هنرمند شعار دادند و کوشیدند او را مرعوب سازند تا از ادامه بکارگیری چنین کارزارهایی جلوگیری کنند.

این اعتراض که علیه حجاب اجباری، به مثابه سمبل ستم بر زنان در ایران به عمل آمد، تار و پود اخلاقیات و «ناموس» ارتجاع را بر باد داد و به عنوان عبور از خط قرمز تلقی شد. در واقع وقتی «تار موی زنی شریعت را تضعیف می کند»، و یا «حجاب زن و عفاف زن حافظ حکومت اسلامی است» برهنه شدن یک زن به معنی به مصاف طلبیدن تمامیت رژیم جمهوری اسلامی است. به همین دلیل، بعد از این حرکت پیشرو، رژیم جمهوری اسلامی هجومی هیستریک و ضد زن خود را از طریق بسیج مطبوعاتی و دیگر ارگان های تبلیغاتی اش علیه مخالفین کنفرانس برلن سازمان داد.

اما این هجوم ضد زن، به رژیم جمهوری اسلامی محدود نماند و به حیطه طرفداران خارج کشوری رژیم نیز کشیده شد. تا جایی که استحاله طلبان کوشضیدند در برخی از محافل ایرانی خارج از کشور، نه تنها این زن مبارز را مرعوب کنند، بلکه حتی او را از ادامه برنامه تئاتری که در آن باز می کرد نیز باز دارند. این حمله ها به طرق مختلف و تحت عناوین گوناگون هنوز هم ادامه دارد و آن ها می کوشند با ایجاد جو رعب و وحشت، هر زنی را که از مرزهای تعیین شده نظم مردسالاری موجود قدم فراتر بگذارد از صحنه خارج سازند.

این جو رابطه ای را بین ذهنیت ضد زن دولت جمهوری اسلامی و هوادران خارج کشوری آن ها نشان می دهد و بیانگر سلطه فرهنگ مردسالاری بر ذهنیت عقب مانده ترین عناصر اجتماعی است.

اگر جمهوری اسلامی با تکیه بر سرنیزه به زنان هجوم می آورد، هوادران خارج کشوری جمهوری اسلامی با حربه ارعاب سیاسی این کار را به پیش می برند. آن ها، دقیقا به همان شکلی که در اوایل انقلاب کوشیدند کارزار زنان علیه حجاب اجباری را تحت عناوین «گرایش لیبرالی» و «ضد انقلاب» محکوم کنند، امروز نیز می خواهند حرکت سمبولیک و شجاعانه این زن هنرمند را با عنوان «چماقداری»، «حزب الهی بازی» و «عدم مرزبندی با مشی چریکی» و غیره محکوم سازند.

از نظر چنین موجوداتی، گویی اگر کسی پشتوانه سیاسی و یا حزبی نداشته باشد می توان با بی شرمی او را چنان مورد حمله قرار داد که حتی در اجرای برنامه های هنری و عادی زندگیش نیز خلل وارد شود.

اما این زن شجاع و نمونه تنها نیست. قلب همه زنانی که تحمیل حجاب را در بیست سال گذشته با گوشت و پوست خود احساس کرده اند با او می زند و همه کسانی که عزیزانشان را در این رژیم خون و جنون از دست داده اند پشتیبان او هستند و دست همه هوادران آزادی و عدالت اجتماعی در دست اوست. و هم اکنون جنبش زنان آزادیخواه و مبارز با تمام قوا از او حمایت می کند.

این مبارزه که نمونه دیگری از آن به هنگام سفر پاپ به آلمان و در اعتراض به رای کلیسا درباره ممنوعیت سقط جنین، توسط زنان آلمانی و به شکل چسباندن عکس پاپ به باسن های برهنه خود صورت گرفت، مسلما در آینده نیز به شکل ها و صورت های گوناگون دیگری توسط زنان شجاع و مبارز ایرانی ادامه خواهد یافت و سیلی محکمی دیگری خواهد بود که بر گونه تمامیت ارتجاع «ناموس پرست» و زن ستیز جمهوری اسلامی و هواداران عقب مانده آن ها فرود می آید.

هر زنی که علیه مردسالاری مبارزه می کند، مدافع این اعتراض است و جسارت این زن هنرمند را الهامبخش مبارزات انقلابی زنان می شمارد. جنبش زنان با تقویت و پرورش این گونه زنان است که پیشروی خود را برای درهم شکستن مرزهای مردسالاری تضمین می کند. دفاع از این حرکت، سنجشی است که مدافعین دروغین و مد روز جنبش زنان را از مبارزان واقعی و پیگیر علیه مردسالاری تفکیک می کند.

ما از این زن هنرمند و آوانگارد حمایت می کنیم و در کنار دیگر زنان و مردان مبارز و آزادیخواه می کوشیم که مبارزه علیه مرزهای ممنوعه و با پشتیبانی از زنان جسور و سنت شکن، ذهنیت مردسالار و علیل رژیم جمهوری اسلامی و طرفدارانشان را افشا کنیم.

 

سازمان زنان هشت مارس (ایرانی، افغانستانی)

20 آوریل 2000