گزارش و جمعبندی از فعالیت های سازمان زنان هشت مارس از اولین مجمع عمومی
فوریه 2000 تا ژوئیه 2001
سازمان زنان هشت مارس ( ایرانی-افغانستانی) اولین مجمع عمومی خود را در فوریه سال 2000 برگزار کرد. در این نشست سه روزه که با حضور اکثریت فعالین و برخی مهمانان بود، پس از بحث و گفتگوی بسیار اساسنامه و منشور سازمان هشت مارس به تصویب رسید. در این نشست پنچ نفر بعنوان هیئت مسئولین انتخاب شدند و قرار شد وظایف را بین خود تعریف کرده و مسئولیت را با مشورت با یکدیگر انجام دهند. در این مجمع اعلام شد که سازمان بزودی نشریه خواهد داد اما بر سر نشریه هیچگونه بحثی صورت نگرفت.
بلافاصله پس از مجمع عمومی به درخواست یکی از مسئولین، مسئول بخش افغانستان به جمع هیئت مسئولین افزده شد. و حضور او در کنار هیئت مسئولین به کیفیت هیئت 2مسئولین نیز افزود.
بنابرین هر گونه جمعبندی و بررسی فعالیت های تا کنونی سازمان باید در پرتو اساسنامه و منشور تصویب شده صورت گیرد. منشور و اساسنامه مبین دیدگاه اعضا سازمان هشت مارس می باشد، بنابراین در پرتو این منشور و اساسنامه قادر خواهیم شد درجه موفقیت، ضعفها و کمبودهای خود را شناسائی کنیم. کمبودها و نارسائی های منشور و اساسنامه را نیز باید بر پایه فعالیت های تا کنونی مان مورد بررسی قرار دهیم.
بیلان فعالیتهای سازمان زنان لیست بزرگی است که شامل یک مجموعه فعالیت های عملی شهری، منطقه ای و سراسری از قبیل آکسیونف تظاهرات، تحصن، مراسم جشن و سخنرانیف انتشارات که بصورت اطلاعیه، بولتن خبری، نشریه ، یک شماره نشریه داخلی و سرانجام شامل شرکت در کنفرانس های بین المللی و یا کنفرانس های منطقه ای و سراسری زنان است.
در این نوشته مجال پرداختن به یکایک این فعالیتها از جمله دفاع از جنبش دانشجوئی، مراسم یادبود شاملو و جزئیات آنها نیست بویژه اینکه بسیاری از آنها بشکل گزارشات خبری در بولتن های خبری یا نشریه بچاپ رسیده است. مهمتر اینکه اغلب اعضا نیر به دوستانی که در جریان فعالیت ههای واحد های یدگر نیستند، و قرار است توسط هر واحد یا فرد ارائه شود در این زمینه کمکی است که کل سازمان از همه فعالیتهایش مطلع شود. در این نوشته مختصرا به چند فعالیت مهم سراسری که اهمیت سیاسی بیشتری داشته می پردازیم:
- مراسم هشت مارس 2000
- اعتراض علیه کنفرانس برلین آوریل 2000
- اعتراض علیه سفر خاتم به آلمان ژوئیه 2000
- تحصن پناهندگان در آلمان نوامبر2000
- کنفرانس ینا آوریل 2000
- اعتراض علیه سنگسار ژونویه 2001
- مراسم هشت مارس 2001
- برخی فعالیت های بین المللی
- کنفرانس جبهه بین المللی ضد امپریالیستی هلند- مه 2001
- سمینار صلح و دمکراسی در افغانستان- ژوئن 2001
کنفرانس ها و سخنرانی های زنان
- کنفرانس بیناد پژوهش های زنان ایرانی ژوئن 2000
- کنفرانس سالانه زنان ایرانی در آلمان نوامبر 2000
- کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایرانی ژوئن 2001
- نشریه و اعلامیه ها
****************
روز جهانی زن- «مارش 2000»
ایده مارش جهانی زنان چند ماه قبل از روز زن توسط یک جمع زنان در کانادا داده شد و سپس نشستی با شرکت زنان بسیاری از سراسر جهان برگزار شد که فراخوان یک کارزار جهانی علیه تشدید فقر، گرسنگی، بیکاری، مرگ و میر، بردگی جنسی زنان و کودکان، تجاوز به زنان و کودکان بمثابه یک ابزار جنگی در جنگهای گوناگون منطقه ای و قومی، اشکال گوناگون خشونت و دهها وضعیت اسفبار زنان در جهان داده شد. در فراخوان های « مارش جهانی زنان» اعلام شده بود که گلوبالیزاسیون یا جهانگیر شده سرمایه باعث فلاک و بدبختی هر چه بیشتر مردم جهان شده استو در این میان زنان در صفوف اول قربانیان سیاست های نوین سرمایه هستند. بویژه زنان در کشورهای جهان سوم قربانی ترین قربانیان غارت و چپاول سرمایه در حرکت نوین اش هستند.
اهمیت شرکت ما در این پیکار بین المللی زنان در حقیقت دو جنبه داشت: یکم ستم بر زنان جهانی است. مبارزه علیه ستم نیز جهانی است. همبستگی مبارزات زنان یک شعار نیست بلکه باید در فعالیت های عملی ما نیز تبلور یابد. دوم اینکه مردسالاری همزاد سرمایه داری است. مبارزه علیه مناسبات مردسالارانه بطور لانیفکی با مبارزه علیه نظام سرمایه داری کرده خودره است. اینکه حرکت سرمایه و هر تغییر و تحول آن قربانیان بسیاری را از صفوف زنان می گیرد خود گواه این مطلب است. اینکه دول سرمایه داری پیشرفته در کشورهای خود به اشکال پوشیده و گاه عریان علیه زنان این کشورها ستم می کنند نیز برا بسیاری از ما که حال در این کشورها زندگی می کنیم نیز پوشیده نیست. گرچه ستم بر زنان در این کشورها اشکال پوشیده ای را عموما به خود می گیرد و معمولا نیز درجه ستم به سلسله مراتب موقعیت زنان نیز بستگی دارد و در این میان زنان مهاجر و پناهنده آماج بیشترین ستم جنسی هستند (علاوه بر اشکال دیگر ستم نژادی و طبقاتی) و خلاصه اینکه همین دول غربی هستند که حافظ زن ستیزترین حکومتها می باشند.
اینها دلایلی بود که ما بطریقی فعال و سراسری در این مارش شرکت کردیم و شعارهای معین خود را از جمله « بیش از 2000 دلیل برای مبارزه علیه زن ستیزی جمهوری اسلامی»، « فقط یک دلیل برای مبارزه غلیه طالبان و سایر مرتجعین افغانستانی کافی است: زن ستیزی » و ... شعارهای گوناگون که گزارش آن در نشریه شماره یک هشت مارس درج شده است. ما این مراسم را بشکل تظاهرات و سخنرانی در شهر های آلمان بهمراه زنان آلمانی و ترک و سایر ملل به پیش برده شد. و مراسمی نیزز بشکل جلسه در ترکیه برگزار شد.
کنفرانس برلین
کنفرانس برلین در حقیقت ادامه فعالیت های بین المللی رژیم اسلامی برای جلب حمایت بین المللی و گرفتن چهره دمکراتیک در سطح بین المللی بود. همه جنایت و کشتار و سنگسار و در صدر کشورهای نقص کننده حقوق بشر قرار گرفتن باید پرده پوشی می شد، بویژه جمهوری اسلامی برای ثبا سیاسی داخلی نیز نیاز به حمایت سیاسی و اقتصادی دول غربی داشت. دول غربی از جمله آلمان نیز از مدتها پیش از طریق رسانه های گوناگون به تبلیغ « روند دمکراسی و اصلاحات» زیر سایه خاتمی و دولتش پرداخته بودند و این کنفرانس در حقیقت باید زمنیه برای روابط دوستانه آلمان با ایران در افکار عمومی آلمان را مهیا می کرد.برای نیل به چنین اهدافی خانه فرهنگهای جهان « بنیاد هانریش بل» با همکاری سفارت و برخی از چهره های خودفروخته چون بهمن نیرومند... تدارک چنین کنفرانسی را دیدند. برای موجه جلوه دادن آن و باصطلاح تبلیغ« آشتی ملی» ترکیب سخنرانی کنفرانس شامل برخی از شکنجه گران و بازجویان سابق و فرماندهان سپاه پاسدران که امروز چهره « دمکرات» بخود گرفته اند در برخی افراد سرشناس هنرمند و سیاسی که جزو ناراضیان رژیم محسوب می شدند بود.
سازمان ما برای افشای اهداف شوم این کنفرانس که عمدتا علیه منافع مردم ایران و خیل عظیم پناجویان در این راستا سعی کرد با نیروهای مترقی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در این حرکت اعتراضی متحد شود و بیانیه ای را که از جانب بیش از 30 جریان صادر شده بود امضا نمود و کلیه اعضا و دوستداران خود را برای شرکت در این کنفرانس دعوت کرد.
واقعیت این بود که تقربیا اکثر نیروهای شرکت کننده در اعتراض به این کنفرانس از چگونگی برگزاری کنفرانس اطلاعی نداشتند بنابراین امکان طراحی تالکتیک های مبارزاتی ممکن نبود. برخی موارد شرایطی پیش می آید که در صحنه عمل باید تاکتیک های مبارزاتی خود را مشخص کرد. مهم این بود که سیاست کلی صحیح و روشنی در قبال این کنفرانس داشتیم و این به ما کمک کرد که روش های مبارزاتی نسبتا صحیحی را اتخاذ کنیم. در روز اول کنفرانس ما سعی کردیم با برخی زنان فعال در برلین تماس برقرار کنیم و حرکت متحدانه ای را سازمان دهیم که آنها از گفتگو با ما بهر دلیل خود داری کردند. بهرحال روز اول کنفرانس زنان برلین ابتکار معینی را بکار بردند و موجب اختلال در گشایش کنفرانس شدند که ما نیز با حرکت آنان همراهی کردیم. در روز دوم کنفرانسی اعتراضات یک پارچه مخالفین موجب توقف کنفرانس شد. اما این مبارزه خود موجب شکافی دربین معترضین نیز شد. برگزارکنندگان سعی کردند یک تاکتیک بزنند و از برخی سازمانها بخواهند که نمایندگانشان را فرستاده و در میز گرد کنفرانس چند دقیقه ای صحبت کنند. بر سر استفاده از تربیون شکافی در بین مخالفین که بهیچوجه نمی خواستند از تربیون استفاده کنند و آنهایی که فرصتی برای اعلام موجود خود می دیدند بوجود آمد. سازمان ما قاطعانه استفاده از این تریبون را در آن شرایط خاص رد کرد و معتقد بودیم که اگر ما به امثال شهلا لاهیجی و مهرانگیز کار و دولت آبادی اعتراض داریک چرا در کنا شکنجه گران نشسته اید نمی توانیم خودمان همان کار را انجام دهیم. خوشبختانه علیرغم اینکه برخی سازمانها بشکلی بسیار زننده دستپاچه شدند و از تریبون استفاده کردند اما اعتراضات یکپارچه خودبخودی و آگاهانه برخی تشکلات از جمله سازمان ما این تاکتیک را خنثی کرد و عملا کنفرانس متوقف شد.
روز سوم کنفرانس عملا شکاف بین مخالفین آشکار شد. برخی جریانات علیه کسانی که اعتراض کرده و اعتراضشان موجب توقف کا کنفرانس شد، اعلامیه داده و آنها را « چماق بدست و حزب الله » خواندند. معلوم شد که در آن اتحاد بیش از سی گروه برخی بودند و وقتی دیدند برگزارکنندگان حاضر به دادن تریبون چند دقیقه ای به آنان در کنار گنجی و ... شدند دست به مخالفت و اعتراض خود برداشتند. خود این برای ما تجربه و درس خوبی در برداشت که همواره در اتحادها و اتئلافات به علل و انگیزه مخالفتها و درجه دوری و نزدیکی نیروهای گوناگون به یکدیگر توجه کنیم.
کنفرانس برلین دستاوردهای دیگری نیز داشت: مسائل مهمی رو آمد که مهمترین آن مسئله زنان بود. زنان به اشکال گوناگون اعتراض خود را به پیش از بیست سال سرکوب زنان نشان دادند. برهنه شدن یک هنرمند زن، رقصیدن یک زن حین سخنرانی اشکوری که با عبا و عمامه بود. و هم چنین صف یک پارچه و متشکل زنانی که در افشای سرکوب زنان و ژست های عوامفریبانه آنان ذره ای حاضر به سازش نیودند.
شاید بجرات بتوان گفت این اولین حرکت ایرانیان مخالف رژیم در خارج بود که تاثیرات بسیاری روی مسائل جامعه ایران داشت و مدتها موضوع بحث مردم بود. برخی از مخالفین رژیم مجبور شدند فصل مشترک خود را بر سر مسئله زنان با فرهنگ عقب مانده و زن ستیز اسلامی و غیر اسلامی رو کنند. و این خود زمینه بحث و تعمیق مسئله زنان در بین سازمانهای زنان و فعالین زن شد. کنفرانس برلین بعلاوه موجب شد که طرفداران خجالتی دوم خردادی ها مجبور شوند شرم را به کنار گذاشته و وقیحانه حرکت صدها ایرانی را که بطرق مختلف قربانی این رژیم بوده اند و حاضر نیستند جنایات این رژیم را فراموش کنند و حاضر نیستند جنایات را که هم اکنون نیز مرتکب می شوند چشم فرو بندند را محکوم کنند. خلاصه صف بندی جدیدی که بر اثر « دوم خرداد» بوجود آمده بود تا حدودی روشن شد.
نکته ای که باید در انتها گفت این نیست که نیاید از هیچ تریبونی برای افشای جمهوری اسلامی استفاده کنیم مسئله مهم این است که تشخیص دهیم کدام تریبون و کجا؟ و البته کنفرانس برلین در رابطه از استفاده از این تاکتیک نیز درسهای خوبی برای همه مخالفین از جمله فعالین زن و سازمانهای زنان داشت تا هر چه بهتر قادر شوند در صحنه سیاسی با درایت و مهارت نقش بگیرند. این کنفرانس کماکان موضوعی است که می توان به آن مراجعه کرد و درسها و تجارب آن را جمعبندی نمود.
کنفرانس برلین در عین حال تدارکی آگاهانه از جانب دولت آلمان و همدستان ایرانی آنها برای سفر خاتمی بود، بهمین جهت جمعبندی صحیح از آن در چگونگی مبارزه علیه سفر خاتمی نیز تاثیر داشت. پس از کنفرانس حملات وسیع و نقشه مند در داخل ایران و از جانب برخی نیروها و جریانات طرفدار« دوم خرداد» به جریانات مترقی و انقلابی و به زنان فعال در این کنفرانس شد تا باصطلاح آنها را ایزوله کرده و مانع تقویت و شکل گیری یک اتحاد پرقدرت علیه سفر خاتمی شوند.
سفر خاتمی به برلین
ما بلافاصله پس از کنفرانس برلین در تدارک یک اعتراض جدی علیه سفر خاتمی شدیم از چند تشکل زنانی که موجود بود قطع امید کردیم چون آنها در کنفرانس برلین عملا نشان دادند که تماملات « دوم خردادی» دارند و طبعا حاضر نیستند با ما فعالیت مشترک در این زمینه انجام دهند. با برخی نیروهای مترقی در فرانکفورت جلسه مشترک گذاشتیم و قرار شد که با آنان و برخی جریانات دیگر از جمله « کمیته دفاع از جنبش» یک ائتلاف بوجود آوریم. در این ائتلاف « اتحادیه کمونیستهای ایران- سربداران» نیز قرار گرفت و آنها سعی کردند از نیروهای متحد آلمانی و ترک خود برای این اکسیون دعوت کنند تا اعتراض انترناسیونالیستی باشد. مسائل مهمی که در این اعتراض برای ما اهمیت حیاتی داشت، یکم یک صف متحد زنان باشد که سعی کردیم با بسیج نیروهای هشت مارس و دوستداران این سازمان و هم چنین دعوت از زنان منفرد آن را شکل دهیم. برای ما مهم بود که در صف مقدم این اعتراض زنان باشند. رژیم اسلامی مشخصه اش زن ستیزی و بیش ازبیست سال سرکوب سیستماتیک زنان است و طبعا زنان پیگیرترین و جدی ترین مخالفین این رژیم هستند و می بایست در صفوف مقدم این اعتراض باشند. ما تلاش کردیم با حضور خود گسترده خودمان تبلیغات دورغین آنها را بر سر « بهبود» موقعیت زنان افشا کنیم. ما می بایست صدای اعتراض زنان ایران باشیم و بدین طریق پیوند خود را با مبارزات زنان در ایران نشان دهیم. مسئله دیگر برای ما شعار سرنگونی این رژیم بود. چرا که متعقدیم هرگونه بهبود جدی در موقعیت زنان فقط و فقط با سرنگونی این رژیم مسیر است. و بالاخره مسئله افشای همدستی دولت آلمان در سرکوب زنان توسط رژیم اسلامی و حتی همکاری با آنان در این زمینه بود. بنابراین شهارهای ما باید افشاگری از میزبان نیز می بود نه فقط محکوم کردن میزبان، بلکه همدستی این میزبان در سرکوب زنان و همه مردم ایران.
ما تلاش کردیم صف اعتراض به سفر خاتمی فقط شامل نیروهای مخالف ایرانی نباشد بکله مردم مترقی ساکن المان نیز به این اعتراض بپیوندند. برای انی پیوستن باید موضع خود را نسبت به دولت آلمان بعنوان یک دولت سرمایه دار که علیه مردم کشور خود می باشد دولتی که خود نیز مردسالار است بیان کنیم.شرکت ما در این ائتلاف اساسا بر پایه این مواضع و نظرات بود.
کمی بیش از یک هفته یک اعلامیه منتشر شد که نیروای بسیاری آن را امضا کرده بودند اطلاعیه حتی شعار سرنگونی نداشت و در مورد میزبان هم فقط به این بسنده کرده بود که دولت آلمان را بخاطر این دعوت و همدستی محکوم کرده است. ما با آنها تماس گرفتیم و گفتیم به دلیل اینکه شعار « مرگ بر جمهوری اسلامی » ندارد مایل به شرکت در این ائتلاف نیستیم. آنها نیز درون خود مبارزه داشته و سرانجام شعار« مرگ بر جمهوری اسلامی» را قبول کرده اند.بهمین جهت ضمن گفتگو با سخنگوی این ائتلاف به آنها گفتیم که ما نیز اطلاعیه را امضا کرده و در تظاهرات آنها نیز شرکت می کنیم.
سازمان ما اطلاعیه مرکزی این کارزار را به زبان های آلمانی، انگلیسی، فرانسوی ترجمه کرده و در سطح گسترده ای پخش نمودیم. برای اعتراض به صفر خاتمی تی شرت هایی درست کردیم که بر روی آن تصویر زنی بود که حجاب خود را می سوزاند و سپس پشت آن مطالب زنان را نوشتیم.
علیرغم موفقعیت این فعالیت و شرکت بسیاری از زنان در این تظاهرات، ما کمبودهای هم داشتیم از جمله اینکه کمبود مشورت بر سر این آکسیون. مباحثی از این که یک تشکل دمکراتیک می تواند مواضع ضد امپریالیستی اتخاذ کند و همچنین برخی از فعالین تشکل هشت مارس وابستگی سازمانی دارند و این موجب می شود که این تشکل به زائده تشکلاتهای سیاسی تبدیل شود این مسائل ما را موظف کرد که مورد زیر بررسی کنیم.
1- چرا ضروری است که مواضع تشکل
2- آیا فعالین سازمانهای سیاسی و احزاب می توانند در یک تشکل دمکراتیک باشند یا خیر؟ چگونه مشخص می شود که افراد یک سازمان سیاسی یا حزب تلاش می کنند آن تشکل دمکراتیک را یه « زائده» سیاسی و یا در خدمت « منافع» سیاسی خود را قرار دهند؟
3- مواقع بسیاری پیش می آنید که مواضع سیاسی یک تشکل دمکراتیک زنان یا یا فعالیت مشخص منطبف بر مواضع سیاسی یک سازمان یا چند سازمان سیاسی می شود آیا این به معنی اعمال نقوذ آن سازمان سیاسی از طریق فعالین آن سازمان در تشکل دمکراتیک است؟
4- مبارزه گرایشات مختلف و تنوع نظری در یک تشکل دمکراتیک چگونه پیش می رود؟ آیا افرادی که متعلق به یک سازمان سیاسی متشکل نیستند؟ آیا حقوق افراد در یک تشکل « دمکراتیک برای مبارزه حول نظرات و گرایشات فکری شان بر این مبنا تعیین می شود که تعلق به یک سازمان یا حزب سیاسی دارند یا خیر؟
5- برای بررسی یک فعالیت و بطور مشخص این فعالیت اعتراض علیه سفر خاتمی باید دید آیا اتحاد عمل های ما بر پایه منشور و اساسنامه بوده است یا خیر؟
6- معیار و ضوابط اتحاد عمل های ما بعنوان یک تشکل دمکراتیک زنان با جریانات و تشکلات سیاسی زنان و غیر زنان چیست؟
و در انتها آیا کمک جریانات سیاسی و احزاب سیاسی به جنبش زنان و اختصاص فعالین تمام وقت برای یک ساطما دمکراتیک و سارسرای زنان امری مثبت است یا منفی؟ و آیا بدون فعالین تمام وفت امکان ادامه یابی فعالیت های تشکلات زنان وجود دارد یا خیر؟ دقت کنید صحبت بر سر یک انجمن محلی زنان یا یک کانون فرهنگی زنان یا یک محفل هفتگی زنان نیست.
تحصن پناهجویان در آلمان
در طی سال های اخیر وایجاد روابط نزدیک اقتصادی و سیاسی بین دولت آلمان و ایران، دولت آلمان فشارهای گوناگونی بر روی پناهجویان قرار داد. این فشارها عمدتا به شکل رد کردن بسیاری از تقاضاهای پناهندگی و بطور ضمنی (امن) شمردن ایران بود. لغو و محدود کردن بسیاری از امکانات اولیه زندگی از جمله اسکان پناهندگی که عموما در ساختمان هایی عاری از هرگونه شرایط بهداشتی گرفته تا انواع دیگر فشارها.
خشن ترین و عریان ترین شکل این تهاجم به حقوق پناهجویان حمله به هایم پناهندگی در شهر نورنبرگ برای دستگیری چند زن پناهجو که رد شده بودند و یکی از این زنان را چند پلیس با خشونت به اداره پلیس بردند و به زور بر سر او روسری کرده و از او عکس گرفتند تا به سفارت جمهوری اسلامی داده و بدین طریق او را به ایران باز پس بفرستند. این عریان ترین شکل همکاری دولت آلمان با جمهوری اسلامی بود. این حرکت با اعتراضات وسیعی از جانب افکار عمومی آلمان روبرو شد و سازمان های مختلف و از جمله سازمان ما کارزار جدی بر سر این مسئله و افشای دولت آلمان براه انداختند.
متعاقب این مسائل "کمیته دفاع از جنبش" فراخوانی مبنی بر یک تحصن یک ماهه در شهرهای مختلف آلمان اعلام کرد. فعالین هشت مارس به این فراخوان در شهر کلن و برمن پاسخ مثبت داده و در این تحصن شرکت کردند. در شهر برمن عمدتا فعالین تشکل هشت مارس و برخی از فعالین سازمان حقوق بشر برمن مسئولیت این تحصن را بعهده گرفتند. آنها کمیته ای برای سازماندهی این تحصن متشکل از پناهندگان شکل دادند و نام هیچ سازمان و حزبی نیز برده نشد تا پناهجویان در آن شرکت کنند و متحدانه برای مسائل خود مباررزه کنند.
در این تحصن هر روز بعد از ظهر جلسه سخنرانی و بحث بر سر مسائل گوناگون جامعه بود و یکی از پناهجویان مسئولیت تهیه سخنرانی را بعهده می گرفت و سپس بحث و گفتگو آغاز می شد. موضوع "اصلاحات" در ایران، مذهب، زنان و ... مورد بحث و گفتگو قرار می گرفت. فعالین سازمان هشت مارس سعی کردند موضوع زنان پناهجو را بطور ویژه مورد بررسی قرار دهند. طی این تحصن بود که فعالین هشت مارس تلاش کردند که این خواست را طرح کنند که: «همه زنانی که به دلیل جنسیت تحت پیگرد و اذیت و آزاد دولتی قرار می گیرند حقوق پناهندگی شان باید برسمیت شناخته شود» ما این خواست را نه فقط در این تحصن بلکه در کارزاری که علیه حجاب به زور کردن بر سر زنان توسط پلیس آلمان انجام گرفت طرح کردیم و سعی کردیم که در مجامع و نهدهای مختلف برایش مبارزه کنیم و کماکان فکر می کنیم این یکی از خواسته های مهمی است که تشکلات زنان در خارج باید برای آن مبارزه کنند. این تحصن پس از یک ماه با یک تظاهرات سراسری در شهر کلن با شرکت صدها نفر پایان یافت.
آکسیون علیه سنگسار دو زن در ایران – ژانویه 2001
ژانویه 2001 با یک مجموعه دستگیری ها و شلاق زدن های زنان و مردان و اعدام چند فرد در ملا عام و سنگسار دو زن آغاز شد.
در اعتراض به این سرکوب های افسار گسیخته رژیم اسلام که برای ایجاد رعب و وحشت است، اقدام به برگزاری آکسیونی در شهر کلن و برمن کردیم. در این آکسیون بسیاری از فعالین سیاسی سازمانها و تشکلات دمکراتیک و زنان منفرد شرکت کردند. و ما طی پخش صدها اعلامیه به زبان آلمانی سعی کردیم عمدتا توجه مردم آلمان را به این وقایع جلب کنیم و بسیاری از زنان مردان ضمن محکوم کردن این جنایات می پرسیدند که آنها بطور خاص چه کاری می توانند انجام دهند.
همین آکسیون به مدت سه روز در شهر برمن برگزار شد. در این آکسیون که در سرمای زیر صفر پیش رفتا صدها اعلامیه در بین مردم این شهر پخش شد. به همین مناسبت یک جلسه سخنرانی در شهر برمن برگزار شد. در این جلسه به موضوع "اصلاحات" و موقعیت زنان در ایران پرداخته شد. هم چنین در این جلسه موضوع مذهب؛ اسلام و اسلام سیاسی مورد بحث قرار گرفت این بحثها نشان می دهد که جامعه ما باید بر سر مذهب بررسی کرده و به این معضل جدی جامعه بپردازند.
در اعتراض به این سرکوبها، آکسیونی در شهر لندن توسط "سازمان زنان هشت مارس" و "جمعیت مبارزه برای آزادی زنان ایران" و تعدای از فعالین منفرد در شهر لندن انگلستان برگزار شد.
مراسم روز زن 2001
در آستانه ماه مارس خیزش ها و مبارزات توده ای درسراسر کشور رخ داد. بسیاری از این مبارزات با شرکت جوانان و زنان بود و شعارشان «ما جمهوری اسلامی نمی خواهیم». در شهرهای کردستان تظاهرات ها مختلفی رخ داد و در مناطقی این مبارزات به درگیری جوانان با نیروهای انتظامی منجر شد در اکثر این خیزشها زنان شرکت داشته و در برخی آنها حجاب خود را برداشتند.
مراسم روز زن را در چند شهر مختلف آلمان (کلن، برمن، فرانکفورت)، لندن، سوئیس و ترکیه برگزار کردیم که هر کدام ویژگی خود را داشت. امسال مراسم هشت مارس در شهرهای کالگاری و تورنتو برای اولین با از جانب فعالین هشت مارس برگزار شد و بدین طریق این دو واحد اعلام موجودیت کردند هم چنین این مراسم از جانب فعالین زنان هشت مارس در دو شهر آمریکا برگزار شد. در سال ما تلاش کردیم با فعالین زنان در فرانسه همراهی کنیم تا مراسم هشت مارس باشکوهی در شهر پاریس برگزار شود در این مراسم درمورد برخی از حادترین مسئله زنان ایرانی در کشورهای غربی بحث و گفتگو شد. در شهر فرانکفورت مراسم با شکوهی به مناسبت هشت مارس با مسئولیت واحد افغانستانی سازمان برگزار شد. برای اولین بار در کنار هم دهها زن و مرد افغانستانی و ایرانی این روز را مشترکا به بحث و گفتگودر مورد مسائل زنان پرداخته و جشن گرفتند. در لندن نیز به همین مناسبت مراسمی برگزار شد و تاتر
«رویاهای آبی زنان خاکستری» از نیلوفر بیضائی به نمایش گذاشته شد.گزارش این مراسم در نشریه هشت مارس شماره 3 درج شده است.
این مراسم تجلیل ساده از روز زن و رقص پایکوبی نبود، بلکه بمناسبت مسئله انتخابات ریاست جمهوری در ایرانی، سخنرانی در ارتباط با موقعیت زنان در چهارسال گذاشته ارائه شد و هم چنین ضرورت تحریم انتخابات از جانب زنان مورد بحث قرار گرفت.
فعالیت های بین المللی
کنگره سالیانه سازمان« کاروان» سازمان پناهجویان و مهاجرین به مدت 10 روزدر شهر ینا برگزار شد. ما توسط« انجمن بین المللی حقوق بشر» در شهر برمن به این کنفرانس دعوت شدیم. ما با این انجمن فعالیت های مشترکی را در رابطه با مسائل پناهجویان به پیش برده ایم. بهمین جهت در این کنگره که یک روز آن به زنان اختصاص داشت ما در یکی از کارگاههای آن« ورک شاپ» شرکت کرده و سخنرانی کردیم.ما در این کنفرانس با سازمان های زنان گوناگون از کشورهای مختلف جهان بویژه آسیای جنوبی شرق آشنا شدیم و سعی کردیم آنان را با موقعیت زنان ایرانی و سازمان هشت مارس آشنا کنیم.
شرکت در کنفرانس های دیگر
کنفرانس جبهه ضد امپریالیستی در هلند
سمینار صلح و دمکراسی در افغانستان – ژوئن 2001
کنفرانس بنیاد ژوئن 2000
کنفرانس سالیانه زنان ایرانی در آلمان
کنفرانس بنیاد 2001
نشریه هشت مارس
تا کنون سه شماره نشریه هشت مارس منتشر شده است. ضرورت انتشار یک نشریه را ما حس کرده بودیم قبل از مجمع عمومی تصمیم گرفتیم با همکاری« جمعیت مبارزه برای آزادی زنان» نشریه مشترک بدهیم. بهمین جهت ما یک شماره مشترک « پیکار زن» شماره 5 را با دوستان « جمعیت مبارزه.....» منتشر کردیم. اما برای ادامه کار با آنها به توافق نرسیدیم.