گزارش اکسیون اعتراضی به مناسبت 31 امین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در ایران/ برمن - آلمان
بعد از ظهر روز شنبه 14 سپتامبر همزمان با بسیاری از فعالین کارزار زنان و سازمان زنان 8 مارس، در کشورها و شهر های مختلف، اکسیون اعتراضی در شهر برمن آلمان در اعتراض و افشای جنایات جمهوری اسلامی علیه معترضان و زندانیان عقیدتی و سیاسی، از سالهای 60 تا کنون، برگزار شد.
متاسفانه تقاضای ما برای گذاشتن میز و استفاده از بلندگو در اکسیون در زمان و مکان های مورد نظر مان، از طرف پلیس، رد شد. به ما پیشنهاد داده شد که برنامه را یک هفته دیر تر و در محلی کم ترددتر برگزار کنیم که این هم برای ما گزینه مناسبی نبود. بنابراین تصمیم گرفتیم مقابل ایستگاه مرکزی قطار که محلی پر رفت و آمد است، عکس ها و بنر مان را طوری بچینیم که تا اگر پلیس اعتراض کرد به راحتی بتوانیم آنها را جمع کرده در نقطه دیگری پهن کنیم.
عکس هایی را که آماده کردیم روی پارچه چسباندیم. عکسها هدفمند اانتخاب شده بود و هر کدام با توضیحاتی کوتاه به زبان آلمانی درزیرشان، در عین معرفی جنبه ای از اعتراضات مختلف در سطح جامعه، جنایات رژیم را افشا می کرد. خودمان هم تی شرت های کارزار را به تن کرده بودیم و شعارهایمان در رابطه با افشاگری واعتراض نسبت به قتل عام های سال 67 و کل دهه 60، و دستگیری های فله ای اخیر از بین زنان و فعالین سیاسی و مدنی را به گردن آویخته بودیم و همزمان اعلامیه مشترک کارزار و سازمان زنان 8 مارس را به زبان های فارسی، انگلیسی و آلمانی پخش می کردیم.
دو نفر از زنان آلمانی که اغلب در شهر باهم مبارزات مشترکی را به پیش می بریم هم، به دعوت ما پاسخ مثبت داده و ما را در تمام طول مدت اکسیون، در پخش اعلامیه و افشاگری در رابطه با کشتارهای دهه 60، دستگیر ها و اعدام های وسیع و احکام سنگین علیه فعالین کارگری، زنان، دانشجویی، محیط زیست، افشاگری در رابطه با خودسوزانی سحر خدایاری در اعتراض به حکم زندان برای تلاش در ورود به استادیوم ورزشی، حکم سنگین صبا کرد افشاری و ... همراهی می کردند.
برخوردها متفاوت بود. برخی وقتی توضیحات ما را می شنیدند با اشتیاق اعلامیه را می گرفتند و همسو با ما از تجربیات مشابه در بسیاری از نقاط دنیا مثال می آوردند و جمع بندی می کردند که تنها با مبارزات وسیع و رادیکال مردمی و از پایین می توان در شرایط زندگی مردم تغییرات جدی بوجود آورد. یک مرد جوان ایمیل خود را دادد و تقاضا کرد که اعلامیه های مان به زبان آلمانی را برایش بفرستیم تا او هم بتواند با باز نشر آنها مواضع ما را وسیعا پخش کند. یکی از زنان فعال جنبش فمینیستی هم ایمیلش را داد و تقاضا کرد که لوگوی کارزار را که روی تی شرت هایمان چاپ شده بود برایش بفرستیم تا او هم بتواند این لوگو را روی تی شرت چاپ کند. مرد دیگری با تشویق ما برای ادامه مبارزه می گفت که 100 سال قبل از این در اروپا، زنان در شرایط بسیار بدی زندگی می کردند و اگر گشایش های نسبی در شرایط خود به دست آوردند، حاصل مبارزات پی گیرشان در 100 سال اخیر است. یک پسر جوان پناهنده سوریه ای از شنیدن خبر خود سوزی "دختر آبی" بسیار متاسف شد و گفت که قرار است با همسرش در ایران دیداری داشته باشد و با شنیدن اینگونه اخبار دیگر نه تنها احساس امنیت نمی کند بلکه خوب می تواند احساس جوانان ایرانی را که از داشتن یک زندگی طبیعی وکوچکترین آزادی ها و تفریحات محرومند، بفهمد.
البته برخی هم عکس العمل های منفی داشتند و یا بدون هر گونه عکس العملی از کنار عکسها رد می شدند و از گرفتن اعلامیه هم احتراز می کردند و وقتی علت را جویا می شدیم، به دلایل مختلف کار ما را بیهوده می شمردند. مثلا یک پسر جوان ایرانی که در آلمان متولد و بزرگ شده بود می گفت اگر اعتراضی دارید چرا نمی روید آن را در ایران مطرح کنید. دیگری می گفت شما با این اعتراضات و افشاگری ها انتظار دارید چه چیزی عوض شود. البته هر یک از این اعتراضات زمینه ای را مهیا می کرد که دوستان ما بتوانند بهتر اهداف و مواضع خود را بشکافند و بگویند که هدفشان جلب حمایت توده های کشور میزبان است و نه تقاضای کمک از حکومت های امپریالیستی غربی. توضیح می دادیم که ما در سراسر دنیا باید با هم سرنوشتان خود متحد شویم تا بتوانیم در جنگ برای داشتن دنیایی بهتر پیروز شویم.
یکی از تجربیات خوب ما در این اکسیون این بود که وقتی با کسانی که اعلامیه را می گرفتند، گفتگو می کردیم و شفاها هم اوضاع ایران را توضیح می دادیم،
با علاقه بیشتری موضوع را دنبال می کردند و سئوالات خود را مطرح می کردند.
www.8mars.com// zan_dem_iran@hotmail.com
www.kaarzaar.org//karzar.zanan.2016@gmail.com