زنان آزادیخواه آلمانی! زنان مهاجر و پناهنده! زنان و مردان آزادیخواه!
روز زن را به همگی شما تبریک می گوییم به همه شما که که مناسبات مردسالارانه را در هر شکل و پوششی به مصاف طلبیده اید.
ما بعنوان زنان ایرانی و افغانستانی خود را در کنار مبارزات شما علیه مناسبات مردسالارانه حاکم بر این کشور می بینیم. ما مناسبات مردسالارانه را جهانی می بینیم و لاجرم مبارزه علیه آن را نیز مبارزه ای جهانی، پس پر توان باد همبستگی مبارزاتی همه زنان جهان. ما بعنوان بخشی از زنان ایرانی و افغانستانی به این دلیل اینجا هستیم که از حجاب اجباری متنفریم آن را سمبل اسارت زنان می بینیم. ما به این دلیل اینجا هستیم که علیه قوانین ارتجاعی و زن ستیز اسلامی شورش کردیم.
ما سالهاست در کنار شما علیه رفتار مردسالارانه دولت آلمان مبارزه کرده ایم. دولت آلمان مدافع و حامی ارتجاعی ترین و زن ستیز ترین دول اسلامی است. این دولت کارنامه تیره ای و تار در مورد حمایت از حقوق زنان و مبارزه علیه مرتجعین اسلامی دارد. بهمین دلیل وقتی این روزها می شنویم که برخی دولتمردان این کشور ناگهان به فکر حقوق زنان افتاده اند و می خواهند قانونی در ممنوعیت حجاب در مدارس آموزشی برای دانش آموزان تصویب کنند ما بوی نامطبوعی را از آن حس می کنیم. با دیده شک و تردید تلاش می کنیم سیاست های پشت این «دلسوزی» «ترقی خواهانه» را پیدا کنیم. تلاش های «فمینیستی» مقامات آلمانی که کارنامه زشتی از تعرض به حقوق زنان پناهنجو و مهاجر دارند، ما را هشیار می کند که علیرغم تنفرمان از حجاب بعنوان سمبل اسارت زنان بهیچوجه با آنان هم صدا نشویم.
ما نمی توانیم فراموش کنیم که دولت آلمان در چند ساله گذشته نهایت کوشش خود را بکار برد تا رژیم اسلامی در ایران را از بحران نجات دهد. آیا کنفرانس برلین را دوستان آلمانی بخاطر می آورند. آیا بخاطر دارید که برگزارکنندگان کنفرانس برلین چگونه از شکنجه گران حکومت ایران تجلیل بعمل آوردند و می گفتند برای مردم ایران و خاورمیانه شاید نوعی از «سکولاریسم» دینی ممکن باشد!
آیا بخاصر دارید در سال 2000 خاتمی رئیس جمهور اسلامی را دعوت کردند و در رسانه آهنگ زشتی را می نواختند که ایران توسط این رئیس جمهور در حال طی کردن جاده دمکراسی است درست همان موقع که دهها زن سنگسار می شدند و هزاران نفر در زندان های رژیم بجرم عقایدشان شکنجه می شدند. در آن روز بسیاری از ما که فریاد می زدیم تا صدای خود را در میان انبوه تبلیغات به گوش مردم آلمان برسانیم با ضرب و شتم پلیس آلمان روبرو شدیم.
آیا بخاطر دارید که در نوامبر 1999 پلیس نورنبرگ زن ایرانی را به زور روسری بر سر کرد تا عکس او را بگیرد و سفارت جمهوری اسلامی برای او ورقه دیپورت بدهد. و آیا بخاطر دارید که پلیس آلمان این عمل را برای احترام به قوانین ایران و بجای نیروهای نظامی در ایران با زنان ایرانی پناهچو انجام داد و بخاطر دارید که دادستان نورنبرگ اعلام کرد ما کاری را با این زن کردیم که جزو فرهنگ زنان ایرانی است!
آیا می دانید که هنگام لشکرکشی آمریکا و اروپا از جمله آلمان به افغانستان کاندیدای حکومتی و متحدین آنان در افغانستان چه کسانی بودند: نیروهای ائتلاف شمال. یعنی همان جریان بنیادگرای اسلامی که در سال 1994 در افغانستان حکومت اسلامی را افتتاح و برقع را بر سر زنان اینان کردند.
در حال حاضر متحدین نزدیک آلمان در افغانستان همین نیروست. در حال حاضر سربزان آلمانی در افغانستان برای تقویت حکومت مرتجع ترین جریانات اسلامی یعنی ائتلاف شما که فرقی با طالبان ندارد، در آنجا خدمت می کنند.بله به همه این دلایل ما بوی نامطبوعی را از این لایحه ای که رسانه های آلمانی و برخی دولتمردان طرح کرده اند می شنویم.ما بخوبی می دانیم که معنای حجاب اجباری در کشورهای اسلامی با حجاب در این کشورها که آزادی پوشش وجود دارد متفاوت است.ما فکر می کنیم که این قانون نه برای مقابله با اسلام گرایان است و نه برای حقوق زنان. البته در دنیایی که بقمباران و اشغال کشورها تحت دمکراسی و رهایی زنان انجام می گیرد، محروم کردن برخی دختران از تحصیل نیز لابد می تواند تحت نام حقوق زنان انجام بگیرد.
اگر دولت آلمان حقیقتا طرفدار سکولاریسم و تضعیف جریانات اسلامی است بهتر است دستش را از پشت جمهوری اسلامی، مرتجعین جهادی در افغانستان و بسیاری حکومت های زن ستیز در جهان سوم بردارد.
اگر دولت آلمان حقیقتا نگران حقوق چند هزار زن یا کودک دانش آموز محجبه است بهتر است ابتدا به فکر میلیونها زنی باشد که در اسارت حجاب و سایر قوانین قرون وسطایی تحت حکومتهایی زندگی می کنند که بدون حمایت کشورهایی مثل آلمان یک روز هم نمی توانند سرپا بایستند.
اگر دولتمردان آلمانی مخالف اسلامگرایی و گسترش آن در آلمان هستند بهتر است که با راسیسم وقیحانه که اساسا در نهادهای دولتی است مقابله کنند تا هیچ جوانی ناچار نشود از ترس و خشم راسیسم به ایئولوژی گندیده اسلامی پناه ببرد.ما فکر می کنیم این گونه قوانین بجای نشان گرفتن ستمگران، قربانیان این ستم را نشانه می گیرد و این دقیقا روشی غیر عادلانه و مرتجعانه است و ما هرگز در کنار چنین روش هایی قرار نخواهیم گرفت.
مبارزه علیه حجاب یا هر شکل ستم فقط توسط کسانی ممکن است که این ستم را با پوست و گوشت خود حس می کنند و از آن رنج می برند، بهمین دلیل اگر قرار است چنین مبارزه ای صورت گیرد بهتر است این امکان فراهم آید تا خود ستمدیدگان علیه ستم مبارزه کنند.ما فکر می کنیم این گونه لوایح پوششی است برای شکاف انداختن بین زنان مهاجر و زنان آلمانی.
ما فکر می کنیم این کونه قوانین پوششی است بر بحران های شدید اجتماعی و فقر و فلاکت و نابرابری که در این کشور رو به افزایش است. ما فکر می کنیم دانش آموزان محجبه نقش سپر بلا را بازی می کنند و بار همه ی گناهان را بر سر او خالی می کنند تا بهتر بتوانند تمام مناسبات سلطه و حذف حاکم بر جامعه مانند: لیبرالیزه شدن اقتصاد، فقر فراگیر، گسترش کنترل اجتماعی و اقدامات امنیتی، تداوم تبعیض ها و نابرابری های موجود بین زن و مرد را لاپوشانی کند.
برای اطلاع شما باید بگویم که در جمهوری اسلامی حجاب تبدیل به مسئله ای سیاسی شده است. رژیم اسلامی حمله خود را به انقلاب مردم ایران با سرکوب زنان آغاز کرد و اولین حرکتش تحمیل حجاب اجباری به زنان بود و طی 25 سال حکومت خود، از این حربه برای سرکوب زنان استفاده کرد. زنان ایران همیشه با حجاب اجباری مبارزه کرده اند. و مرتبا به دلیل بدحجابی دستگیر شده اندو شلاق خورده اند.جالب اینکه مرتجعین اسلامی که سالهاست با تیغ و شلاق و اسید زنانی را که در مقابل حجاب اجباری مقاومت می کنن مجازات می کنند. امروز ناگهان طرفدار دمکراسی شده اند و وقیحانه می گویند این قانون نقض حق انتخاب پوشش است!
برای ما راه حل جمهوری اسلامی و راه حل دول امپریالیستی دو روی یک سکه است و ما راه دیگری را برای مبارزه برای رهایی خود راهی مستقل از دول مردسالار را پیش خواهیم برد.
زنده باد همبستگی بین المللی مبارزات زنان
سازمان زنان هشت مارس (ایرانی، افغانستانی) – واحد برمن آلمان
مارس 2004