گزارش اعتراض به انتخابات نمايشی در ايران
فرانکفورت – آلمان
در فرانکفورت فعالين هشت مارس با پخش صدها اعلاميه در مورد کارزار لغو قوانين نابرابر در ايران سعی کردند افکار عمومی مردم را با گوشه ای از مبارزات زنان ايران اشنا کنند. نکته جالب اينکه يکی از فعالين افغانستانی هشت مارس با شور و هيجان در حال اعلام مبارزات اخير زنان در ايران و هم چنين افشای سيرک انتخاباتی در ايران بود. وی گفت که «من به همراه زنان ديگر معترض در آکسيون صدای هزاران زن ايرانی هستيم که امروز با عدم شرکت خود در انتخابات، به جمهوری اسلامی نه می گويند. امروز ما در اينجا جمع شده ايم تا صدای مبارزات زنان ايران در داخل باشيم، ما رسانه های واقعی اکثريت زنان ايران در خارج کشور هستيم. ما امروز در اينجا هستيم تا اعلام کنيم که در کنار مبارزات زنان در ايران هستيم و در همه مبارزات زنان همراه و همگام آنان هستيم.»
دختر جوان کرد از فعالين هشت مارس در شهر فرانکفورت با عميق ترين احساسات خود به شهروندان آلمانی توضيح می داد که حکومت قرون وسطايی جمهوری اسلامی چگونه جوانی هزاران هم سن و سال او را به يغما برده است و چگونه هم سن و سالان او به جرم شادی و جوانی سرکوب می شوند. او گفت انتخابات در چنين رژيم فاشيستی بجز نمايشی برای جلب حمايت غربی ها مصرف ديگری برای رژيم ايران ندارد.
شرکت چند تن از زنان فعال آلمانی در اکسيون در کنار زنان ايرانی و کرد و افغانستانی جلوه ای از همبستگی زنان بود و بار ديگر تاکيدی بر اينکه مبارزه عليه مردسالاری مبارزه همه زنان جهان است.
نکته ديگر که قابل تامل است حمله و تهديد فعالين هشت مارس توسط چند تن از افراد حزب الهی از افغانستان بود اينها در ابتدا اعتراض کردند که دفاع از حقوق زنان افغانستان ربطی به ايرانيان شوونيست ندارد. بعد از توضيح اينکه امروز در ايران نمايش انتخاباتی ميباشد و واحد افغانستان ما در واقع دارد از ما زنان ايرانی حمايت ميکند بهانه کردند که چرا بجای افغانی افغانستانی نوشتيم بعدش ادعا کردند که ما دنبال مرد ميگرديم و ... وقتی که خواستيم گورشان را از جلوی ميز گم کنند تا پلاکاردها را مردم ببينند يکی از پلاکاردها را که عليه قوانين اسلامی نوشته شده بود، پاره کردند. از آنجايی که يکی از افراد اين گروه از زن مسنی که به دليل حمايت و با مسئوليت سرپرستی از کودکان با ما در اين اکسيون شرکت کرده بود لگد جانانه ای خورد و آنان هم با چاقوی ضامندار پلاکارد را پاره کردند. و بعد از شوک از لگد و عقب نشينی مفتضحانه شان احتمال حمله مجدد ميرفت، مجبور شديم به پليس گزارش بدهيم و عاقبت بعد از ثبت اسامی آنها توسط پليس، آنها دمشان را روی کولشان گذاشتند و رفتند.
مرد محترمی هم از سوريه که ادعا داشت از حزب سبزهای آلمان ميباشد از ما خواهش کرد بساط مان را به دليل جو نژادپرستانه حاکم در آلمان که عليه شهروندان مسلمان وجود دارد جمع کنيم. ايشان البته بعد از 30 دقيقه بحث بشدت قرمز شده و اعلام کرد که موافق تمامی اين قوانين ضد زن است و در صورت عدم خاتمه آکسيون، ايشان محصلين مدرسه قران را در مقام معلم کلاس قران عليه ما به صحنه مياورد! بعد از اينک يکی از زنان آلمانی همراه ما با اين مرد شروع به گفتگو کرد وی دوباره رنگ عوض کرد، البته اينبار از قرمز به سبز! جا دارد در آينده به همراه برخی از دوستان آلمانی هنوز متوهم ( به کارکرد اسلام ) سری به اين کلاس درس بزنيم و ببينيم ايشان در آنجا چه غلطی ميکند!
در خاتمه همگی با همبستگی محکمتری قدمهايمان را بطرف خانه هايی بعضا نه چندان امن تر از خيابان هماهنگ کرديم.
سازمان زنان هشت مارس ( ایران- افغانستان) - فرانکفورت
جون 2005