پيام سازمان زنان هشت مارس
به شب همبستگی با زندانيان سياسی در لندن
پانزده سال پيش در فاصله ای كمتر از چند ماه هزاران نفر از زندانيان سياسی به قتل رسيدند.
ما در اينجا گرد آمده ايم تا مقاومت جانباختگان تابستان خونين 67 را گرامی بداريم اما مهمتر از اين، پيمان ببنديم كه اين جنايت را فراموش نخواهيم كرد و عاملين آنرا نخواهيم بخشيد.
فرمان اين جنايت تاريخی را خمينی شخصا صادر كرد و تمامی سردمداران كنونی حكومت راسا براجرای اين جنايت نظارت كردند.
بسياری از اعدام شدگان را زنان تشكيل می دادند. زنانی كه عليه افكار، عقايد، سنن و روابط عقب مانده جرئت كردند و پا به ميدان مبارزه عليه رژيم زن ستيز اسلامی گذاشتند، فعالانه و شجاعانه در ميدانهای گوناگون نبرد شركت جستند: در عرصه خانه و مدرسه، كارخانه و مزرعه ، در عرصه علم و هنر و تبليغ ايده های انقلابی ، در نبردهای خيابانی تا شركت در مبارزات مسلحانه بويژه در مناطقی چون كردستان و سر انجام در زندان و بيدادگاههای اسلامي.
اين زنان در مقابل اشكال شنيع ستم مضاعف در زندانها ايستادگی كردند. زندانهايی كه زنستيزی جمهوری اسلامی را بطور فشرده در تجاوز جنسي، بويژه تجاوز به دختران باكره قبل از اعدام ، در فحش و تحقير مردانه و آزار بدنی و محروميت از امكانات بهداشتی به نمايش گذاشته است. زنان مبارزی بودند كه فرزندانشان در زندان متولد شد، زنانی بودند كه تيغ پستانهايشان را شكافت، در اثر شكنجه دچار خونريزی رحم شدند، مورد تجاوز حيوانی قرار گرفتند، و ماه ها تابوت های مرگ اسلامی را تحمل كردند اما تن به سازش و تسليم ندادند.
در بيرون زندانها، زنان(مادران و همسران) بار اصلی دفاع از زندانيان سياسی و عزيزان جانباخته را بر عهده داشتند. آنان از تهديد ها نهراسيدند، بيباكانه جنايات رژيم را افشا كردند و اخبار مبارزاتی زندان را به بيرون انتشار دادند.
شهريور 1367 تابستان فراموش نشدنی است. چرا خمينی فرمان قتل عام زندانيان سياسی ر ا داد؟
پايان جنگ توام بود با وضعيت ضعف و بحران رژيم جمهوری اسلامي. در مرداد ماه 67 خمينی با قبول آتش بس به جنگ ايران با عراق خاتمه داد. بالا كشيدن جام زهر توسط خمينی بيان ورشكستگی سياسی – ايدئولوژيك خمينی و نظام جمهوری اسلامی بود. اين كشتار پاسخ سران حكومت به اين ورشكستگی نيز بود. درآن تابستان هولناك كل هيئت
و « اصلاح طلب » حاكمه بر سر اين كشتار توافق داشتند. آن روزها هنوز رژيم به جناح تقسيم نشده بود. بسياری از سردمداران دوم خردادی پست و مقام داشتند و « محافظه كار» سازمان های امنيتی و سركوبگر رژيم را اداره می كردند. برخی از آنان چون سعيد حجاريان و اكبر گنجی رسما در كنار حسين شريعتمداری ها به بازجوئی زندانيان مي پرداختند.
هدف ديگر از اين كشتار، موضوع بازسازی پس از جنگ طبق فرامين بانك جهانی و صندوق بين المللی پول بود.ورود سرمايه های خارجی نياز به ثبات و امينت داشت. ثباتی كه معنی اش برای اكثريت مردم خانه خرابی ، فقر و فلاكت و اختناق بيشتر بود. قتل عام زندانيان سياسی موثرترين ابزار سركوب نارضايتی مردم در آن دوره و ايجاد جو اختناق مرگبار بود.
اما مهمتر از اينها زندانيان سياسی سمبل نمادين جامعه بودند، انعكاس مردمی بودند كه به ارتجاع اسلامی تسليم نشده بودند. هر زندانی سياسی جرقه حريقی بود كه می توانست طومار ننگين جمهوری اسلامی را به آتش كشد. زندانيان سياسی سمبل مقاومت و آگاهی مردم بودند. آنها مبارزين نسلی بودند كه همراه مردم بار انقلاب ضد سلطنتی رابدوش
كشيدند. دارودسته خمينی تيغ سلاخی دستاوردهای انقلاب و آمال و آرزوهای مردم را به كمر بسته بودند. زندانيان سياسی شجاعانه در مقابل اين ميوه چينان انقلاب ايستادگی و مقاومت كردند، چرا كه پرچمداران جامعه ای نوين و دمكراتيك بودند.
مهمترين درسی كه جانباختگان سال 67 به ما دادند اين بود:
هرگز ستمديدگان نتوانسته اند از طريق سازش با ستمگران به خواسته ها و آرزوهايشان دست يانبد.
در آن روز ها جلادان جمهوری اسلامی محبوب دول غربی بودند. به همين جهت دول غربی با سكوت رضايتمدانه تلويحا اين كشتار را تاييد كردند. نهادهای حقوق بشر نيز دم بر نياوردند.
كشتار زندانيان سياسی نه اولين و نه آخرين جنايت رژيم اسلامی بود.
قتل زهرا كاظمی عكاس و خبرنگارجسور از آخرين پرونده های ننگين رژيم اسلامی است كه به دليل شرايط بين المللی و پيگيری خانواده او و هم چنين بسياری جريانات آزاديخواه به بيرون درز پيدا كرده است. تجاوز و قتل زهرا كاظمی نماد و سمبل تجاوز و قتل هزاران زن زندانی سياسی در جمهوری اسلامی است.
دستگيری و شكنجه بسياری از جوانان و دانشجويان در روزهای اخير تداوم همان شيوه . معمول جمهوری اسلامی است.اما اين بار در شرايط متفاوت با سال67 امروز رژيم كاملا مشروعيت خود را نزد مردم از دست داده است. كليه ترفندهای سران جمهوری اسلامی مانند پروژه دوم خرداد ورشكسته شده اند. موج مبارزات توده ها سراسر كشور را فرا گرفته است.
خواست سرنگونی رژيم اسلامي، خواست اكثريت مردم است كه صدای آن را در نبردهای شبانه خرداد ماه همه جهان شنيدند. نسل جوان پا به صحنه سياسی گذاشته و مصممانه عزم سرنگونی رژيم را كرده است.
دول غربی بويژه آمريكا تلاش دارند تا ابتكار عمل را در تغييراتی در رژيم و جابجائی و تعويض برخی مهره ها بدست گيرند تا بتوانند دولت مورد نظر خود را جايگزين كنند.
خلاصه پرچم های گوناگونی برافراشته شده تا چگونگی تغييراتی در رژيم و يا سرنگونی كل رژيم و آلترناتيو بعدی را تعيين كنند.
قتل عام زندانيان سياسی تلاشی بود از طرف رژيم تا بدين وسيله پيوند نسل جوان را با نسل پيشين قطع كند. نسل جوانررا محروم از تجارب و آگاهی نسل پيش از خود كند. اما می توان و بايد اهداف هيئت حاكمه اسلامی را از اين كشتار نقش بر آب كرد.
نسل جوان كنونی برای اينكه بتواند پرچمدار پيروز مبارزات مردم باشد بايد راه خود ر ا آگاهانه بيابد. همانگونه كه جانباختگان سال 67 زندگی خود را، راه خود و مرگ خود ر ا آگاهاه انتخاب كردند. نسل جوان بايد پيگيرانه با نسل مبارز پيش از خود پيوند بر قرار كنند.
اين واقعی ترين گراميداشت خاطره جانباختگان است. آنان نياز به سوگواری ندارند. چرا كه به قول شاعر زنده ياد شاملو: مردگان آن سال عاشق ترين زنده ها بودند.
مبارزين سياسی كه هنوز راه ياران خود و تجارب گرانبهای مبارزات آنان را در دل و جان دارند، بايد هر چه بيشتر فشرده تجارب خود را در اختيار نسل جوان قرار دهند و عميق ترين پيوند را با آنان برقرار كنند.
پانزدهمين سالگرد قتل عام زندانيان سياسی فرصتی است تا مبارزه متحد تر و قدرتمندتری ر ا سازمان دهيم. جنايات رژيم اسلامی را افشاء كنيم ، ياد جانباختگان را گرامی بداريم، پيام سازش ناپذيری شان را فراگير كنيم، برای آزادی زندانيان سياسی و مبارزين دوره اخير فعاليت و مبارزه نمائيم.
باشد تا بانك مبارزاتی ما هر چه رساتر به گوش رسد و گامی باشد برای درهم شكستن درهای زندانهای جمهوری اسلامی گرامی باد خاطره كليه زندانيان سياسی جان باخته در سال 67 يادشان جاودان، راهشان پر رهرو باد!
سازمان زنان هشت مارس(ايرانی، افغانستانی)- انگلستان
شهريور 82