انتخابات نمايشی افغانستان مشكلی را حل نخواهد كرد!
زری
رژيم كرزای و پشتيبانان آمريكايی اش با برگزاری انتخاباتی نمايشی برای باصطلاح پارلمان افغانستان، به تبليغات كر كننده ای در سراسر جهان پرداختند تا عوامفريبانه بگويند كه گويا در افغانستان دمكراسی برقرار شده است. وانمود كنند كه مردم افغانستان نمايندگان پارلمان را انتخاب می كنند. تصاوير تبليغاتی از زنانی كه با حجاب و برقع به مراكز رای گيری می رفتند و يا اينكه از اين مراكز خارج می شدند از طريق رسانه های خبری ادعاهای خود را اثبات کنند. غافل از اينكه اين تصاوير از زنان در برقع پوشيده شده در مراكزی خالی از رای دهندگان، تنها ورشكستگی اين انتخابات و دمكراسی آمريكايی را به نمايش جهانيان می گذارد. حضور زنان برقع پوش در این مراکز بیشتر از هر چیز نشانه ورشکستگی ماموریت ” فمینیستی“ ارتش های امپریالیستی بود و افشای جارچیان امپریالیست ها که می گفتند چه نشسته اید که امپریالیستها دارند زنان افغانستان را آزاد می کنند. اما بیشتر از اینها حضور ناچیز زنان در مراکز رای گیری اثبات این نکته بود که زنان افغانستان به قدر کافی آگاه هستند که به بردگی و اسارت خود رای ندهند.
عليرغم تمام تلاشها و تبليغات و عوامفريبی ها، افت شركت كنندگان در انتخابات پارلمانی نسبت به انتخابات سال قبل رئيس جمهوري، نشانه قدرتمندی از نااميد شدن مردم از اين انتخابات بود. در انتخابات سال قبل كرزايی نوكر مستقيم آمريكا، توسط يك انتخابات نمايشي، لقب رئيس جمهوری به اصطلاح ” منتخب“ را يافت. يعنی تنها كاری كه اين انتخابات كرد اين بود كه يك رئيس جمهور منتخب آمريكا را صاحب كلاه شرعی کرد. اما اوضاع نابسامان افغانستان همچنان پا برجا ماند، تجاوزكاران خارجی و دخالت آنها كه منشاء كليه نابسامانی های افغانستان در چند دهه گذشته بوده است افزوده شد. موقعيت زنان بطرز هولناكی وخيم تر شد. آنان تلاش می كنند با نشان دادن زنان در چند محله كابل كه بجای برقع از حجاب رقيقتری استفاده می كنند، و يا تعدادی از آنها كه موتر (درايو می كنند) می رانند، نشان دهند كه زنان آزاد شده اند و موقعيت آنان بهبود يافته است. اما آنها از سنگسار آمينه ها (آمينه زن جوانی كه به حكم يك دادگاه محلی به سنگسار محكوم شد و به اجرا درآمد) حرفی نمی زنند، از قتل ناديا ها (ناديا انجمن شاعر جوانی كه قربانی خشونت خانوادگی شد) بسرعت می گذرند، از تجاوز و يا ربوده شدن هزاران زن و دختری كه در كمال بی امنيتی بسر می برند، حرفی نمی زنند، از خودكشی و خود سوزی صدها و بلكه هزاران دختر و زن جوانی كه در بن بست به زندگی غم انگيز خود پايان می دهند دم برنمی آورند، در مقابل دختران خردسالی كه به قيمت ناچيزی خريد و فروش می شوند سكوت می كنند و از هزاران زنی كه به جرم واهی بدرفتاری (یعنی سرپیچی از ارزش ها و قوانین زن ستیز) در زندانها و سياه چالها افتاده اند تا بار ديگر اسير تجاوز و سوء استفاده و خشونت زندانبانان قرار گيرند هيچ نمی گويند. از دختران جوانی كه هر روزه تعدادی از آنها در كراچی پاكستان حراج می شوند حرفی در ميان نيست. از دهها هزار ويا بيشتر زنان بيوه ای كه در زير بار شرايط اقتصادی فلاكتبار عاجز از تامين معاش زندگی خود و اطفال خوداند، می گذرند. براستی چگونه است كه برای مبلغين آزادی و دمكراسی دروغين، تنها عكسهای از چند محله كابل كفايت می كند و اين تصاوير گويای همه چيز می گردند.
در سال گذشته بعد از انتخاب رئيس جمهور دست نشانده، سيل اعتراضات و اعتصابات كه نشانه نارضايتی مردم از اوضاع كشورشان می باشد سراسر افغانستان را در برگرفت. اعتراض به اشغالگری و ظلم و ستم سربازان بيگانه، اعتراض به تجاوز به زنان، اعتراض به اختطاف و ربودن دختران و پسران خردسال كه برخی نيروهای امنيتی در آن دست داشتند، اعتراض به وضع بد اقتصادي، رای واقعی مردم به متجاوزين و دولت دست نشانده آن در سال گذشته بود.
تجاوزكاران آمريكايی و دولت پوشالی اش كرزای حساب باز كرده بودند تا برای خود و دمكراسی قلابی اشان يك كلاه شرعی ديگر بنام پارلمان ببافند. اما عليرغم تمام حيله هايی كه برای كشاندن مردم به پای صندوق رای زدند، همه اينها نقش بر آب شد. بسياری به اين نمايشات مفتضح اعتنائی نکردند زيرا برايشان روشن بود كه به هر حال يكی از جنگ سالاران و قوماندان محلی و يا فئودال و زورگوی منطقه به پارلمان راه می يابد و به مقام نماينده مجلس ” مفخر“ خواهد شد، حالا می خواهد از جناح كرزايی باشد يا يكی از طالبان سابق باشد و يا يكی از قوماندان محلی جناح ائتلاف شمال و يا... به هر حال يك چيز مسلم است كسانی كه ” انتخاب“ می شوند، مخالف اشغالگران آمريكائی و شركا نيستند و منافع مردم را نمايندگی نمی كنند.
برای اينکه بتوانيم به مسئله انتخابات در افغانستان نگاه عميق تر از معدوده کلمات ظاهر فريب « انتخابات » و «رای گيری» بيندازيم بهتر است معنا و عملکرد انتخابات را به کنکاش بگيريم.
معنای انتخابات در يک نظام ارتجاعی طبقاتی آن است که هر چند سال توده های مردم به پای صندوق های رای آمده و اعضايی از طبقه حاکم كه در واقع سرکوبگران خود هستند را انتخاب کنند.
در شرايطی که جامعه افغانستان مورد تجاوز نيروهای بيگانه قرار گرفته است و تحت قيموميت نيروهای اشغالگر اين جامعه به دو قطب مشخص مبدل شده است. در يک طرف صاحبان يا وابستگان به صاحبان ثروت و قدرت، اقليتی از جامعه را تشکيل ميدهند و در طرف ديگر آن اکثريتی هستند فاقد هر گونه متاع چه زور و چه زر. در چنين جامعه ای انتخابات نميتواند معنائی غير از اين داشته باشد که اين اکثريت به پای صندوق های رای کشانده شوند و از ميان صاحبان زور وزر که قاتلان آنها هستند و از سايه فقر حاکم بر آنان چنين غنی و توانگرند، کسانی را بر گزينند که بر آنان همچنان ستم کنند.
افغانستان کشوری که نسل جوان آن جز يوغ بيگانگان و زورگويان اشغالگر، فقر و آوارگی و بی خانمانی، کشتار، ترور وحشت، ستم قرون وسطائی بر زنان چيزی به خاطر ندارد. کشوری که در قرن رسانه های الکترونيکی زنان و دختران آن از محنت آموختن محروم اند وبنا بر شواهد موجود هنوز هم خود کشی، قتل های ناموسی ،سنگسار و زن كشی محروميت آنها را استقبال ميکند.
کشوری که در آن سالها قاچاق مواد مخدر به شکل وقيحانه ای در ميدان عمل بوده است و محرك آن همان دشمنان جامعه يعنی امپرياليستها و مرتجعين اند. مردمی که در طی سالهای طولانی در کشمکش بدست آوردن نان و رهائی از گرسنگی حتی به علف های بيابان پناه برده اند.
کشوری که در آن زنان و دختران وقيحانه و بيشرمانه مورد تاخت وتاز نيرو های کثيف و مرتجع مذهبی قرار گرفته و می گيرند. و در چنین شرایطی بود که می خواستند مردم اين خطه را به پای صندوق های رای بکشند تا به جنگ افروزان و جنگ سالاران و بقيه نوكران متجاوزين بيگانه، به قاچاقچيان و خون آشامانی چون احمدشاه احمدزی ، دوستم ، محقق ، ربانی و... رای بدهند و مهر تاًييد به اين بی عدالتی وحشتناک بزنند. آنگاه رسانه های خبری امپرياليستی بانگ برآرند كه مردم افغانستان به دمكراسی رسيدند، چرا كه به نوكران و مرتجعينی كه از قبل انتخاب شده بودند رای دادند و يا ندادند. تا بدين گونه برای اين آشفته بازاری كه برای مردم بوجود آورده اند مشروعيت ببخشند.
افغانستان کشوری است که مردمش سالها ازداشتن ابتدايی ترين حقوق انسانی محروم بوده اند، و سالهای سال را زير يوغ جنگهای خانمانسوزی كه توسط امپرياليستهای جنگ افروز و نوكران جنگ سالار آنها برافروخته بودند، طی كرده اند. بنيادگرايی را با تمام كثافاتش بر مردم بخصوص زنان تحميل كرده اند، آموزش و پرورش بخصوص برای زنان آماج حمله ارتجاعيون مذهبی قرار گرفته و بر بستر چنين شرايطی امپرياليسم آمريکا بر سر ملت آن سيلی از بمب ميريزد سر پناهشان را بر سرشان ويران ميکند و بيمارستان ها را با خاک و خون يکسان ميکند تا جنگ افروزان اين ديار را بار ديگر زير پرچم خود سازمان بدهد و اين بار او باشد که حرف اول را بزند.
در چنين فضائی حرف از انتخابات زدن را فقط ميتوان با زندانی مقايسه كرد كه وسيله اعدامش را خود انتخاب كند. انتخاباتی اين چنينی تنها هدفش قانونی كردن دولت و حكومتی است كه حافظ منافع مرتجعين و امپرياليستها می باشد.
مردم افغانستان آزادی و دمكراسی واقعی، نان و مسكن و رفاه می خواهند. و اين خواسته ها تحت حكومت پوشالی كرزای و اربابان امپرياليستی اش حاصل نخواهد شد. دمكراسی و آزادی كذائی امپرياليستها و نوكرانشان ارزانی خودشان. مردم زحمتكش افغانستان با اتكا به خود و مردم سراسر جهان قادر خواهند بود دمكراسی نوينی را برقرار سازند كه هيچگونه قرابتی را با دمكراسی های نكبت بار آمريكائی و اروپائی و روسی نخواهد داشت.
www.8mars.com
دسامبر 2005
برگرفته از هشت مارس، شماره 13