کشتی رو به سقوط رژیم جمهوری اسلامی
و فرمان اسید پاشی بر زنان!
برگرفته از فیس بوک سازمان زنان هشت مارس
در شرایطی که اقتصاد ورشکسته جمهوری اسلامی، ورشکسته تر شده و ادامه یابی تحریم ها، باعث بیکاری، فقر و فلاکت اکثریتی از مردم خصوصا کارگران، زحمتکشان و تهی دستان جامعه شده است و با شیوع ویروس کرونا ابعاد هولناکی به خود گرفته است، در این شرایط اسفناک هم، حمله به زنان و تشدید خشونت بر آنان برای این رژیم از اهمیت بالایی برخوردار است. به همین دلیل، فرمان اسید پاشی مجدد به زنان از جانب امام جمعه اصفهان و بجنورد این سرسپردگان رژیم ضد زن جمهوری اسلامی در نا امن کردن جامعه برای زنان بی حجاب و «بدحجاب» صادر می شود. این فرمان زن ستیزانه نفرت و انزجار بیشتری را در میان خیل گسترده ای از مردم و بسیاری از نیروهای مبارز و انقلابی دامن زده است.
اما این بار کور خوانده اند! جامعه ای که خیزش دی ۹۶ و آبان ۹۸ را سپری کرده وخیل عظیمی از زنان در این خیزش ها شرکت کرده و نقش تعیین کننده ای را داشتند، در جامعه ای که به مدت بیش از ۴۱ سال زنان به شکل فردی و جمعی، در مقابله با حجاب اجباری مبارزه و مقاومت کرده اند و نیروهای سرکوبگر ویژه زنان را به زانو در آورده اند، نمی توانند با ارعاب مجدد و تهدید به اسید پاشی آنان را وادار به عقب نشینی کنند!
رژیم جمهوری اسلامی برای نجات کشتی رو به سقوطش تمام توان سرکوب گرایانه خود را به کار بسته که بتواند از طریق زندانی کردن معترضین، شکنجه ،اعتراف گیری های اجباری، خود کشی شدن زندانیان، اعدام های بی رویه و ... در میان مردم رعب و وحشت ایجاد کند تا بتواند چند صباحی به عمر ننگین خود اضافه کند. فرمان اسید پاشی مجدد در این راستا قرار دارد.
اگر ۴۱ سال پیش، زمانی که خمینی جلاد و دارو دسته اش بحث « انقلاب اسلامی» را پیش کشیدند، اکثریتی از مردم نمی دانستند قرار است رژیمی بر مسند قدرت بنشیند که ستم و استثماررا به شکل وحشیانه تری بر آنان تحمیل کند، امروزه اکثریتی از مردم از اقشار و طبقات مختلف خصوصا میلیون ها کارگر و زحمتکش، ستم و استثمار رژیم سرمایه داری دینمدار جمهوری اسلامی را با پوست و گوشت خود لمس کرده اند و به همین دلیل هم در خیزش دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ بخشی از مانفیست خود را در شعار «جمهوری اسلامی نمی خوایم»، «مرگ بر جمهوری اسلامی» را فشرده کردند و پیش گذاشتند.
اگر ۴۱ سال پیش درست ده روز پس از به قدرت رسیدن این رژیم، خمینی یکی از مهم ترین پایه های «انقلاب اسلامی» اش را در حجاب زنان فشرده کرد و این چنین حجاب اجباری نماد و پرچم ایدئولوژیک این نظام شد و زنان در مقابله با آن در ۸ مارس ۱۳۵۷ با تظاهرات با شکوه ۶ روزه خود به مقابله با آن پرداختند و در این عرصه مبارزه تنها بودند، اما امروزه با زیر کشیدن قانون متحجر و زن ستیز حجاب اجباری که فشرده بیش از ۴۱ سال مبارزه و مقاومت آنان است را هیچ نیرویی نه می تواند نفی کند و نه می تواند به روی خود نیاورد. ابعاد این مبارزه از چهار گوشه ایران گذر کرده و در بسیاری از کشورها خصوصا خاورمیانه به منبع الهام و انرژی میلیون ها زن در مبارزه علیه ستم جنسیتی بدل شده است.
اگر ۳۲ سال پیش زمانی که قداره بندان رژیم جنایتکارجمهوری اسلامی ده ها هزارنفر از آزادیخواهان، مبارزین و کمونیست ها را اعدام و سر به نیست کرد، مردم نسبت به این جنایات اعتراض توده ای نکردند، امروزه در برابر شکنجه، اعتراف گیری اجباری و اعدام، نه تنها مردم بی تفاوت نیستند بلکه دره خونین بین خود و رژیم جمهوری اسلامی را با ادامه این جنایات خونین تر می بینند. عکس العمل مردم در نفرت و انزجار از رژیم شکنجه و اعدام جمهوری اسلامی را می توان در اعدام نوید افکاری دید. پوشیده شدن دیوار ها در سراسر کشور و قید کردن این که « تنها راه اعدام نشدن نوید ها شورش و قیام است، بپا می خیزیم و انتقام خون نوید ها را می گیریم، نوید انتقامت را می گیریم و.. » بازتاب کوچکی است از نفرت عمیق و آشتی ناپذیر مردم با این رژیم جنایتکار.
درصحنهی پرآشوب کنونی که همهی نیروهای طبقاتی از امپریالیستهای آمریکایی گرفته تا امپریالیستهای مردسالار اروپایی و روسیه و چین که هر یک به دنبال منافع کوتاه و درازمدت خود در ایران هستند، پیش گذاشتن موضوع حجاب اجباری به عنوان مرکز خشونت دولتی علیه زنان از اهمیت ویژهای برخوردار است. ما در همین دورهی اخیر شاهد ادعای توخالی، عوامفریبانه و بهشدت فرصتطلبانهی این دولتها نسبت به مردم و زنان بوده ایم. دولتهایی که خود گردانندهگان اصلی سیستم مردسالار امپریالیستی در سطح جهان هستند و ستم جنسیتی یکی از پایههای سیستم مبتنی بر نابرابری آنهاست، حال خود را «مدافع» حقوق زنان در ایران معرفی میکنند. متعاقباً ما شاهد امتداد همین رویکرد در بخشی از به اصطلاح اپوزسیون هستیم؛ از جریانات پرو امپریالیست و ضد زنی همچون سلطنتطلبها که در بیانات رضا و فرح پهلوی تبلور می یابد و هم چنین دارو دسته مجاهدین گرفته که مترصد فرصتی هستند تا با حمایت امپریالیستها جایی برای خودشان در مبارزات مردم و نقشههای آتی امپریالیستها باز کنند تا جریانات اصلاحطلب بهطور کل و همین جریان در جنبش زنان بهطور خاص. این فضای مسموم و این فرصتطلبی لجام گسیخته، مسئولیت و نقش فعالین و تشکلات انقلابی و همه زنانی که در راستای برابری و آزادی خود مبارزه میکنند را برجستهتر میکند. افشای بیوقفه ی برنامهها و نقشههایی که سرنوشتِ آتی مردم و خصوصاً زنان را رقم میزند، حیاتی است. این افشا گری ها در چگونگی پیشرفت مبارزه در خدمت به سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و پایه گذاری جامعه نوین و انقلابی، تعیین کننده است.
۶ اکتبر ۲۰۲۰