تجاوز به یک زن، تجاوز به همه زنان است!
در چند هفته گذشته بسیاری از زنان خبرنگار، دانشجو، دانش آموز و... سکوت دردآور و زجردهنده را شکستند و در شبکههای اجتماعی خصوصا توئیتر تجربههای تلخ خود را از آزار جنسی و تجاوز بهمیان آوردند. هر روز زنان بیشتری سکوت را میشکنند. پای متجاوزین و آزار دهندهگان جنسی در حوزههای مختلفی همچون نویسنده، عکاس، موزیسین، استاد دانشگاه، معلم، کارگردان، مدیر تورهای گردشگری و.... بهمیان آمده است.
تازه این اول کار است، هنوز هزاران هزار زنی که در دالانهای دادگستری توسط قاضی و منشی و... در برابر صدور طلاق و یا حضانت باجخواهی جنسی شدهاند بهمیان نیامده است، هنوز هزاران هزار زنی که با اجبار تن به «صیغه» فحشای اسلامی دادهاند، روایتهای دردناک خود را از آزار جنسی و تجاوز بیان نکردهاند، هنوز جای میلیونها زنی که توسط شریک زندگی مورد تجاوز قرار گرفتهاند، خالی است، هنوز زبان دختران کودکی که توسط مردان خانواده مورد اذیت و آزار جنسی و تجاوز قرارگرفته بهخاطر ترس باز نشده است! اما موج به راه افتاده میتواند و این پتانسیل و قدرت را دارد که به جنبشی فراگیر بدل شود و زمینههای عینی مناسبی را برای پیشبرد مبارزه عمیقتر و هدفمندتری را مهیا سازد.
این موج جدید باعث شدهاست که بسیاری از زنان که سالها مهر سکوت بر لب گذاشته و خود را تنها میدیدند، پا پیش گذارند. اکثر زنانی که تا کنون تکهتکه شدن روح و جسماشان را با شجاعت پیش گذاشتهاند، با اسم و رسم شناسنامهای خود نبوده است. چرا؟ علت اصلی این است که با وجود یک رژیم تئوکراتیکی که قوانین و مجازاتهای اسلامی ضد زن از ابتدای قدرت گیریاش تا کنون بر گرده زنان پیاده کرده است و همواره قربانیان جامعه، مجازات و متجاوزین تبرئه شدهاند، اگر قربانی زن باشد، بدا به حالش، چرا که زن بودن در جمهوری اسلامی بالقوه جرم است، چگونه میتوانند با اسم و رسم واقعی خود پرده از جنایت آزار جنسی و تجاوز، بردارند؟ در طول ۴۲سال گذشته هرگاه زنی جرئت کرد در برابر تجاوز از خود دفاع کند و یا متجاوز را به سزای اعمالش برساند، یا به زنا محکوم و اعدام شد و یا اینکه خودکشی شد!
ما فراموش نمیکنیم که چگونه شکنجهگران این رژیم، دسته دسته زنان زندانی سیاسی را مورد تجاوز قرار دادند. بهیاد داریم که عاطفه رجبی دختر ۱۶سالهای که مورد تجاوز مقامات قضایی و انتظامی شهر قرار گرفت و پس از برملا شدن این تجاوزات توسط عاطفه، این عاطفه بود که بهجرم زنا بهدار آویخته شد! بهیاد داریم که زهرا نوید پور؛ زنی که مورد تجاوز سلمان خدادادی نماینده مجلس اسلامی قرار گرفت، شکایتاش بهجایی نرسید و در خانهاش خودکشی شد! بهیاد داریم زهرا بنی یعقوب دختر جوانی که بهجرم قدم زدن با نامزدش دستگیر و در مدت کوتاه بازداشت به وی توسط مامورین اطلاعاتی تجاوز شد و در زندان زهرا خودکشی شد! به یاد داریم ریحانه جباری دختر جوانی که به «جرم» دفاع از خود، مرتضی سربندی مامور اطلاعات رژیم را که قصد تجاوز به وی را داشت به درک واصل شد، بعد از تحمل 7سال زندان در بدترین شرایط اعدام کردند! بهیاد داریم زهرا کاظمی که از کانادا به قصد تهیه گزارش بهایران سفر کرده بود، چگونه توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت و مورد تجاوز قرار گرفت و بعد هم به قتل رسید! بهیاد داریم که چند سال پیش که پای قاری و معلم قرآن مدرسه ابتدایی در تجاوز به حداقل چهار کودک ۱۱-۱۲ساله مطرح شد، بهخاطر نزدیکی و سرسپردگی بهسران رژیم خصوصا خامنهای، چطور صورت مسئله پاک شد. بهیاد داریم که به جوانان پسر خصوصا جوانانی که در مبارزات سال ۸۸ دستگیر و زندانی شدند، چگونه وسیعا مورد تجاوز قرار گرفتند. موضوع تجاوز به مردان جدا از زنستیزی این رژیم نیست. در جامعهای که ایدئولوژی اسلامی حکومت میکند، ایدئولوژی که زنستیز و شونیسم مردانه یکی از ارکان اصلی آن است، یکی از مهمترین ابزارهایاش برای تحقیر مردان، خرد کردن «غرور مردانه» آنها است. بدین معنی که از یکسو تلاش میکنند که پدرسالاری و شونیسم مردانه «غرور مردانه» را بهمثابه ارزشهای این جامعه تحکیم و تقویت کنند تا انسانها با این معیارها سنجیده شوند. از سوی دیگر افراد همین جامعه را با تجاوز و ضربه زدن بههمین «غرور مردانهاشان» تحقیر کرده و شخصیت آنها را به اصطلاح خرد میکنند. معیاری که از ارزشهای پدرسالارانه و شدیدا زنستیزانه ناشی میشود.
رژیم جمهوری اسلامی طی بیش از ۴۲سال گذشته علاوه بر تصویب قوانین و مجازاتهای اسلامی علیه زنان، علاوه بر قرار دادن اجباری زنان در زندان متحرکی به اسم حجاب، بودجه عظیمی را برای نهادینه کردن فرهنگ پدر/مردسالاری، ارج و پاسداری از سنن عقب مانده و ضد زن، بال و پر دادن به غیرت و «ناموس» مردانه، غیرت دینی و... در جامعه تلاشهای بیوقفه کرده است. در پی این تلاشهای زنستیزانه است که پدران داس و چکش بهدست برای حفظ «ناموس» پرستی تربیت میشوند. در پی این نهادینه کردن فرهنگ بهشدت تهوعآور پدرسالاری است که مردان بهوسعت جامعه، همه زنان را بهمثابه سوراخی برای ارضای جنسی خود میبینند. در جامعهای که موی سر زن، آلت تناسلی مردان را تحریک میکند، چگونه زنان میتوانند از آزار جنسی و تجاوز در امان باشند؟ در جامعهای که قتل زنان و«حفظ آبروی خانواده» تقدیس میشود و قانون پشتوانه مردان «با غیرت» است، زنان چگونه میتوانند از دست تجاوز «شریک» زندگی خود فرار کنند؟ مردان متجاوز در جامعه تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی زیر سایه قانون ضد زن مبتنی بر شریعت اسلامی، فرهنگ و سنتهای پدر/مردسالارانه قرار دارند. هیچراهی بهغیر از سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی به عنوان عامل حفظ و تعمیق قدرت و سلطه مردان که همه آزارهای جنسی و تجاوز و خشونتهای گسترده علیه زنان را مرتکب میشوند، وجود ندارد.
موجی که در افشای آزار جنسی و تجاوز به راه افتاده است، باید از هر جهت تقویت شود، و راه و متد درستی برای ریشه کن کردن سطله و قدرت مردان علیه زنان پیش گذاشته شود. راهی که نه در پی کم کردن فرکانس آزار جنسی و تجاوز باشد، بلکه با تبدیل این موج به جنبشی پر قدرت، بستری را در خدمت بهگسترش مبارزات انقلابی زنان در راستای رهاییاشان از آزار و اذیت جنسی و تجاوز و هر شکلی از خشونت و ستم جنسیتی هموار سازد.
سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان)
۲۷ اوت ۲۰۲۰