سلبریتی های خود فروخته!
جمهوری اسلامی مانند هر حاکمیت ارتجاعی نظم یافته بر اساس حذف دیگری، نیازمند ایجاد و به کارگیری بازوهای توجیه در تمامی عرصههاست. حذف زنان با فرمان حجاب اجباری و اعمال وحشیانهاش بر تن و جان آنان، حذف خلقها با یورش به ترکمن صحرا، کوردستان و خوزستان، حذف مبارزین و انقلابیون برای استحکام استقرار ضدانقلاب، حذف روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان راستین ازعرصههای فرهنگی و هنری و...........
در این پروسهی حذف دیگریها، دستگاه سرکوب همیشه خودیهایی را به عنوان تنها و بهترین گزینهی ممکن، چماقوار بر سر مردم کوبانده است. چنان که «انتخاب» همیشه و همواره، تنها میان «خودیها»ی گذشته از صافیِ سرکوب و تقدیسگران آن به عرصه ی امکان میرسند.
ازآن جا که پس از مصادرهی انقلاب توسط ضدانقلاب، ادبیات از صداهای دادخواهی تهی مانده بود، موسیقی از نغمههای انقلابی و سینما از تصاویر عصیان...، شب شعرهای بیت رهبری، صداهای تمسخر زحمتکشان، صداهای زن ستیزی و ناسیونالیسم و... گوشها را احاطه کرد و پرده ها پر شد از تصاویر دلقکانی که سرسختانه تلاش داشتند نام بازیگر و سینماگر را مصادره کنند و هم زمان به شیفت بازجویی و جلادی نیز بپردازند. سلبریتیهایی که درس خود را به خوبی پس داده اند و مراتب اخلاص خویش را به جای آورده اند. سلبیریتیهایی که نهایت مخالفت و انتقادشان میان اصلاحات و اصولگرایی پاسکاری می شود و غول جادوی چاره جوییشان تنها از میان صندوقهای رای بیرون میآید. با انگشتهای جوهری رای، مردم را به امضای برگههای مشروعیت قاتلانشان فرا میخوانند. با چاشنی طنز یا با دُمهای جنبان هندوانه های قهرمانی گذاشتن زیر بغل جانیان دولتی، یا اشک ریختن در مراسم به دَرَک و اصل شدن و زیر تابوتشان رفتن به بزک کردن چهره های جنایت و سلطه و زودون خطوط خون میپردازند. حالا نیز به مدد عرصههای مجازی به بلندگوهای بیست و چهارساعتهی رژیم سرکوب و چپاول مبدل گشتهاند و هر دم از این باغ...
با این وضعیت جای تعجب نیست که در اعتراضات آبان که کارد به استخوان رسیدگان و خون جگرشدگان، زحمتکشان محروم جامعه با نقش پیشروانهی «زنان» به عنوان اولین حذف شدگان در تاریخ ننگآمیز و زن ستیز حاکمیت جمهوری اسلامی به میدان میآیند، بلندگویان خوش خط و خال بیست و چهار ساعتهی رژیم، سلبریتیها، خفهخون میگیرند؛غالبا به موارد انحرافی و نامرتبط می پردازند یا نهایتا ابراز نگرانی میکنند از تخریب اموال عمومی و امثال آن با پیشروی و رادیکال شدن اعتراضات. تهِ تلاش و اعتراض و زور زدن سلبریتیهای بیرون آمده از لولههای فرهنگی ماشین سرکوب، آشتی دادن جلاد و قربانی و واسطهگری برای ادامه ی این چرخه ی ستم و استثمارخونبار است. در نتیجه عجیب نیست که پس از سرکوب آبان و جاری شدن خون معترضان بر آسفالت خیابانها و ساقهی نیزارها، وقتی حاکمیت گروگان گرفتهگانِ «آبانِ خون» را زیر تیغ نگه داشته و همچنان در حال بافتن طناب دارهای تازه است، سلبریتیهای دولتی هم چون بهنوش بختیاریها، شهره قمرها و... در حالی که صدای اعتراض مردم و مبارزین بر علیه اعدام های بی رویه و به طور مشخص اعدام امیر حسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی طنین انداخته است، صدای جمهوری اسلامی را بی کم و کاست چونان مسخ شدگانی که نقاب از چهره انداخته باشند بی واسطه فریاد میزنند و مطابق آن هشتگ اعدام کنید را تبلیغ می کنند. اما شعلههای آبان و آبانها همان شعلههای بهمن به سرقت رفته ایست که خونها داده و میدهد تا باز پس گرفته شود؛ خورشیدی که با مشتهای محذوفان طلوع میکند.
سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان)
16 ژوئیه 2020