پوزخندی بر حقارت زنان یا اعترافی حقیر به عجز حاکمیت؟!
روز پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۶، همزمان با ۸ مارس روز جهانی زن، جنگ چهلسالهی جمهوری اسلامی علیه زنان وارد مرحلهای دیگر شد. درحالیکه ۳۹ سال از سلطهی حکومت اسلامی بر گردهی زنان میگذرد، خیزش دیماه امسال و در پی آن حرکت جسورانهی دختران خیابان انقلاب، چنان نسیم تازهای به جامعه و جنبش دمید که زنان در ایران پس از سالها، فراخوان تجمعی خیابانی به مناسبت ۸ مارس دادند. هرچند پیشتر، مبارزات دختران خیابان انقلاب، مقاومت روزمرهی زنان علیه حجاب اجباری را بسیار خلاقانه تبدیل به یک مبارزهی تعرضیِ سیاسی و آگاهانهتر از قبل کرده بود، اما این فراخوان امید تازهای در جنبش زنان آفرید؛ امید به مبارزهی متشکل زنان، خارج از چتر سایر نیروهای اجتماعی؛ امید به مبارزهی متشکل و سیاسی زنان برای طرح خواستههای پایهایشان در جهت رفع ستم جنسیتی و امید به مبارزهای هدفمندتر، استراتژیکتر و متشکل که میتواند نیروی زنان را در جهت سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی رها کند.
صبح روز پنجشنبه زنان و مردان دستهدسته و تکبهتک به محل تجمع رسیدند. دور از انتظار نبود که نیروهای سرکوبگرِ رسمی و لباس شخصی تدارک وسیعی دیده بودند و با برخوردی بسیار خشن در همان دقایق اول بسیاری از شرکتکنندهگان را دستگیر کردند. ۵۹ زن و ۲۵ مرد به شکنجهگاههای جمهوری اسلامی منتقل شدند؛ اما همرزمان و خانودههایشان دست برنداشتند و تجمع شبانه در مقابل بازداشتگاه ادامه یافت تا جایی که بسیاری از دستگیرشدهگان آزاد شدهاند؛ اما نه برای جنبش زنان و نه برای جمهوری اسلامی ماجرا به این بازداشتها و ضرب و شتمها و ... ختم نمیشود. جمهوری اسلامی بهخوبی میداند که ریشهی این تضاد در جنگ ۳۹ سالهی جمهوری اسلامی علیه زنان نهفته است، در گره خوردن هویت جمهوری اسلامی به فرودستی زن و کنترل اسلامی بر بدن زن. به همین دلیل هم جناحهای مختلف حکومتی از بالا تا پایین از محافظهکار تا بهاصطلاح اصلاحطلب سعی دارند نسخهای فوری برای برخورد به این کوه آتشفشان پیدا کنند. اتفاقی نیست که مصادف با روز جهانی زن خامنهای در پیروی از خلف خود -خمینی در سال ۵۷- تلاش میکند تا با تحقیر زنان و مبارزاتشان، حاکمیت خود را تثبیت کند. او در جمع مداحان مدعی شد که «بیحجابی» چند «زن فریبخورده»، حاصل «تبلیغات پرحجم دشمنان و هزینههای سرسامآور آنان برای اثرگذاری منفی بر مسألهی حجاب» است. این تلاش حقیرانه برای ندیدن مبارزهای که در جریان بوده و هست، فقط تلاش مذبوحانهای است برای وارونهنمایی واقعیت و تأکیدی بر این واقعیت که حضور زنان در پهنهی مبارزهی سیاسی، جایگاهشان در مناسبات قدرت، زندگی و رهاییشان به بقای جمهوری اسلامی گره خورده است.
زنان اما این حملهی مذبوحانه و اعتراف حقیرانه را نیز بیپاسخ نگذاشتند. زنان و مردان مبارز با وجودی که میدانستند تدارک سرکوب آنها چیده شده است بیواهمه در مقابل وزارت کار و در مقابل بازداشتگاه حاضر شدند، پرامید و همبسته، سرود خواندند و شعار دادند. دختران دانشآموز در پاسخ به سخنان خامنهای حجاب از سر کشیدند و گفتند مبارزه با سلطه حق طبیعی ماست.
زنانی که سالهاست از داشتن تشکلات خود محروماند و از تحقیر نهفته در آپارتاید جنسیتی بیزارند، یکبار دیگر و خلاقانه این دیوار حقیر را تبدیل به امکانی برای مبارزهی سیاسی خود کردند.
زنان در متروهای تهران و در واگنهای «زنانه»، سرود رهایی خواندند، برای همسرنوشتان خود سخنرانی کردند، بیانیه پخش کردند، تاریخچهی روز زن و تاریخچهی مبارزات علیه اجباری شدن حجاب را بازخوانی کردند و همسرنوشتان خود را به مبارزهای پیگیر دعوت کردند و ایستادهگی شجاعانهی آنها را ستودند و با صدای بلند این سوال را در مقابل جامعه گذاشتند: «اگر من نتوانم در مورد پوشش خودم تصمیم بگیرم، دیگر در مورد چه موضوع مهم دیگری میتوانم تصمیم بگیرم؟!» آنها نشان دادند که برخلاف ادعا و تلاش حاکمیت و اتاقهای فکری درون و بیرون حاکمیت، حلقههای مبارزات مردم از هم گسیخته و بیارتباط نیست.
موج مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی، در عرصههای مختلف نه تنها در تقابل و رقابت با دیگر عرصهها نیست بلکه این هم آوردی باعث هم افزایی درونی این جنبشهاست. همانطور که مبارزات دیماه سکویی برای پرش دختران خیابان انقلاب بود، مبارزات زنان علیه حجاب اجباری نیز زمینهای برای مبارزهی سیاسی، عمیقتر و متشکل زنان در سایر عرصههای ستم بر زنان باز خواهد کرد، افق جنبش مردم را بالاتر خواهد برد و حضور و مبارزهی زنان در سایر جنبشها برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را تقویت خواهد کرد. چون برخلاف ادعای طیف وسیعی ازجمله اصلاحطلبان درون و بیرون حکومتی برای زنان ـ و مردان همرزمشان ـ آزادی پوشش یا به تعبیر آنها حق «انتخاب» حجاب، برای زنان صرفاً یک مطالبه نیست تا آن را در مقابل حاکمیت سرتا پا زنستیز جمهوری اسلامی بگذارند و با چانهزنی طلب کنند، مبارزه علیه حجاب اجباری یک «نافرمانی مدنی»، یک مبارزهی مسالمتآمیز برای تصحیح قانون پوشش و یا عرف اجتماعی در چارچوب حاکمیت جمهوری اسلامی نیست، حجابِ اسلامی زنان قلب دستگاه گردش خون ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است که مرکز چهل سال جنگ جمهوری اسلامی علیه زنان و برای کنترل بدن آنها بوده است؛ و زنان بهدرستی آن را نشانه گرفتهاند؛ و همین هدفگیری هوشمندانه خاطر کسانی که خواهان حفظ وضعیت موجود هستند را پریشان کرده است. فراتر از آن، زنان روز ۸ مارس امسال قاطعانه اعلام کردند که بهدرستی میدانند مقابلهی آنها با جمهوری اسلامی صرفاً به مبارزه علیه حجاب اجباری خلاصه نمیشود و برای تغییر واقعی در وضعیت زنان نیاز است حلقهی کلیدی مبارزه با حجاب اجباری را به سایر حلقههای مبارزاتی زنان پیوند زد.
سخنان وقیحانه و حقیرانهی خامنهای و تلاش دستگاه فکری جمهوری اسلامی و دوستدارانش نشان میدهد که پیام زنان دریافت شد؛ اما انکار این پیام کمکی به تغییر واقعیت نکرده و نخواهد کرد. زنان خشمگیناند، زنان معترضاند، زنان مصمماند، زنان عصیانگرند، زنان مقاوماند و زنان آگاه برای آگاهی همسرنوشتان خود و برای رهایی زنان خواهند جنگید؛ زنان برای آزادی همرزمانشان - از معترضین دیماه گرفته تا دستگیرشدهگان تجمع ۸ مارس، از معلمین، دانشجویان، کارگران، دانشآموزان دربند گرفته تا معترضین به حجاب اجباری ـ در همبستگی با همسرنوشتان خود برای آزادی تمام زندانیان سیاسی خواهند جنگید تا درهای زندان را بشکنند و آزادی زندانیان سیاسی را نیز در عمل متحقق کنند! گفتیم و باز هم خواهیم گفت: زنان تکلیف جمهوری اسلامی را در خیابان تعیین خواهند کرد!
سازمان زنان هشت مارس (ایران – افغانستان)
۹ مارس ۲۰۱۸ – ۱۸ اسفند ۱۳۹۶
www.8mars.com
zan_dem_iran@hotmail.comyoutube.com/8marsorg
facebook.com/8marsorg