سرسخن: جنبش رادیکال زنان، اساسا جنبشی ضد فاشیستی است!

جنبش انقلابی زنان در افغانستان و ایران که درگیر مبارزه مداوم و پیگیر با زنستیزان فاشیست اسلامی حاکم هستند، هم زمان علیه ال جی بی‌ تی کیوستیزی و نژاد پرستی مبارزه می‌کنند، هم زمان علیه جنگ‌های ارتجاعی و جنگ افروزان مرتجع مبارزه می‌کنند، هم زمان برای آزادی زندانیان سیاسی مبارزه می‌کنند، هم زمان علیه اعدام مبارزه می‌کنند، هم زمان برای نجات محیط زیست از تخریب بیشترمبارزه می‌کنند، هم زمان علیه ستم بر ملیت‌های ستمدیده مبارزه می‌کنند، هم زمان از مبارزات اقشار و طبقات گوناگون، کارگران و زحمتکشان دفاع می‌کنند، هم زمان در کنار ستمدیدگان فلسطینی و علیه نسل کشی توسط فاشیست‌های اسرائیلی و متحدین امپریالیستی آنان مبارزه می‌کنند، هم زمان برای پیشروی مبارزات زنان علیه ستم جنسی/جنسیتی در سراسر جهان می‌کوشند و…؛ چرا که به خوبی می‌دانند که عامل اصلی تمامی این پلشتی‌ها و مظالم، ستم و استثمار، بر خاسته از نظام سرمایه داری حاکم است. در حقیقت این جنبش برای جهانی مبارزه می‌کند که نه تنها زنان بلکه تمامی آحاد بشر، به آزادی و رهایی دست یابند.

نگاهی به جنبش زنان از ۸ مارس ۵۷ تا خیزش «زن زندگی آزادی»

یکی از مهم ترین، ماندگارترین و تاثیر گذارترین دستاورد‌های خیزش «زن زندگی آزادی» که بار‌ها بر آن تاکید ورزیده‌ایم این است که این خیزش، مبارزه زنان علیه حجاب اجباری با قدمتی بیش از چهار دهه را از حصار موضوعی مربوط به زنان خارج و به موضوعی همگانی و متحد کننده بدل کرد. رو آمدن موضوع ستم بر زن با محوریت حجاب اجباری در این خیزش و نقش پیشتاز زنان در آن بطور سراسری، امری بود که توانست گسست کیفی از مبارزات و خیزش‌های گذشته که در آن از خواسته‌های زنان و در مرکز آن مخالفت با حجاب اجباری، هیچ اثری نبود را ایجاد کند. ابتکار جسورانه زنان مبارز در سقز با برداشتن حجاب و چرخاندن آن در هوا در زمان خاکسپاری ژینا امینی و با شعار «ژن ژیان ئازادی» جرقه‌ای بود که این حرکت را پیشتاز و این شعار را سریعا شعله‌ور و سراسری ساخت و با آتش زدن آن، تکامل یافت و مردان بویژه مردان جوان و نوجوان را به پیوستن به این مبارزه ترغیب نمود.

چرا مردان افغانستانی از مبارزات زنان علیه زنستیزان طالب، حمایت نکردند؟

تمام تلاش ما بعنوان بخشی از زنان مبارز در افغانستان در طول حداقل همین سه سال گذشته این بوده است که بتوانیم با هزار مشکل واقعی و آزار دهنده، به مطالعه جدی برای بالا بردن آگاهی انقلابی خود بپردازیم و تلاش کنیم هسته‌های اولیه ولی محکمی را سازمان دهی کنیم. چرا که معتقدیم این شکل از سازماندهی هدفمند است که می‌تواند تاثیراتی را بر تفکر ضد زن مردان داشته باشد و هم زمان زنان بیشتر و بیشتری را به گرد مبارزه علیه نظام حاکم فرا بخواند.

شعر: از معین بسیسو شاعر فلسطینی

مادران زندانی که با فرزندان‌شان در حبس اند، دو بار جهنم را تجربه می‌کنند!

شرایط رفاهی و بهداشتی در داخل زندان‌های ایران نه تنها سنخیتی با استانداردها و قوانین جهانی ندارد، بلکه حتی از حداقل‌هایی که در قوانین کشوری مقرر شده هم تبعیت نمی‌کند. این شرایط به نسبت فاصله از مرکز، بدتر هم می‌شود. در این میان اقلیت‌های نژادی و ملی و مذهبی بیش از سایرین و زنان به طور کلی بیشتر از مردان، در زندان‌ها تحت فشار قرار دارند. از یک سو فاکتورهای فرهنگی و تابو بودن زندانی شدن زن که برای خانواده «بی آبرویی» به بار می‌آورد و از سوی دیگر اخاذی‌های جنسی از سوی پلیس و وکیل و قاضی گرفته تا بازجو و زندانبان، زنان را با فشارهای مضاعف جنسیتی مواجه می‌سازد. به این عوامل‌عدم حمایت خانواده و جامعه، وضعیت مالی شکننده تر، شانس اشتغال کمتر، سرمایه، پس‌انداز و درآمد پایین‌تر و…؛ را هم باید افزود.

زنان افغانستان قربانیان اصلی فقر و تبعیض رها آذر

فقر یکی از بنیادی‌ترین و عمیق‌ترین بحران‌های اجتماعی در افغانستان است که به‌شدت زنان این کشور را تحت تاثیر قرار داده است. اما سوال اینجاست که چرا زنان افغانستان در این کشور بیش از مردان از فقر رنج می‌برند؟

رحم زن، حق زن!

حق سقط بارداری، خواه خواسته یا ناخواسته زنان باید به‌رسمیت شناخته شود. مادری اجباری صرفاً مسئله باروری نیست، بلکه بر کنترول کامل بر سکسوالیته زنان و حق زیست مستقل آن‌ها بستگی دارد. تاکید ما زنان مدافع سقط جنین بر این است که دفاع از حق تصمیم‌گیری بر بارداری و سکسوالیته زنان دو جنبه اساسی از یک مبارزه واحد برای آزادی زنان است. مبارزه برای بازپس گرفتن این حق نیازمند مبارزه هم زمان علیه سرمایه‌داری و امپریالیسم است تا زمانی که سلطه سرمایه‌داری حاکم است نه تنها آزادی زنان که آزادی همگان در خطر خواهد بود.

دل نوشته ای از

به خشم مادرش می‌بیند، به تصمیم‌گیری و حس تملک بی‌سر و تهی که دارد و آن را تنها می‌تواند بر زندگی دخترش پیاده کند، به تمام اینها می‌بیند و دوباره خودش را می‌یابد که بین مشت‌ها و لگدهای مادر تقلا می‌کند. دوباره خودش را می‌بیند که با زوزه‌های بی‌امان به سمت در اتاق نشیمن کشیده می‌شود. دوباره خودش را می‌بیند که چاقوی پدرش مسافتی تا نزدیکی‌ای گلویش را طی می‌کند. دوباره خودش را می‌بیند که بین رنگ غلیظ لب‌هایش و لباس زرین نکاح با ناکامی غرق شده است. دوباره خودش را می‌بیند که با چشمان حیران به تماشای انسان‌های که بدن‌های رقصان‌شان شادکامی خویش را میخواهند، نشسته است. دوباره خودش را می‌بیند که خنکی بار دستان مادرش را که با تمثیل حمایت روی شانه‌اش گذاشته شده، به سختی تحمل می‌کند. دوباره خودش را می‌بیند که نمادی از صاحب مثلا جدیدش که جدی و پر غرور در کنارش نشسته است، در دست دارد و دوباره به مادرش می‌بیند که با لبخند خشک رضایت کف می‌زند و ازینکه کسی دیگری را شبیه خویش قربانی کرده، شادان است.

جهل و «ناموس» پرستی

پیش رفتم تا ببینم مادر گلثوم با کی چنین زاری‌کنان حرف می‌زند. چادری‌ام را کمی عقب کشیدم و از پنجره‌ای اتاق به داخل نگاه کردم. دیدم که مادر گلثوم دارد با پسرانش حرف می‌زند. برادران گلثوم همه خشمگین بودند. از شدت قهر دست‌های‌شان را مشت کرده و به حرف‌های مادرشان گوش می‌دادند. یکی از آن‌ها مرا دید که دارم از پنجره نگاه‌شان می‌کنم. تا بسویم نگاه کرد، ترسیدم و از پنجره دور شدم. در گوشه‌ای از حویلی ایستادم تا ببینم آن‌ها می‌خواهند چه کار کنند. فکر می‌کردم که شاید بیایند و مرا از حویلی‌شان بیرون کنند. اما هیچ کس از اتاق بیرون نشد. گویا بودنم برای‌شان ارزشی نداشت. پس همان‌جا ماندم و تماشا کردم. ماندم تا اگر گلثوم در خطر بود، کمکش کنم. چون قلبم می‌گفت که گلثوم در خطر است.

برگردان بخش سیزدهم کتاب: از گام هاي اوليه تا جهش های بعدی

با وجودی که نمی‌توان به طور مطلق مشخص کرد که نوآوری در شیوه گردآوری در گذار از میمون‌ها کلیدی بوده است یا نه - و این که آیا زنان عناصر پیشگام بوده‌اند یا خیر - اما این بازسازی دارای مزیت ویژه‌ای نسبت به مدل‌های کلاسیک‌تر دارد که یک جانبه بر شکار تأکید می‌کنند، که تطابق بسیار نزدیک‌تر با مفاهیمی شبیه به مشاهدات گوناگون اولیه و غیر مستقیم نوآوری در گردآوری و پیامدهای حیاتی آن ظاهر می‌شوند. هیچ تضمینی وجود نداشت که تکامل مسیری را طی کند که منجر به ظهور دوپایان و ظرفیت جمع‌آوری غذا بیش از مصرف فردی در محل شود. اما شکی نیست که چنین واقعه‌ای شکل گرفت و اگر نمی‌گرفت، به سادگی می‌توان گفت که آن وقت این جا نبودیم تا درباره اهمیت آن فکر کنیم.