سایه های ناپیدای تبعید جنسیتی-حکومتی زنان در دور دوم ارتجاع امارتی!
تنها راه نجات زنان، آگاهی- بیداری- و بیزاری از سکوت است، برای برهم زدن و گردن زدن این مناسبات مرد/ پدرسالارانه نیاز به برهم زدن مناسبات سرمایهدارانه و ایستادگی در برابر پایههای استحکام امپریالیسم که عبارت از ناسیونالیسم و اسلامسیاسی اند، داریم. جامعه طبقاتی اسکلیت نظامسرمایهداری و مردسالاری است.
زنان و ضرورتِ داشتنِ تشکلات مستقل و انقلابی در افغانستان!
ما زنانی که با ظلم و ستم دست و پنجه نرم میکنیم و نطفههای تشکیلات انقلابیمان را در شرایط خفقان و دیکتاتوری بنیادگرایان اسلامی طالب پی ریختهایم، باید مبارزه خود را با هدف سرنگونی انقلابی امارت اسلامی طالبان پیش برده و برای جامعهای مبارزه کنیم، که در آن انسانها فارغ از جنسیت بتوانند برای پیشروی کل جامعه مبارزه متحدانهای را سازماندهی کنند. مبارزهای که به هر شکل از ستم و استثمار نقطهی پایان بخشد.
چرا رفع ستم جنسیتی به انقلاب و ادامه یابی آن وابسته است؟
با اوضاع ملتهبی روبرو هستیم، اوضاعی که از یک طرف کماکان سیطره سیستم ستم و استثمار امپریالیستی بر جهان حاکم است و از طرف دیگر مبارزات گوناگون در مقابل این سیستم در جریان می باشد. نمونه بارز آن در شرایط کنونی قطار شدن و کمک های علنی و پنهان همه قدرت های امپریالیستی و در راس آنان آمریکا در نسل کشی از فلسطینی ها توسط نژاد پرستان فاشیست اسراییلی است. در مقابل این نسل کشی نیز میلیون ها نفر زن و مرد و پیر و جوان در سراسر جهان بویژه در قلب کشورهای اروپایی و آمریکایی به خیابان آمدند و در کنار ستمدیدگان فلسطین قرار گرفتند.
از سلیطه خواندن زنان در ایران تا شلیطه خواندن زنان در افغانستان
از آنجایی که زنان در افغانستان همچنان با عین همین کلیشهها تحت عنوان شلیطه، بیحیا، فاحشه و... مواجهاند، خواستم که روایات تجربی زنان تحصیل کرده طبقه متوسط و آنهایی را که نسبت به موقعیت اقتصادی_اجتماعی و فکری شان از افکار سنتی و نقشهای سنتی زنانه، خودشان را دورتر احساس میکردند و از این رو، بیشتر در معرض آزار جامعه با این کلیشهها قرار داشتند مورد بازتاب قرار دهم.
تشکیلات انقلابی زنان ضامن پیشروی جنبش انقلابی زنان در افغانستان
در دوسال و نیمی که از به قدرت رساندن طالبان، این نیروی بنیادگرای اسلامی که تا مغز استخوان، زن ستیز و ضد مردمی است میگذرد. در این مدت جنگ طالبان در تمام ابعاد علیه زنان سازماندهی شد. دو سال و نیمی که ستم جنسیتی بر زنان یکی از اصلیترین برنامههای امارت اسلامی طالبان را تشکیل داد. دو سال و نیمی که طالبان با صدور فرمانهای ضد زن و با حمله به زنان برای خانهنشین کردن آنان، افغانستان را به جهنمی برای زنان بدل کرده است.
شعر «ای نیمه دگر»، از رفیق مینا اسدی
ای نیمه دگر، شعری از رفیق مینا اسدی توسط رها آذر از فعالین سازمان زنان هشت مارس در افغانستان در جلسه ٣ مارس ٢٠٢۴ به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن، دکلمه شد.
اهمیت جنبش رادیکال زنان در افغانستان!
بناً آنچه که جنبش زنان در افغانستان میخواهند و هدف قرار دادند بسیار وسیع است و محدود به آزادی زنان نمیتواند شود هر چند تاکید اولیه شان بر نجات زنان است اما این جنبش، این را به خوبی درک کرده است، که زنان تا حضور استعمار، اشغال و ایادان داخلی آنها هرگز آزاد نخواهند شد و یک سری مهمی از آزادی زنان وابسته به آزادی جمعی تودههایی اشغال شده است.
چرا به مبارزه افراد ترنس* و کوئیر با حجاب اجباری اشاره ای نمی شود!
بخش مهمی از مبارزه و ایستادگی افراد کوئیر و ترنس* بازپس گیری حق بر بدن شان است. بدنی که حکومت با اجبار نوع پوشش به کنترل و سرکوب آن می پردازد. در خصوص این افراد، نه فقط حق مالکیت و عاملیت بر بدن شان که در امتداد آن حتی حق بیان هویت جنسیتی آن ها نیز سلب شده است.
برگردان بخش دهم کتاب: از گام هاي اوليه تا جهش هاي بعدی
با وجودی که مورگان کتاب خود را در اوج جنگ ویتنام نوشت و آشکارا مشتاق مخالفت با آن جنگ بود، اما هرگز نمی توان گفت که همه جنگها با هم برابر نیستند، یا این که تاریخ مملو از نمونههایی است که زنان فعالانه در جنگ شرکت کرده اند - و نه همیشه به علت بدترین دلایل. تا آن جا که به مورگان مربوط می شود، زنان صرفأ هورمون ها و زمینه تکاملی مناسبی برای این کار را ندارند.
سرسخن: بیست و پنجمین سالگرد و یازدهمین مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس
در شرایطی بیست و پنجمین سالگرد و یازدهمین مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس را برگزار کردیم؛ که مبارزات زنان در ایران و نقش پیشتازی آنان در خیزش عظیم «زن زندگی آزادی» تاثیرات مهم و جهت دهندهای نه تنها در ایران و افغانستان بلکه در سراسر جهان گذاشته است. ر شرایطی بیست و پنجمین سالگرد و یازدهمین مجمع عمومی برگزار کردیم که مبارزات زنان در افغانستان علیه طالبان، یکی از ضد زنترین حکومتهای جهان، از مشخصههای اصلی آن شده است. زنانی که با عزم و اراده مبارزاتی در برابر طالبان، این ارمغان امپریالیستهای آمریکایی و مرتجعین منطقه ای، به پا خاسته اند. زنانی که در صحنه مبارزه با طرح شعارهایی هم چون: «طالب جنایت میکند، آمریکا حمایت میکند»، «مرگ بر ستمگر، چه طالب باشد، چه لابی گر»، «نان، کار، آزادی»، «طالبان، طالبان، سرنگون، سرنگون» به زندگی زیر یوغ متحجرین طالبان تن نداده و نمیدهند. مرزبندی که زنان پیشرو در شعارهایشان پیش گذاشتهاند نشان میدهد که نه تنها ماهیت فاشیستیِ و زنستیزانۀ طالبان را به خوبی میشناسند، بلکه از نقش و جایگاه امپریالیستهای آمریکایی که حامیان اصلی طالبان هستند نیز با خبرند؛ در عین این که با تمام کسانی که برای منافع حقیر خود به گدایی از درگاه قدرتهای امپریالیستی و لابیگری برای مشروعیت بخشیدن به طالبان توسل جسته اند، مرزبندی درست و اصولی پیش گذاشته اند.