آيين‌نامه‌ی تشکیلاتی سازمان زنان هشت مارس (ایران – افغانستان)

هر زنی از هر ملیتی که خواهان مبارزه علیه پدر/مردسالاری باشد، حامل و مدافع نظرات و عمل‌کردهای رژیم جمهوری اسلامی در ایران و افغانستان نباشد و به‌طور کلی با منشور و آیین‌نامه‌ی سازمان زنان هشت مارس موافق باشد و در جهت عملی کردن آن‌ها کوشش نماید و شخصاً تقاضای عضویت نماید؛ در صورت سه ماه فعالیت مستمر و با معرفی حداقل دو نفر از اعضا می‌تواند به عضویت این تشکیلات در آید.

!مبارزه را در جهت در هم شکستن درهای زندان و آزادی همه زندانیان سیاسی سازماندهی کنیم

در سی و پنج امین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در شرایطی یاد جانباختگان دهه ٦٠ و تابستان ٦٧ را گرامی می داریم که پرچم دادخواهی مادران خاوران با شعار«نمی بخشیم و فراموش نمی کنیم» در دست مادران خیزش ٨٨، خیزش دی ٩٦، خیزش آبان ٩٨ و خیزش ژینا برافراشته نگاه داشته شده است و به پیش می رود. مادران دادخواهی که از مبارزات عزیزان شان علیه رژیم جمهوری اسلامی و فدا کردن جان شان سرفرازند. مادران دادخواهی که در برابر سرکوب های وحشیانه رژیم عقب ننشسته اند و با پیام های نوید بخش شان، به روحیه مبارزاتی مردم علیه رژیم دمیده و هم چنان می دمند.

نوشته آتش شاکرمی خطاب به نرگس محمدی

چرا نرگس محمدی پذیرفت از داخل زندان اوین (همان زندانی که بسیاری از فعالین اجتماعی و سیاسی تحت سخت ترین شرایط به بند کشیده شده اند) با آنجلینا جولی مصاحبه کند؟ دستاورد سیاسی این مصاحبه چیست؟

دمکراسی کجاست؟؟؟

دست امثال رضا پهلوی و حامیانش، که اسرائیل را «یگانه دمکراسی منطقه» می خوانند، تا آرنج تو خون کشته شدگان فلسطین است!

فراخوان به مناسبت ۲۵ نوامبر روز جهاني مبارزه با خشونت بر زنان

مبارزه عليه خشونت برزنان، مبارزة مشترک همة زنان جهان است!

دوشنبه ٢٠ نوامبر، در جهان به نام روز کودک نام گذاری شده است!

جهان بهتری باید ساخت؛ جهانی که در آن کودکان حق زندگی داشته باشند؛ آن هم نه تنها در روز کودک، بلکه در تمامی دوران زندگی خود!

The fight against the violence on women is a common struggle of all women around the world!

نوشته کارگر زندانی رضا شهابی در پاسخ به نامه سرگشاده سائمه سلطانی

سائمه جان، همسایه و‌ هم‌سرنوشت عزیز، خطاب صمیمانه شما را شنیدم که مصداق آن گفته است که آنچه از دل برآید بر دل نشیند. می‌گویند شرم احساسی است انقلابی، اما نامه شما خشم و شرم را همزمان برمی‌انگیزد. خشم از توهین، خشونت، اخراج و تحقیر روزانه که به بهانه افغانستانی بودن اعمال می‌شود. و شرم از اینکه در این جامعه من هم شهروند ایرانی‌ام، و‌ میدانم در تمام این سالیان یقینا کارهایی بوده که از دستم ساخته باشد و انجام نداده‌ام. اما قلبم به درد می‌آید وقتی می‌بینم که متاسفانه در میان‌مردم ستم کشیده کشور ما و حتی در این زندان، در میان برخی فعالان سیاسی و صنفی که باید پرچم‌داران مبارزه علیه هر نوع تبعیض باشند، هستند کسانی که هنوز بر طبل نفرت پراکنی و‌ تفرقه اندازی \"ما\" و \"شما\" می‌کوبند.