هیچ زن مبارز، آزادخواه و فمینیستی که خواهان رهایی از ستم است نمی تواند نسل کشی در فلسطین را تحمل کند!

«نقش و جایگاه جنبش زنان در انقلاب»

وقتی از انقلاب سخن می گوییم، تحول بزرگی را مد نظر داریم که مشخصۀ اولیه اش، جابجایی قدرت میان طبقات می باشد. در پروسۀ انقلاب، طبقات معظم و دارای قدرت، پایین کشیده شده و طبقات دیگری جای آن را می گیرند. نيروهاي تولیدیِ مادیِ جامعه در مرحلۀ خاصی از رشد خود با روابط توليدی موجود، در تضاد قرار مي گيرند. اين روابط که تا زماني موجب توسعۀ روابط توليدی بودند، به موانعی در مقابل رشد آنها تبديل مي شوند و اینجاست که انقلاب صورت می گیرد؛ روابط تولیدی جدیدی را بوجود آورده و طبقۀ جدیدی را به قدرت می رساند.

دلایل افزایش ازدواج اجباری زیر حاکمیت طالبان

ازدواج اجباری، یکی از مصداق بارز و روشن پایمال کردن حقوق اساسی (حق آزادی انتخاب) یک فرد است و هم چنان یکی از نمونه های خشونت جنسیتی نیز محسوب می شود. زنان و کودکان دختر قربانی اصلی این عمل و یا معامله اند. کشورهای سنتی، عقب مانده و اسلامی مانند افغانستان، ایران، پاکستان و سایر کشورهای اسلامی، بلندترین آمار ازدواج های اجباری را دارند. اما در افغانستان اکثر ازدواج ها اجباری و بدون رضایت زن صورت می گیرد و در نقاط دور افتاده و قریه جات ازدواج اجباری یک سنت و رواج پسندیده است.

سایه های ناپیدای تبعید جنسیتی-حکومتی زنان در دور دوم ارتجاع امارتی!

تنها راه نجات زنان، آگاهی- بیداری- و بیزاری از سکوت است، برای برهم زدن و گردن زدن این مناسبات مرد/ پدرسالارانه نیاز به برهم‌ زدن مناسبات سرمایه‌‌دارانه و ایستادگی در برابر پایه‌های استحکام امپریالیسم که عبارت از ناسیونالیسم و اسلام‌سیاسی اند، داریم. جامعه طبقاتی اسکلیت نظام‌سرمایه‌داری و مردسالاری است.

زنان و ضرورتِ داشتنِ تشکلات مستقل و انقلابی در افغانستان!

ما زنانی که با ظلم و ستم دست و پنجه نرم می‌کنیم و نطفه‌های تشکیلات انقلابی‌مان را در شرایط خفقان و دیکتاتوری بنیادگرایان اسلامی طالب پی ریخته‌ایم، باید مبارزه خود را با هدف سرنگونی انقلابی امارت اسلامی طالبان پیش برده و برای جامعه‌ای مبارزه کنیم، که در آن انسان‌ها فارغ از جنسیت بتوانند برای پیشروی کل جامعه مبارزه متحدانه‌ای را سازماندهی کنند. مبارزه‌ای که به هر شکل از ستم و استثمار نقطه‌ی پایان بخشد.

چرا رفع ستم جنسیتی به انقلاب و ادامه یابی آن وابسته است؟

با اوضاع ملتهبی روبرو هستیم، اوضاعی که از یک طرف کماکان سیطره سیستم ستم و استثمار امپریالیستی بر جهان حاکم است و از طرف دیگر مبارزات گوناگون در مقابل این سیستم در جریان می باشد. نمونه بارز آن در شرایط کنونی قطار شدن و کمک های علنی و پنهان همه قدرت های امپریالیستی و در راس آنان آمریکا در نسل کشی از فلسطینی ها توسط نژاد پرستان فاشیست اسراییلی است. در مقابل این نسل کشی نیز میلیون ها نفر زن و مرد و پیر و جوان در سراسر جهان بویژه در قلب کشورهای اروپایی و آمریکایی به خیابان آمدند و در کنار ستمدیدگان فلسطین قرار گرفتند.

از سلیطه خواندن زنان در ایران تا شلیطه خواندن زنان در افغانستان

از آنجایی که زنان در افغانستان همچنان با عین همین کلیشه‌ها تحت عنوان شلیطه، بی‌حیا، فاحشه و... مواجه‌اند، خواستم که روایات تجربی زنان تحصیل‌ کرده طبقه متوسط و آنهایی را که نسبت به موقعیت اقتصادی_اجتماعی و فکری شان از افکار سنتی و نقش‌های سنتی زنانه، خودشان را دورتر احساس می‌کردند و از این رو، بیشتر در معرض آزار جامعه با این کلیشه‌ها قرار داشتند مورد بازتاب قرار دهم.

تشکیلات انقلابی زنان ضامن پیشروی جنبش انقلابی زنان در افغانستان

در دوسال و نیمی که از به قدرت رساندن طالبان، این نیروی بنیادگرای اسلامی که تا مغز استخوان، زن ستیز و ضد مردمی است می‌گذرد. در این مدت جنگ طالبان در تمام ابعاد علیه زنان سازماندهی شد. دو سال و نیمی که ستم جنسیتی بر زنان یکی از اصلی‌ترین برنامه‌های امارت اسلامی طالبان را تشکیل داد. دو سال و نیمی که طالبان با صدور فرمان‌های ضد زن و با حمله به زنان برای خانه‌نشین کردن آنان، افغانستان را به جهنمی برای زنان بدل کرده است.

اهمیت جنبش رادیکال زنان در افغانستان!

بناً آنچه که جنبش زنان در افغانستان میخواهند و هدف قرار دادند بسیار وسیع است و محدود به آزادی زنان نمیتواند شود هر چند تاکید اولیه شان بر نجات زنان است اما این جنبش، این را به خوبی درک کرده است، که زنان تا حضور استعمار، اشغال و ایادان داخلی آنها هرگز آزاد نخواهند شد و یک سری مهمی از آزادی زنان وابسته به آزادی جمعی توده‌هایی اشغال شده است.

چرا به مبارزه افراد ترنس* و کوئیر با حجاب اجباری اشاره ای نمی شود!

بخش مهمی از مبارزه و ایستادگی افراد کوئیر و ترنس* بازپس گیری حق بر بدن شان است. بدنی که حکومت با اجبار نوع پوشش به کنترل و سرکوب آن می پردازد. در خصوص این افراد، نه فقط حق مالکیت و عاملیت بر بدن شان که در امتداد آن حتی حق بیان هویت جنسیتی آن ها نیز سلب شده است.