از آن زمان که آذر را شناختم با بیماری سرطان درگیربود. کمتر زنی را دیده ام که با موانع غیر ممکن چون آذر با چنین قدرت، افق گسترده، شوخ طبعی و شجاعت رو دررو شود. در آخرین دیدارمان در پاریس هنگامیکه خندههای راحتش را سهیم شدم و رویاهایش را نیز، وسوسه شدم که به جاودانگی باور بیاورم. ...همیشه جایش خالی خواهد بود. غم تان را شریکم.

دبجانی