گزارش فشرده‌ای از یازدهمین مجمع عمومی در بیست و پنج سالگی

سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان) – اکتبر ۲۰۲۳

یازدهمین مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس، در روزهای ۲۷ تا ۲۹ اکتبر ۲۰۲۳ با حضور اکثریت اعضا و تعدادی از دوستداران سازمان زنان هشت مارس برگزار شد. نشست امسال از اهمیت بالایی برخوردار بود، چرا که هم زمان با بیست و پنجمین سالگرد تاسیس این سازمان نیز بود.

این مجمع یک تفاوت با مجمع عمومی‌های سابق داشت و آن این که ضمن رعایت اصول امنیتی تعدادی از دوستان و رفقایی که در دور دست‌ها بودند و امکان شرکت حضوری در مجمع را نداشتند، آنلاین وصل شدند.

یازدهمین مجمع عمومی را با تقدیم گل سرخ و لوحی به رفیق طاهره شمس آغاز کردیم و از او تقدیر نمودیم؛ لوحی که به روی آن حک شده بود: «به رفیق طاهره شمس، زن مبارزی که برای آزادی و رهایی زنان در افغانستان، ایران و سراسر جهان در تمام دوران زندگیش مبارزه کرده است» همه شرکت کنندگان در مجمع رفیق طاهره را در آغوش کشیدند، از مبارزات خستگی ناپذیرش تقدیر نمودند و اشک شوق ریختند.

نشست مجمع با خواندن پیام هیئت مسئولین ادامه یافت. پیام با این مقدمه آغاز شد که: «هیئت مسئولین پیامی مسرت بخش تر، امید دهنده‌تر و ارزشمند‌تر از این ندارد که سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان) بیست و پنج‌ساله شد!»

در این پیام به این پرداخته شده که «بیست و پنج سالگی یک تشکیلات مستقل و انقلابی که با هدف مبارزه برای ریشه کن کردن ستم بر زن در مسیر خلق جهانی بدون ستم و استثمار، تلاش‌های بی‌وقفه کرده است را جشن می‌گیریم. این دستاورد نه تنها برای تک تک فعالین و دوستداران این تشکیلات بلکه برای جنبش رادیکال زنان افغانستان و ایران و جنبش جهانی زنان، غرور آفرین است.»

در این پیام آمده بود که زنان در افغانستان علیرغم خشونت‌های گسترده طالبان، هم چنان با ابتکارات و خلاقیت‌های گوناگون به مبارزه علیه این دارودسته متحجر ضد زن ادامه داده اند. مسلما حملات وحشیانه طالبان شرایط مبارزه را برای زنان پیشرو سخت کرده است، اما هم زمان وجود خیل وسیع زنان معترض، بویژه زنان جوان و نوجوان، نوجوانانی که از تحصیل و فرا گرفتن علم و دانش محروم شده‌اند و مخالف سرسخت طالبان هستند، شرایط مناسبی را برای مبارزه و سازماندهی آفریده است. شرایطی که بستر مناسبی برای اشاعه نظرات انقلابی ما در افغانستان را بیش از گذشته مهیا کرده است.

در ادامه پیام بر این مساله تاکید شده بود که در ایران، زنان قادر شدند پس از چهار دهه مبارزه و مقاومت علیه حجاب اجباری، پیشتازی قیام سراسری و شکوهمند «زن زندگی آزادی» را در دست گیرند و چنان خروشان و مصمم پیش روند که بستر مناسبی برای پیشبرد مبارزه و سهم گرفتن تعداد بیشتر و بیشتری از زنان را در مبارزه مهیا کنند.

پیام بدرستی بر این واقعیت انگشت گذاشت که جنبش جهانی زنان به مبارزه به اشکال گوناگون علیه ستم بر زن ادامه داده و دستاوردهای ماندنی برای پیشروی جنبش‌مان بوجود آورده است. در این میان نقش پیشقراولی زنان در مبارزه علیه حجاب اجباری و به آتش کشیدن آن به طور وسیع در ایران، انگیزه مبارزه در بین زنان در سراسر جهان علیه ستم جنسیتی را بالا‌تر برد و این واقعیت را نشان داد که قدرت و نقش مبارزه زنان برای تغییر جامعه طبقاتی کهنه و پوسیده مردسالار تعیین کننده است.

در این پیام تاکید شده بود که ما در دوره‌ای یازدهمین مجمع عمومی‌مان را برگزار می‌کنیم که مرتجعین رنگارنگ و قدرت‌های امپریالیستی، شرایط دهشتناکی را برای توده‌ها بویژه مردم در خاورمیانه ایجاد کرده اند:

 

در غزه،

نسل کشی مردم ستمدیده فلسطین در زندانی به نام غزه در حال وقوع است. در این نسل کشی، صهیونیست‌ها مورد حمایت نظامی و مالی امپریالیست‌های آمریکایی و اروپایی قرار داشته و با هم همدست هستند. حماس و دیگر نیروهای اسلامی و حامی‌شان رژیم جمهوری اسلامی نیز در پی اهداف ارتجاعی خود هستند و در این نسل کشی شریک.

در دمیدن به این نسل کشی، رسانه‌های اصلی فارسی زبان در خارج از کشور، تماما پشت اسرائیل و نسل کشی از فلسطینی‌ها ایستاده اند. رسانه‌هایی هم چون بی‌بی سی، صدای آمریکا، من و تو (که در حقیقت به صدای وزرات جنگ اسرائیل بدل شده)، اسرائیل اینترنشنال و…؛ که با یکدیگر در رقابت اند، تلاش دارند تا با اتکا به خشم و نفرت مردم از جمهوری اسلامی و حمایت جمهوری اسلامی از حماس، استفاده کرده و به آن در مُحق دانستن صهیونیست‌ها در قتل عام مردم فلسطینی مهر تأیید بزنند. همه سلطنت طلب‌ها و سایبری های‌شان هم، کمپین نژاد پرستانه وعرب ستیزانۀ خود را در فضای مجازی، به راه انداخته اند.

در روژاوا،

درست در حول و حوش حملات فاشیستی دولت نژاد پرست اسرائیل، دولت فاشیست ترکیه به سرکردگی اردوغان به بمباران کورد‌ها در روژاوا، شمال شرق سوریه و شمال عراق مبادرت کرد و صد‌ها نفر را کشت و خانه‌ها را بر سر مردم خراب کرد. ارتش ناتویی ترکیه اعلام کرد که در بمباران‌های اخیر خود بیش از صد‌ها پیشمرگه را در سوریه و عراق کشته است. این دور از جنایات فاشیست‌های ترکیه به بهانه «عملیات انتحاری کوردها» در آنکارا و زمانی که جهان شاهد قتل عام مردم فلسطین بود، صورت پذیرفت و ادامه دارد.

قبل از این حملات فاشیستی به کورد‌ها که برای حق تعیین سرنوشت خود هم چون ملت ستمدیده فلسطین مبارزه می‌کنند، اردوغان و نتانیاهو در ۱۹ سپتامبر سال گذشته در نیویورک تحت رهبری امپریالیست‌های آمریکایی ملاقات کرده و بحث محوری آنان مساله فلسطین، بهبود روابط دو کشور و ملت کورد بوده است. در حقیقت سرکوب خونین فلسطین و کورد‌ها در منطقه و کمک به یکدیگر در پیشبرد این سیاست‌های فاشیستی از نقاط اشتراک این نشست به رهبری دولت آمریکا بوده است.

 

در ایران،

رژیم جمهوری اسلامی در ادامه سیاست‌های شونیستی علیه افغانستانی‌های ساکن در ایران، یک بار دیگر و در شرایط بحران بود و نبودش، کمپین نژاد پرستانه خود را براه انداخته و تلاش دارد با اشاعه تفکرات فاشیستی مهاجر ستیزی و افغان ستیزی در بین مردم، به ایجاد تفرفه در میان آنان دامن بزند. به همین دلیل می‌بینیم که علاوه بر مزدوران رژیم و لمپن‌های سازمان داده شده شان، بخشی از مردم نا آگاه وعقب مانده نیز از این سیاست شونیستی رژیم دنباله روی کردند.

در عین حال رژیم در راه اندازی کمپین فاشیستی افغان ستیزی، متحدین پَرو پا قرص خود را در میان نیروی ارتجاعی بویژه سلطنت طلب‌ها به همراه دارد. جمهوری اسلامی و متحدین‌اش تلاش دارند مصائب و مشکلات جامعه از جمله بیکاری، وضعیت اسفناک اقتصادی، کمبود مسکن، بالا رفتن جرم و جنایت و…؛ را به گردن افغانستانی‌ها بیندازند و بستری برای تحقیر، توهین، تبعیض و اذیت و آزار آنان ایجاد کنند و این گونه و در شرایط کنونی بتوانند تفکرات بغایت فاشیستی و نژاد پرستانه را در بین مردم اشاعه دهند و ذهن آنان را از مبارزه اصلی علیه رژیم جمهوری اسلامی دور کنند.

در این پیام تاکید شد که این کمپین نژاد پرستانه و فاشیستی جمهوری اسلامی و سلطنت طلب‌ها و همه کسانی که در این راستا قرار دارند را باید با مبارزه آگاهانه و هدفمند برای متحد کردن همه ستمدیدگان در هم شکست. این بخشی جدا‌ناپذیر از وظایف همه نیروهای مبارز در پیشبرد مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی و همه مرتجعین رنگارنگ و در مسیر انجام انقلاب است.

 

در اوکراین،

قبل از این جنگ‌های ارتجاعی در فلسطین و روژوا، جنگ ارتجاعی دیگری در جریان بود: جنگ اوکراین. امپریالیست‌های روسی با کشتار مردم اوکراین تلاش دارند امپراطوری خود را گسترش دهند. آن چه در جنگ اوکراین بارز است، تمرکز تضادهای امپریالیست‌های شرق و غرب است. اما حاصل این جنگ ارتجاعی قربانی شدن توده‌های مردم و آواره‌گی آنان است.

پیام به این حقیقت پرداخته بود که هر جا ستم است مقاومت نیز هست. مبارزات مردم در اقصی نقاط جهان در دفاع از مردم فلسطین و در کنار آنان قرار گرفتن، بار دیگر نشان داد که مردم جهان هم سرنوشت هستند و در مقابل یک سیستم سرمایه داری جهانی قرار دارند.

بله، ما در چنین شرایطی گرد هم آمده‌ایم که بار دیگر ثابت قدم‌تر از گذشته، عهد ببندیم که با ادامه دادن مبارزات انقلابی‌مان در راه تغییر این شرایط نکبت بار و در خدمت به رهایی زنان و کل بشریت گام‌های استوار بر می داریم.

 

پس از قرائت پیام هیئت مسئولین، با یک دقیقه سکوت یاد آرمیتا گراوند نوجوان جسوری که به دست مزدوران جمهوری اسلامی به خاطر نداشتن حجاب اسارت بار اسلامی به قتل رسید، گرامی داشته شد. در این بخش پس از استعفای هیئت مسئولین سابق، با پیشنهاد و توافق جمع هیئت رئیسه‌ای برای پیش برد مجمع عمومی انتخاب شد؛ و مجمع عمومی کار خود را آغاز کرد.

ابتدا بولتن داخلی که از قبل در اختیار همه‌ی شرکت کنندگان قرار گرفته بود تا بتوانند با مطالعه‌ی دقیق آن، آماده‌تر در مجمع شرکت کنند، مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. در بولتن جمع‌بندی فشرده‌ای از ۲۵ سال فعالیت نظری و عملی، کارزار مبارزه علیه خشونت بر زنان، نشریه هشت مارس، بالا رفتن درک از تشکیلات زنان در افغانستان و ایران، فعالیت در شبکه‌های مجازی، جلسات مطالعاتی و نمونه‌هایی از تحلیل‌های درست و انقلابی ما در مقالات و بیانیه‌ها که در نشریه هشت مارس انتشار یافته، پیش گذاشته شد.

آن چه که در بخش مقدمه بولتن تاکید شده این بود که فعالیت‌های ما در بیست و پنج سال گذشته در عرصه نظری و عملی بسیار گسترده بوده و این تشکیلات می‌توانست حجمی به مراتب بیش از آن چه که در این بولتن آمده را به جمع‌بندی اختصاص دهد؛ اما در این بولتن تلاش شده تا جمع‌بندی فشرده‌ای از نگرش ما در برخورد به دشمنان و عاملان اصلی فرودستی زنان در سطح ملی و بین المللی را بیرون کشیده و نشان دهد که از لحاظ سیاسی و عملی چگونه امر رهایی زنان با تحقق رهایی کل اقشار و طبقات محروم و ستم دیده در افغانستان و ایران و قدر مسلم در سراسر جهان گره خورده است.

در این بخش جمع‌بندی فشرده از بیست و پنج سال فعالیت نظری و عملی مورد بحث جمعی قرار گرفت. از این بحث شد که یکی از افتخارات پایدار برای سازمان زنان هشت مارس این است که بیست و پنج سال پیش، تنها سازمان زنانی را پایه‌گذاری کرد که در برگیرنده زنان از افغانستان و ایران بود. این سازمان در برابر فشار‌ها و انتقادات ایستادگی کرد و این استدلال را پیش گذاشت که اولا زنان ایران و افغانستان هم سرنوشت هستند و دوماً زنان مهاجر و پناهنده‌ی افغان در ایران علاوه بر فرودستی مطلق‌شان به عنوان زن، به خاطر ملیت‌شان مورد ستم قرار می‌گیرند. تشکلات مبارز و رادیکال در ایران و خارج از ایران، بدون افشای سیاست‌های نژاد پرستانه و فاشیستی و زن ستیزانه رژیم جمهوری اسلامی علیه زنان و مردم افغان ساکن در ایران، بدون اتحاد و همبستگی مبارزاتی با آنان و بدون سازمان دهی و متشکل کردن‌شان نمی‌توانند در رفع ستم جنسیتی قدم‌های مثبت و ماندگاری بردارند.

موضوع دیگری که در این بخش طرح شد تفاوت فرهنگ مردم در افغانستان و ایران بود و طرح این نکته که اگر در ایران دختری مورد تجاوز قرار می‌گیرد، حداقل مادر از او پشتیبانی می‌کند، در صورتی که در افغانستان چنین نیست. در نتیجه تغییر فرهنگ نقش مهمی در پیشبرد مبارزه دارد. در رابطه با موضوع تغییر فرهنگ مردم، به این مساله پرداخته شد که فرهنگ غالب در جامعه، فرهنگ طبقات حاکم است. همین فرهنگ شونیستی مهاجر ستیزی و افغان ستیزی که در جامعه پیش گذاشته می‌شود و افکار مردم را مسموم می‌کند، از طریق طبقه حاکم یعنی رژیم جمهوری اسلامی سازماندهی می‌شود. در ایران هم فرهنگ مردسالارانه ریشه عمیقی در جامعه و در بین آحاد مردم بویژه مردان دارد. در نظر داشته باشیم که در همین زمانی که زنان پیشتاز قیام ژینا بوده و هستند و علیه حجاب اجباری و برای کنترل بر بدن‌شان مبارزه می‌کنند، قتل ناموسی کماکان ادامه دارد.

مسلما تشکلات رادیکال زنان و دیگر نیروهای انقلابی با پیشبرد مبارزه تاثیرات مثبت و مهمی را در تغییر فرهنگ پدرسالاری در فکر و عمل مردم ایجاد کرده و می‌کنند، اما تا زمانی که قدرت سیاسی به نفع زنان و آحاد جامعه تغییر نکند، فرهنگ مردم نیز تغییر کیفی نخواهد کرد.

یکی دیگر از موضوعاتی که مورد بحث قرار گرفت موضوع تضاد و اختلاف بر سر ملیت‌های تحت ستم در افغانستان بود و این که تعداد کمی از زنان توانسته‌اند در مبارزه نشان دهند که زنان با هر ملیتی هم سرنوشت هستند. در رابطه با موضوع ملیت‌ها بر این مساله تاکید شد که یکی از خطراتی که جنبش زنان افغانستان را تهدید می‌کند، دامن زدن به اختلافات ملی است. طبقه حاکم در افغانستان بطور تاریخی و در شرایط کنونی امارت اسلامی طالبان، همواره ملیت‌های تحت ستم را سرکوب کرده اند. نسل کشی از ملت تحت ستم «هزاره» که بیشترین قربانیان آن زنان هستند و هم چنین سرکوب سبعانه از مردم غیر نظامی پنجشیر و…، در دستور کار طالبان قرار داشته و دارد. این سرکوب‌های وحشیانه و خونین بستری را برای دامن زدن به اختلاف در بین ستمدیدگان ایجاد می‌کند. یکی از وظایف مهم تشکلات رادیکال زنان در افغانستان این است که به افشای طرح‌های دشمن مبنی بر «تفرقه بیانداز و حکومت کن»، بپردازند و برای اتحاد همه ستمدیدگان بویژه زنان ملیت‌های تحت ستم بکوشند.

موضوع دیگری که طرح شد این بود که بسیاری از زنان بویژه در افغانستان از ما می‌پرسند که چرا سازمان زنان هشت مارس تلاش نمی‌کند با زنانی که بطور مثال در افغانستان هستند و به درجاتی هم متشکل هستند اما مواضع‌شان با ما تفاوت دارد، متحد شود تا بتواند از یک طرف جنبش زنان افغانستان را زنده نگاه دارد و از طرف دیگر کمیت خود را بالا برد. در پاسخ به این پرسش، گفته شد که سازمان زنان هشت مارس در تمام بیست و پنج سال گذشته تلاش کرد مرزبندی دقیقی را با دشمنان اصلی ستم بر زن چه در افغانستان و چه در ایران ترسیم کند و مبارزات خود را به حول آن سازماندهی نماید. این مرزبندی اصولی دوری و نزدیکی ما را با هر نیرو و جریانی تعیین کرده است. ما بر این اصل پافشاری کرده و می‌کنیم که بدون مرزبندی دقیق و روشن با رژیم‌های ضد زن حاکم بر افغانستان و ایران و قدرت‌های امپریالیستی که نقش اساسی در تولید و باز تولید ستم بر زن در سطح جهان دارند، نمی‌توان مبارزه علیه ستم بر زن را در مسیر درست و اصولی پیش برد. اگر هدف، مبارزه علیه ستم بر زن است، آن گاه مسببین اصلی تولید و باز تولید ستم بر زن در سطح ملی و بین المللی را باید نشانه رفت، در غیر این صورت این ستم تداوم می‌یابد.

در نظر داشته باشید که پس از آن که جمهوری اسلامی افغانستان را امپریالیست‌های آمریکایی و شرکا پس از اشغال نظامی شکل دادند، تغییر موقعیت زنان یکی از تبلیغات اصلی اشان بود. این تبلیغات از جانب زنان لیبرال و رفرمیست و هم چنین زنانی که به نحوی در قدرت سیاسی سهیم شده بودند نیز پیش گذاشته شد و بر این موضوع پافشاری می‌شد که افغانستان تغییر کرده و گشایش‌هایی برای زنان ایجاد شده است. ما در تمامی این سال‌ها و در مقابل تبلیغات مسموم به حال جنبش زنان افغانستان، تلاش کردیم نشان دهیم که امپریالیست‌های آمریکایی و شرکا نه به خاطر رهایی زنان بلکه برای منافع جهانی خود به افغانستان حمله و آن را اشغال کردند و دولت دست نشانده‌شان را بر سر کار گماردند. ما بر این حققیت پافشاری کردیم که هر شکل از رفرم در موقعیت زنان، زمانی که از بالا ترتیب داده شود به راحتی قابل باز پس گیری است و با رفرمی که در نتیجه مبارزه انقلابی از پائین به طبقات حاکم تحمیل می‌شود، تفاوت کیفی دارد و باز پس گیری آن را سخت‌تر می‌کند. تاریخ نشان داد که این موضع گیری درست بود. چرا که همه گشایش‌های ادعا شده در موقعیت زنان در بیست سال اشغال افغانستان در عرض هفته‌های اولیه قدرت گیری طالبان دود هوا شد و از بین رفت. با توجه به این خط کشی روشن، قطعا ما نخواهیم توانست با تشکلات زنانی که مبلغ حمایت امپریالیست‌ها از حقوق زنان هستند، هیچ گونه اتحادی داشته باشیم.

یا در رابطه با ایران زمانی که در جنبش زنان بخش رفرمیست و اصلاح طلب آن به دنبال تعدیل جمهوری اسلامی بودند و اصلا حتی به موضوع حجاب اجباری نزدیک هم نشدند، ما بر سر حجاب اجباری به عنوان فشرده ستم بر زن و مرکز خشونت‌های دولتی علیه زنان، پافشاری کردیم و در برابر حملات از هر طرف، از این واقعیت کوتاه نیامدیم. باید در نظر بگیریم که ما در تمامی این سال‌هایی که بخش رفرمیست و اصلاح طلب زنان که از برو و بیایی هم برخوردار بودند و بسیاری از فعالین زن در خارج نیز به آنان پیوستند، خلاف جریان حرکت کردیم و حاضر نشدیم منافع زنان را قربانی بزرگ شدن و طرح شدن بکنیم.

امروزه بویژه پس از قیام ژینا موضوع سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و موضوع انقلاب در بین مردم فراگیر شده است. اما در آن سال‌ها و در گذشته چنین نبود. در آن سال‌هایی که «اصلاح طلبان» حکومتی در قدرت بودند، در جنبش زنان، همین زنان لیبرال در همگرایی با زنان «اصلاح طلب» حکومتی به مقابله با ما که تغییر پایه‌ای در موقعیت زنان را وابسته به سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی می‌دیدیم، پرداخته و آن را رد می‌کردند و تلاش بی‌وقفه‌ای می‌کردند تا با پیش گذاشتن فلسفه طبقاتیِ پراگماتیستی خودشان، به زنان بقبولانند که باید برای کسب مطالبات‌شان صبر کنند و آن را ذره ذره کسب کنند.

ما تمامی این نظریه‌های غلط، مخرب و مضر به حال زنان و جنبش زنان را نقد کردیم و به چالش کشیدیم. در آن سال‌ها یعنی در زمان قدرت داشتن «اصلاح طلبان» حکومتی، نظریه ما در رابطه با گره خوردگی کسب حتی خواسته‌های اولیه زنان هم چون آزادی در انتخاب پوشش، حضانت، طلاق، سقط جنین، اشتغال، انتخاب شریک زندگی و حق داشتن هر گرایش جنسی، به انقلاب و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی؛ در اقلیت محض بود و با این روز‌ها که بویژه پس از قیام ژینا موضوع انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی فراگیر شده تفاوت داشت.

ما بدرستی نظرات‌مان که در نشریه هشت مارس منعکس است را به کرات و در مقالات و بیانیه‌های گوناگون بیان کرده و توضیح می‌دادیم که زنان نیمی از جامعه اند، اکثریتی از زنان تحت ستم و استثمار بیشتری قرار دارند و انقلاب واقعی بدون حضور فعال و وسیع این نیمه، غیر قابل تصور است. با شرکت این نیمه در انقلاب است که می‌توانیم از پیروزی آن یاد کنیم. وقتی هم از پیروزی صحبت می‌کنیم تنها موضوع سرنگونی رژیم‌های حاکم بر افغانستان و ایران نیست، بلکه موضوع این است که خواسته‌های انقلاب در مجموع به سرانجام برسند و یا این که در مسیر واقعی تحقق آن قرار بگیرند. اما این حقیقتی است که زنان، زمانی به معنی واقعی بخشی از گُردان انقلاب خواهند شد که خواسته‌ها و منافع آنان طرح شود و به حول آن سازماندهی و متشکل شوند.

از دیگر موضوعات مورد بحث در مجمع عمومی این بود که آیا سازمان زنان هشت مارس تلاش داشته و یا دارد که با دیگر تشکلات زنان که در مجموع دارای دیدگاه درستی هستند، متحد شود؟ در پاسخ به این سئوال توضیح داده شد که سازمان زنان هشت مارس اساسا با هدف متحد شدن با فعالین و تشکلات رادیکال برای به راه انداختن مبارزه‌ی متحد و سازمان یافته‌ی زنان، اعلام موجودیت کرد. درعین این که ما با تشکلات زیادی که دارای دیدگاه درستی در مورد موضوع ستم بر زن و مهم‌تر راه برون از آن، روبرو نبودیم؛ اما تلاش‌های خوبی را در اتحاد عمل با دیگر فعالین رادیکال انجام دادیم. در سال‌هایی که مقاومت و مبارزه زنان در ایران بویژه علیه حجاب اجباری گسترش بیشتری یافت و برای رساتر کردن صدای‌شان نیاز به فعالیت مشترک وسیع‌تر در خارج نیز حس می‌شد؛ دو کارزار مبارزاتی به ابتکار سازمان زنان هشت مارس و در مشورت و با همکاری با تعداد دیگری از فعالین زن، در ماه مه ۲۰۰۵ و نوامبر ۲۰۱۶ سازماندهی شد و توانستیم بزرگترین تظاهرات‌های زنان در خارج از کشور را به حول «لغو کلیه قوانین نابرابر و مجازات‌های اسلامی علیه زنان» و «حجاب اجباری مرکز خشونت دولتی علیه زنان»، سازماندهی کنیم.

در بخش‌های بعدی بر سر نقش و جایگاه ۵۹ شماره نشریه هشت مارس، تنها صدای زنان انقلابی افغانستان و ایران بحث و گفتگو شد و بر لزوم ادامه‌یابی آن در بالا بردن آگاهی زنان تاکید شد. بار دیگر این واقعیت پیش گذاشته شد که زنان خود به خود به آگاهی انقلابی دست پیدا نمی‌کنند. درست است که میلیون‌ها زن هر روزه با گوشت و پوست خود این ستم را تجربه می‌کنند و بسیاری علیه آن دست به شورش می‌زنند؛ اما آگاهی داشتن از علل و ریشه‌های این ستم و چگونگی خلاصی از آن می‌تواند از طریق نشریات انقلابی زنان هم چون نشریه هشت مارس و فعالینی که به گرد آن فعالیت می‌کنند، به میان توده‌های زن بویژه پیشروان آن برده و سطح آگاهی آنان را برای پیشبرد امر مبارزه ارتقا دهند. ارتقای آگاهی و متشکل شدن در تشکلات مستقل و انقلابی زنان شرایط را برای طی کردن راه پُرپیچ و خم اما رهایی بخش انقلاب، برای رفع ستم جنسیتی هموار می‌کند.

بر این واقعیت انگشت گذاشته شد که نشریه هشت مارس آن رسالتی را که از شماره اول مبنی بر پیش گذاشتن ریشه ستم بر زن و خشونت‌های گسترده بر خواسته از آن و راه رفع این ستم را برعهده گرفت، توانست به درجات بالا و قابل ملاحظه‌ای پیش برد و پا به پای پیشرفت مبارزات نظری و عملی سازمان زنان هشت مارس و گُردان زنان در سراسر جهان، هم از نظر محتوا و هم از نظر فرم نیز تکامل یابد. به این مساله نیز اشاره شد که بار تئوریک نشریه چه در مقالات و چه با انتشار ترجمه‌هایی از کتب زنان فمینیست بالا‌تر رفته است.

گرایش‌های انحرافی هم اکنون نیز هم چنان در ایران، با تمام تحولاتی که در نتیجه مبارزه زنان علیه حجاب اجباری و ادامه‌یابی آن ایجاد شده و هم چنین در افغانستان با وجود مبارزات زنان پیشرو و مبارز علیه طالبان زن ستیز، موجود می‌باشند. دسته‌ای از زنان با تمام قوا در تلاشند که مبارزه زنان را محدود کرده، آن را در چارچوب سیستم حاکم و در جهت حفظ آن، محصور کنند. در نشریه هشت مارس تلاش شد این دیدگاه‌ها و گرایش‌های غلط و زیان‌آور به حال زنان و جنبش زنان، نقد و افشا شوند.

 

بخش بعدی، بررسی جایگاه و نقش جلسات مطالعاتی بود. جلسات مطالعاتی که بطور هفتگی و منظم در ۱۳ سال گذشته پیش رفته و طی آن صد‌ها کتاب و مقاله مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. آن چه که تاکید شد این موضوع بود که این جلسات در بالا بردن آگاهی انقلابی در میان فعالین و دوستداران سازمان زنان هشت مارس نقش موثری داشته است. بر این موضوع نیز تاکید شد که هدف این جلسات طرح مباحث آکادمیک در خود و برای بالا بردن دانش فردی و کسب مدارج نبوده، بلکه هدف بالا بردن درک علمی‌تر از ریشه‌های ستم بر زن و راه برون رفت از آن و هم چنین ارتباط این ستم با سایر اشکال ستم و استثمار در جامعه بوده و هست.

در ادامه مجمع به نقش و جایگاه فعالیت ما در شبکه‌های مجازی پرداخت. بر این موضوع تاکید شد که برای سازمان زنان هشت مارس همواره حضور مستقیم و فیزیکی در گردهم آیی ها، تظاهرات و آکسیون‌های اعتراضی در خیابان‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ اما هم زمان از فعالیت در شبکه‌های مجازی نیز غافل نبوده ایم. بویژه پس از همه گیری کرونا که عرصه کار خیابانی محدود‌تر شد، فعالیت‌های ما نیز در فضای مجازی گسترش بیشتری یافت. ما از همان ابتدای فعالیت در فضای مجازی بر این امر تاکید داشتیم که وظیفه ما خبررسانی نیست، بلکه با طرح برخی از اخبار، که انتخاب آن هم موضوعی مربوط به نگرش است، خط فکری خود را پیش می‌گذاریم.

در طول حیات سازمان زنان هشت مارس، تلاش کردیم از شبکه‌های اجتماعی برای پیشبرد بحث و گفتگو بر سر موضوعات مهم سیاسی و اجتماعی با تمرکز بر سر معضلات زنان و مبارزات آنان و دعوت از همگان استفاده نمائیم. در دو سال گذشته به دلیل حساسیت بیشتر مبارزاتی در داخل و خارج از کشور، این فعالیت شکل متداوم‌تری به خود گرفته است و از طریق کلاب هاوس این امر پیش برده شده است. در عین حال برخی از زنان مبارز و انقلابی که با موضع گیری‌های سازمان ما سمت گیری دارند نیز به حول مقالات و بیانیه‌های متعدد سازمان زنان هشت مارس در کلاب هاوسِ خود هم چون «آزادی و حق زن از دید زن» جلساتی را برگزار کردند.

از دیگر مباحث یازدهمین مجمع عمومی، پرداختن به این موضوع مهم بود که هم در افغانستان و هم در ایران درک از نیاز به تشکیلات زنان بالا رفته است. سازمان ما در طی بیست و پنج سال گذشته چه در نشریه هشت مارس و چه در سخنرانی‌های حضوری و مجازی همواره بر این اصل درست پافشاری کرد که زنان نیز همانند هر گروه اجتماعی به ظرف مبارزاتی خود نیاز دارند. هدف از ایجاد این ظرف مبارزاتی این است که بتواند بر پایه مبارزه علیه ستم جنسیتی، راه را برای پیوستن بیشمار زنانی که از ستم و خشونت به ستوه آمده‌اند به مبارزه برای تغییر این شرایط، هموار سازد. در عین این که با وجود تشکلات انقلابی زنان و پیشبرد نقشه‌مند مبارزه، بستری برای ضربه زدن به تفکرات مردسالاری در جامعه ایجاد می‌کند.

به این موضوع مهم اشاره شد که یکی از دستاوردهای قیام ژینا در ایران و مبارزات زنان علیه طالبان، این بود که نیاز به داشتن تشکیلات زنان را بیش از گذشته به میان آورد. زنان پیشرو در هر دو کشور به درجات قابل ملاحظه‌ای به این واقعیت دست یافته‌اند که با ایجاد تشکلات مستقل زنان است که می‌توان با طرح خواست‌های زنان از یک طرف، زمینه را برای جلب و متشکل کردن توده‌ای زنان برای پیشبرد امر مبارزه فراهم کرد و از طرف دیگر، رفع ستم بر زن را به موضوعی حیاتی در بین مردم برای پیشروی مبارزه در جهت رفع هر شکل از ستم و استثمار بدل کرد.

همواره یکی از وظایف مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس، تدقیق منشور و اساسنامه بوده است. در مجمع عمومی امسال نیز در منشور برخی تغییرات و تدقیقات با در نظر گرفتن شرایط کنونی در افغانستان و ایران مورد بحث قرار گرفت و نهایتا با رای جمعی به تصویب رسید. در آئین نامه پیشین سازمان تغییری ایجاد نشد.

 بخش دیگر از برنامه یازدهمین مجمع عمومی، پرداختن به قطع نامه‌های سیاسی افغانستان و ایران بود. بر سر این موضوع بحث شد که قطع نامه‌ها متکی بر منشور سازمان زنان هشت مارس است و تاکید شد که این قطع نامه ها، فعالیت‌های آتی ما را در یک چارچوب فعال و زنده و منطبق بر اوضاع عینی، تعیین می‌کند. قطع نامه سیاسی افغانستان و ایران با پیشنهادات سازنده و مسئولانه جمع برای اضافه کردن و یا دقیق کردن متن پیشنهادی به مجمع، مورد تصویب قرار گرفت.

در بخشی از برنامه مجمع، تقاضای عضویتِ برخی از دوستان که در فاصله‌ای بین دو مجمع با درخواست کتبی مطرح کرده بودند، با استقبال جمع، پذیرفته شد. آن چه که نوید بخش بود حضور وسیع‌تر زنان جوان افغانستانی و حضور پر شور آنان در مجمع و دخالت فعالانه در پیشبرد مباحث بود.

بخش پایانی مجمع انتخاب هیئت مسئولین جدید بود که با نظر جمعی انتخاب شدند. پس از سه روز بحث و گفتگو و چالش‌های جدی، توانستیم یازدهمین مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس را هم زمان با بیست و پنجمین سالگرد تاسیس این سازمان در فضایی صمیمانه، دوستانه، خواهرانه، رفیقانه و پر امید با خواندن سرود انقلابی به پایان برسانیم.

بیست و پنج سال فعالیت بی‌وقفه برای آزادی و رهایی زنان در افغانستان و ایران و کمک به پیشروی جنبش جهانی زنان را با دوستانی که همواره در کنار ما، برای پیشروی جنبش انقلابی زنان تلاش کردند با رقص و سرود خوانی و کیکی که بر روی آن پوستر بیست و پنجمین سالگرد هشت مارس نقش بسته بود، جشن گرفتیم.

برگرفته از نشریه هشت مارس شماره ۶٠

دسامبر ۲٠۲٣ – آذر ١۴٠٢