شعر: از معین بسیسو شاعر فلسطینی

ترجمه از: ترمه

 

رو به روی‌ام کاغذ گذاشتند

 رو به روی‌ام قلم گذاشتند

وکلید خانه‌ام را به دستم دادند

 کاغذی که می‌خواستند لکه‌دارش کنند می‌گفت مقاومت کن

 قلمی که می‌خواستند پیشانی‌اش را به خاک بمالند می‌گفت: مقاومت کن

 کلید خانه‌ام می‌گفت به خاطر تک تک تکه‌سنگ‌های خانه کوچکت مقاومت کن

هر قطره بارانی که به سقف شکنجه‌گاه می‌بارید فریاد می‌زد مقاومت کن

من مقاومت خواهم کرد!