نوشته سپیده قلیان برای پخشان عزیزی و وریشه مرادی
نوشته سپیده_قلیان در نامه دومش برای پخشان_عزیزی و وریشه_مرادی:
«ژن، ژیان، ئازادی نه یک شعار بلکه یک زخم باز است زخمی که بر تن این سرزمین مانده، اما هر بار از دل همان زخم زندگی روییده است.
این سه واژه از کُردستان برخاست و به خیابانها به دهانها و به قلبها رسید، نه به عنوان کلمه که به عنوان ضربان این شعار نقشه ای است برای زنده ماندن در سرزمینی که مرگ را به قانون بدل کرده است.
مرگ اندیشان میخواهند طنابهای دار را به گلوی این سه واژه بیندازد؛ نه فقط برای کشتن دو زن بلکه برای بریدن ریشه های آزادی وریشه مرادی و پخشان ،عزیزی دو زن گرد امروز مبارزان آشکاری هستند که نامشان بر لبهای ماست، اما سایه اعدام بر سر همه ما سنگینی می کند.
آمران و ماموران ،مرگ به جنگ خورشید و نور رفته اند میخواهند کوهها را خم کنند و آبها را از جاری شدن بازدارند. غافل از آن که ریشه های بلوط همیشه زیر خاک زنده اند و از خاکهای خون خورده این سرزمین نیرو میگیرد.
آنها از صدای این زنان میترسند چون میدانند صدایی که از یک قرن ستم برخاسته پژواکش در خیابانها شنیده شده است. آنها میدانند «ژن ،ژیان «ئازادی یک شعار نیست زنجیری ست که به هم گره خورده دستها را به دستها و صداها را به صداها وصل کرده است.
مرگ آفرینان تلاش میکنند چهره کریه خود را پشت صورتکهای ساختگی پنهان کند. خط میدهند، ترس میپاشند تا صدای این زنجیره را بشکنند اما ما میدانیم که فاصله گرفتن از خط حکومت کافی نیست ما باید صدای خود را به فریاد بدل کنیم باید کاری کنیم تا همه بشنوند که ما مرگ را نمی پذیریم.
وریشه و پخشان باید زنده بمانند آنها شریانهای این زنجیره.اند. این جنگ برای زندگی ست که از کوهستانهای کردستان تا دشتهای بلوچستان از خیابانهای آذربایجان تا روستاهای خوزستان دستها را به هم وصل کرده است.»
سپیده قلیان
بند زنان زندان اوین
۲۲ دی ماه ۱۴۰۳
١۴ژانویه ٢٠٢۵
برگرفته از تلگرام:kaarzaar @