هیچ زن مبارز، آزادخواه و فمینیستی که خواهان رهایی از ستم است نمیتواند نسل کشی در فلسطین را تحمل کند!
در بسیاری مواقع در پشت جنایات علیه بشریت مسائل «کوچک» پنهان میماند. در شرایط کنونی، در پشت نسل کشی از فلسطینی ها، بیش از ۳۲ هزار کشته، ۸۰۰ هزار زخمی، هزاران زیر آوار مانده، صدها هزار آواره، قحطی و گرسنگی؛ موقعیت زنان، جوانان و نوجوانانِ دختر پنهان مانده است.
از میان این کشته شدهها و آوارگان از ۷ اکتبر تا نگارش این نوشته، بر طبق گزارش نهادهای وابسته به سازمان ملل، حداقل ۹ هزار زن کشته و نزدیک به یک میلیون زن آواره شده اند. بطور متوسط هر روز ۶۳ زن در نوار غزه، توسط نژادپرستان زن ستیز اسرائیلی جان خود را از دست میدهند. سربازان اسرائیلی عامدانه زنان و کودکان فلسطینی را، حتی آنانی که به دنبال پناهگاه و یا فرار با پارچه سفید به دست بودند، هدف قرار داده و به قتل رساندند. در حقیقت ۷۰ در صد کشته شدههای غزه را زنان و کودکان تشکیل میدهند. در هر۱۰ دقیقه یک کودک کشته میشود و هر روز بر تعداد کشتهها و مجروحین افزوده میشود. زندگی هزاران زن هم چون «رانیا ابوانزا» میباشد که دو قلوهای ۵ ماهه اش، پس از ۱۰ سال تلاش برای بچه دار شدن، را همراه با همسرش در حمله هوایی اسراییل از دست داد.
نسل کشی کنونی فلسطینیها در غزه و کرانه باختری توسط نژاد پرستان فاشیست اسرائیلی با پشتیبانی آشکار قدرتهای امپریالیستی بویژه امپریالیستهای آمریکایی، نکبه یا «فاجعه» دیگری است. نکبۀ دیگری است که اگر در سال ۱۹۴۸ صهیونیستها با پشتیبابی و دخالت مستقیم قدرتهای امپریالیستی برای تشکیل دولت اشغالگر اسرائیل، فلسطینیها را با زور اسلحه و قتل عام از سر زمین هایشان راندند و در تمامی این سالها با پیشبرد همین روش زمینهای بیشتر و بیشتری را از آنان به سرقت بردند و میلیونها نفر را مجبور به ترک خانه و سرزمین خود و اسکان در کشورهای مختلف کردند؛ امروزه قصد دارند کار غزه را، همان باریکهای که فقط ۲ درصد از سرزمین اصلی فلسطینیها را در بر میگیرد، همراه با قتل عام آنان، یکسره کنند.
بیش از هفت دهه است که قتل عام مردم فلسطین را عادیسازی کرده اند. تحمیل مرگ جمعی، زخمیهای بیشمار، زندانی کردن تعداد وسیع و آوارهسازی خیل بزرگی از مردم، طی این چندین دهه در گزارشات کوتاه و ناقص در رادیو و تلویزیون و رسانههای اصلی در کشورهای «مدرن»، «دمکراتیک»، «حافظان آزادی بیان»، «مهد دمکراسی» و…؛ مدفون شده است.
در همین روزها در گزارشات و اخبار جهت دار رسانههای غربی، همه این جنایات علیه مردم ستمدیده فلسطین تحت نامهای گوناگون از جمله «دفاع از خود»، پوشش داده میشود. ریختن بیش از چهل و پنج هزار بمب به وزن ۶۶ هزار تُن بر سر مردم و خانه و کاشانه شان، یعنی به طور متوسط ۱۸۳ تُن مواد منفجره در هر کیلومتر مربع در غزه، تحمیل گرسنگی، بیآبی، بیبرقی، بیدارویی و…، «دفاع از خود» خوانده میشود. آنان وقیحانه و بصورت مکرر به ۷ اکتبر رجوع میکنند در حالی که ۷۵ سال است که هر روزش برای فلسطینیها معادل و یا بسیار بدتر از ۷ اکتبر بوده است. حمله نظامی حماس این نیروی بنیادگرای اسلامی به نام «توفان الاقصی» که با تفکری ارتجاعی غیر نظامیان از جمله زنان و کودکان اسراییلی را نشانه رفت، هیچ ربطی به مردم فلسطین و منافع آنان ندارد.
در حقیقت «دفاع از خود» به سبک نژاد پرستان اسرائیلی و قدرتهای امپریالیستی و رسانههای شان، یعنی پاکسازی خاک فلسطین از فلسطینیان. از ویژگیهای رسانهها در این روزهایی که نسل کشی فلسطینیها در دستور کار صهیونیستها و امپریالیستها قرار دارد، این است که اطمینان حاصل کنند که هر بیننده و خوانندهای به این باور برسد که اگر سرباز اسرائیلی گلولهای را شلیک میکند، مقصر خود فلسطینیها هستند.
نژاد پرستان اسرائیلی هم زمان که از زمین و آسمان و دریا مردم فلسطین را زیر بمب و گلوله قرار داده اند، از رسیدن هر نوع کمک غذایی جلوگیری میکنند. «فقرا، مخصوصا وقتي رنگين پوست باشند، به حساب نمي آيند. آنها را مي توان مانند مگس کُشت، قحطي و گرسنگي در غزه يک فاجعه طبيعي نيست. اين طرح اصلي اسرائيل است». (از مقاله: بگذار خاک بخورند - ( کريس هِجِز*). مشخص است که در میان گرسنگان فلسطینی، کودکان آسیب پذیرتر از همه هستند. سازمان ملل در اوایل اسفند هشدار داد که مطابق مشاهدات و گزارش امدادگران این سازمان «وقوع قحطی در غزه اجتناب ناپذیر است». رئیس سازمان بهداشت جهانی در چهارم ماه مارس خبر جان دادن ۱۰ کودک به علت گرسنگی در شمال غزه را در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) نوشت و تصریح کرد که «مرگ آنها ناشی از کمبود غذا» بوده است.
امپریالیست های آمریکایی در تمام دوران و بطور مشخص از ٧ اکتبر تا کنون بطور مرتب با ارسال مقادیر فوق العاده عظیم کمک مالی و تسلیحات نظامی، شرایط را برای نژاد پرستان اسرائیلی در نسل کشی فلسطینی ها تضمین کرده اند. در رابطه با قحطی و گرسنگی مطلق و تحمیلی به فلسطینیها و فشار افکار مترقی در آمریکا و سایر نقاط جهان هم، دولت آمریکا مجبور شد کمکهای ناچیز غذایی خود را به شکل تحقیرآمیز از طریق هواپیما و از هوا بر سر مردم پرتاب کند تا از این موضوع هم بتواند به نفع خود و ژستهای «بشر دوستانه شان» استفاده کنند.
از لابلای اندک گزارشات رسمی رسانههای اصلی در کشورهای غربی که از قتل عام «عادی» شده قرن بیست و یکم توسط فاشیستهای حاکم بر اسرائیل و آمریکا و دیگر قدرتهای امپریالیستی و مرتجعین منطقهای منتشر شده است، میتوان به موقعیت وحشتناک و غیر قابل تحمل برای زنان، جوانان و نوجوانان دختر پی برد.
اگر تا قبل از نسل کشی فعلی ۱۱ درصد از خانوادهها توسط زنان سرپرستی میشدند، امروزدر جریان نسل کشی، تعداد زنانی که همسران خود را از دست دادهاند و در وضیعت نا امنی، گرسنگی، به دندان کشیدن فرزندان و افراد پیر خانواده، تنها سرپرست خانواده میباشند، به مراتب افزایش یافته است.
نزدیک به ۵۰ هزار نفر زن باردار در غزه بسر میبرند که ۴۰ در صد از آنان در موقعیت ریسک بالا قرار دارند. برای بیش از ۱۸۰ زنی که هر روز در غزه زایمان میکنند، از وجود دکتر، ماما، داروی بیهوشی، داروهای مسکن وسائل بهداشتی خبری نیست. هزاران نوزاد بر روی زمین و در میان جادههای ویران شده توسط نژاد پرستان اسرائیلی و در بیابان و یا در پناهگاههای شلوغ، مکانهایی که غیر بهداشتی هستند و خطر ابتلا به عفونت را برای مادران صد چندان میکند، متولد میشوند و بند نافشان با هر شی تیزی بریده میشود.
دهها هزار زن بار دار و شیرده غذای کافی و آب تمیز در اختیار ندارند. مادرانی که به خاطر گرسنگی، پستان هایشان از شیرخشک شده، مجبورند در صورت خوش شانس بودن از شیر خشک برای تغذیه نوزادان گرسنه خود استفاده کنند، یافتن آب تمیز برای جوشاندن به یک چالش روزانه برایشان تبدیل شده است. بنابر گزارشات، بسیاری از نوزادان از یک ماه پس از تولدشان در اردوگاهها هنوز تنشان به آب نخورده و شسته نشده اند.
تنها چند هفته پس از آغاز نسل کشی، مردهزایی و سقط جنین ۲۰ درصد افزایش یافت. قطعا آمار مرگ و میر مادران، نوزادان و سقط جنین بیشتر از گزارشاتی است که تا کنون منتشر شده است. اما آن چه که زنان و نوجوانان دختر از سر میگذارنند به همین جا ختم نمیشود.
در یک اردوگاه خیمهای به مساحت ۵ کیلومتر در رفح، هیچ نوع کمکی اجازه ورود ندارد و ساکنان این اردوگاه از غذا، تجهیزات پزشکی، وسایل بهداشتی و…، محروم اند. نبود نوار بهداشتی برای ۷۰۰ هزار زن و دختر فلسطینی که سعی میکنند چرخه پریود ماهانه خود را در اردوگاهها از طریق تکههای بریده شده لباس و حولههای اندکی که در اختیار دارند، رفع کنند، خطر بیماریها و عفونتهای گوناگون را در بینشان گسترش داده است. با در نظر داشت این موضوع که برای هر ۲۰۰۰ نفر یک دوش برای حمام و برای هر ۵۰۰ نفر یک توالت موجود است.
اشغال گران پا به پای سرکوب خونین مردم و هدف قرار دادن زنان و کودکان، صدها زن و دختر فلسطینی، از جمله مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران، فعالین حقوق زن و…، را به طور وحشیانه در غزه و کرانه باختری از ۷ اکتبر بازداشت و در زندانهای مخوف خود حبس کرده اند. درعین حال تعداد نامعلومی از زنان و کودکان «ناپدید» شدهاند و از سرنوشت آنان خبری در دست نیست.
آن چه را که باید در نظر داشت این واقعیت است که نژاد پرستی و زن ستیزی بخش جدا نشدنی از سیستم سرمایه داری اشغالگران اسرائیلی است. هدف اسرائیل یعنی پیش برد نسل کشی و از بین بردن یک جمعیت از ریشه و کنترل کامل سرزمین فلسطین که با بکار برد حداکثر قوای نظامی و سیاسی توسط صهیونیستها در حال انجام است، بدون هدف قرار دادن زنان و کودکان و از بین بردشان نمیتواند عملی شود. به همین دلیل در میان کشته شدهها بیشترین آمار مربوط به زنان و کودکان است. حتی کارشناسان سازمان ملل نیز به این امر اذعان داشتهاند که زنان در غزه همراه با کودکانشان بیشتر مورد حمله و کشته شدن قرار دارند.
در همین دوره بر اساس گزارش کارشناسان سازمان ملل اعلام شد که زنان و نوجوانان دختر فلسطینی در معرض آزار و اذیت جنسی مانند برهنه و تفتیش بدنی توسط افسران مرد ارتش اسرائیل قرار گرفته اند. بر اساس همین گزارش، دست کم به دو اسیر زن فلسطینی تجاوز شده و سایر اسیران زن توسط سربازان اسراییلی تهدید به تجاوز و خشونت جنسی شده اند. طبق این گزارش آمار واقعی خشونت جنسی و تجاوز بر زنان و دختران فلسطینی بسیار بیشتر است. همواره تصرف بدن زنان بخش مهمی از کنترل و اشغال فلسطین توسط صهیونیستها بوده است.
زنان فلسطینی در منگنه پدر/مردسالاری در حال له شدن هستند. از یک طرف با دشمن عمده، صهیونیستها با ساختاری نژاد پرست و مردسالار، روبرو هستند و از طرف دیگر با مردسالاران فلسطینی و در راس آنان انواع و اقسام بنیادگرایان اسلامی هم چون حماس. زنان آگاه و مبارز از یک طرف در جنگ روزانه با صهیونیستها دست به گریبانند و از طرف دیگر با نرینه سالاری حاکم در خانه و اجتماع که از طریق قوانین اسلامی و سنتهای ضد زن که در تاروپود جامعه از جانب نیروهای ضد زن اسلامی ریشه عمیق دوانده، در حال مبارزه هستند.
این شکل از مبارزه زنان آگاه فلسطینی قدمت طولانی دارد و دهه هاست به پیش میرود. زنان در مبارزات گوناگون علیه اشغالگران بویژه تا قبل از این که بنیادگرایان اسلامی از قدرت بیشتری برخوردار شوند، نقش مهمی بر عهده داشتند. این نقش را میتوان در انتفاضه اول به روشنی مشاهده کرد.
«ستون فقرات انتفاضه اول زنان بودند. بر خلاف انتفاضه دوم که حماس رهبری آن را ربود و به همین دلیل هم در این مبارزه، زنان در آن کمتر حضور داشتند. در انتفاضه اول این زنان بودند که در مقابله با نیروهای اشغالگر، نقش تعیین کننده بر عهده داشتند و بسیاری از محاصرههای دشمن را درهم شکستند». (از مصاحبه رفیق آذر درخشان با جمیله یکی از فعالین مبارز جنبش زنان در فلسطین مندرج در نشریه هشت مارس شماره ۵)
در آن زمان، زنان مبارز و آگاه، سازمانهای تودهای زنان را بوجود آورده بودند و این امر حضور نقشهمندتر آنان را در مبارزه تضمین میکرد. در عین حال با پیشبرد این مبارزه هم زمان با تفکر غالب پدر/مردسالاری در میان صفوف مردم و سازمانهای گوناگون در فلسطین مبارزه میکردند. در آن دوره هر گاه زنان مبارز فلسطینی موضوع ستم بر زن و مبارزه آگاهانه و نقشهمند علیه آن را در بین نیروهای سیاسی منتسب به چپ به میان میکشیدند، با این جمله کلاسیک که: «ما الان درگیر جنبش رهایی ملی هستیم و مسئله رهایی زنان مسئله مرحله بعد است و در حال حاضر و در عمل زنان در حال آزاد شدن هستند»، روبرو میشدند.» (همانجا).
در مقابل این تفکرانحرافی زنان آگاه و انقلابی نیز این استدلال را به میان میکشیدند که «ما تجربه انقلاب الجزایر را در مقابل خود داریم. زنان در انقلاب در صف اول آن قرار داشتند، اما بلافاصله پس از آزادی الجزایر از دست استعمار فرانسه، زنان به موقعیت عقب مانده درون جامعه رانده شدند. حجاب و بسیاری از ارزشهای جامعه پدرسالار بر آنان تحمیل شد». (همانجا)
این واقعیتی است انکار ناپذیر که موضوع مبارزه مداوم و پیگیر با ستم بر زن در فلسطین را نمیتوان موضوعی جدا از جنبش رهایی ملی دانست. این مبارزه از یک طرف به سازماندهی تودهای زنان کمک میکند و از طرف دیگر تفکرات پدر/مردسالارانه تمامی گروههای زنستیز اسلامی و رخنه آن در جامعه را به چالش میکشد. تا زمانی که زنجیر اسارت بر دست و پای زنان بسته باشد، رهایی ملی با هر مبارزهای و با هر فداکاری حاصل نخواهد شد. این موضوع مهم را باید در نظر گرفت که زنجیر استعمار و استثمار، با زنجیر ستم بر زن، ستم بر کوییرها و…، کامل شده است و رهایی تودههای ستمدیده زنان و کل مردم فلسطین از مرتجعین داخلی و فاشیستهای اسرائیلی، با در هم شکستن کل زنجیر ستم و استثمار و استعمار که ستم بر زن و ستم بر کوییرها نیز یکی از حلقه مهم آن است، بدست خواهد آمد.
بیش از هفت دهه است که حق زندگی توسط فاشیستهای اشغالگر از زنان و به طور کل مردم ستم دیده فلسطین گرفته شده. بر خلاف تبلیغات مسموم کننده مشکل اصلی نسل کشی موضوع اختلاف بین مسلمان و یهودی نیست. مساله اصلی و تعیین کننده، غصب تمام و کمال یک سرزمین توسط یک دولت استعماری وابسته به امپریالیستها است که این چنین خونین در حال پیش روی است.
همین اوضاع به دستهبندیهای متفاوت و متقابل در سطح جهان دامن زده است. بخش وسیعیای از مردم بویژه در کشورهای غربی، جایی که دولت هایشان در حمایت از اسرائیل و نسل کشی آنان گوی سبقت را از یکدیگر میربایند، به خیابان آمدند و مخالفت خود را اعلام کردند. این تظاهراتها به یک رخداد مهم سیاسی در سطح بین المللی مبدل گشته است. اعتراضات میلیونی در سراسر جهان و در کشورهای غربی نقاب «دمکراسی خواهی» و «حقوق بشری» امپریالیستها را در هم درید و مردمِ بیشتر و بیشتری را به ماهیت استعمارگرانه اِشغال فلسطین و نقش دولت هایشان آگاه کرد.
یکی از خواستهای اصلی مبارزات در سراسر جهان، خواست بر حق آتش بس است. خواستی که میتواند موقتا و گذرا از کشته شدن هر روزه صدها نفر جلوگیری کند، اما «آتش بس و صلح» به معنی آزادی فلسطینیها نیست و اشغالگری ادامه خواهد یافت. تاریخ بیش از هفت دهه جنایت اشغالگران اسرائیلی و حامیان امپریالیستیاش این واقعیت را نشان داده است. موضوع اصلی و تعیین کننده این است که با چه تفکر و رهبری میتوان به استعمار، استثمار، ستمهای عدیده از جمله ستم جنسی/ جنسیتی در فلسطین پایان بخشید.
در زمانی که تظاهرات های میلیونی در خیابان ها در جریان بود، بسیاری از تشکلات فمینیستی زنان در این مبارزات شرکت نکردند. آنان با طرح این مساله که حماس در غزه به زنان و جامعه ال جی بیتی کیو پلاسها خشونت میکند و آنان را از داشتن هر گونه حقوق محروم کرده است، خیال خود را نسبت به نسل کشی فلسطینیها آسوده کردند و روی از مبارزات برگرداندند. این کاملا درست است که حماس و کل نیروهای اسلامی مرتجع زن ستیز، حق زندگی را از زنان و کوییرها گرفته اند، اما این حقیقت، بار مسئولیت در قبال مخالفت با نسل کشی فلسطینیها توسط اسرائیل را کم نمیکند.
در خاورمیانه و بویژه در ایران نیز برخی فعالین و تشکلات زنان در برابر این نسل کشی تا کنون سکوت کرده و عکس العملی از خود نشان نداده اند. در حقیقت این فعالین و تشکلات زنان با عقب افتادهترین تفکراتی که در میان مردم موجود است سمت گیری کرده اند. تفکری که معتقد است چون «جمهوری اسلامی از فلسطین دفاع میکند، در نتیجه این نسل کشی ربطی به ما ندارد». اولا جمهوری اسلامی نه تنها مدافع مردم فلسطین نیست، بلکه در عمل با حمایت از حماس و سایر بنیادگرایان اسلامی، مخالفت خود را با مردم فلسطین و منافع آنان نشان داده است. دوما جمهوری اسلامی و حمایت آشکار و پنهاناش از حماس و سایر نیروهای اسلامی مرتجع، یکی از موانع مبارزات مردم فلسطین و بویژه نیروهای مترقی و انقلابی آنان علیه اشغالگران و حامیاناش میباشد. جمهوری اسلامی به خاطر اهداف و منافع خود در منطقه و کسب موقعیت برتر و از این طریق گرفتن امتیاز از امپریالیستها است که نیروهایی هم چون حماس را میپروراند.
هیچ کس نمیتواند ادعای مخالفت با نظام ستمگر در ایران، افغانستان و یا در هر نقطه دیگر از جهان را داشته باشد، اما از کنار نسل کشی فلسطینیها توسط نژاد پرستان زن ستیز، کوییر ستیز و فاشیست اسرائیلی و تمامی قدرتهای امپریالیستی، عبور کند و نسبت به آن بیتفاوت باشد.
هیچ زن مبارز، آزادیخواه و فمینیستی که خواهان رهایی از ستم است نمیتواند نسل کشی در فلسطین را تحمل کند. در حقیقت عدم مخالفت روشن و قاطع در برابر این نسل کشی به معنای قرار داشتن در کنار اشغالگران و حامیان امپریالیستی آنان و هم زمان نیروهای ارتجاعی اسلامی هم چون حماس میباشد.
در نتیجه، آزادی و رهایی واقعی زنان و همه ستمدیدگان فلسطینی از اشغالگران اسرائیلی و کلیه امپریالیستها و انواع و اقسام نیروهای ارتجاعی اسلامی، موضوعی مربوط به همه از جمله فعالین و تشکلات زنان در ایران، افغانستان و سراسر جهان است.
منابع مورد استفاده:
Who: 4.3.2024 The New York Times:3.3.2024 Middle East Monitor:1.3.2024 The Guardian:22.2.2024 Al Jazeera:19.2.2024 The Guardian:5.2.2024 United Nations (The question of Palestine):5.1.2024 *Chrishedge.Substack.com
برگرفته از نشریه هشت مارس شماره ۶١
آوریل ۲٠۲۴ – فروردین ١۴٠٣