مرگ بر دهشت افگنان تجاوزگر

مرگ  بر دهشت افگنان تجاوزگر!

ابرقدرت غارتگر و جهانخوار آمریکا می خواهد وطی عزیز ئ رتجدیده و بلا کشیده ما را توسط ماشین جنگی تجاوزگرش به خاک و خون بکشاند. از هم اکنون و پیشاپیش قرار است که این لشکر کشی اشغالگرانه، بیشتر از یک میلیون افغانستانی را بسوی کشورهای همسایه آواره نماید. به یعین بی خانمانی آوارگان داخلی بیشتر از این وسعت خواهد داشد. این بی خانمانی چند میلیونی بطور حتم با تلفات انسانی چند صد هزار نفری و ویرانی های باز هم بیشتر کشور مخروبه و با خاک یکسان شده توام خواهد بود. رنج و مصیبتی که به این ترتیب نصیب مردمان زجر دیده کشور مان خواهد شد، عظیم و بیکران خواهد بود.

فلاکت و بدبختی ایکه رژیم عقبگرا و ددمنش طالبان و مهمانان ناخوانده آن را چهار گوشه جهان یعنی افراطیون مذهبی وهابی و اخوانی خارجی برای مردمان ما و کشور ما به ویژه زنان افغانستانی ببار آورده اند، قطعا و به هیچ صورتی نمی تواند مجوزی برای دلخوشی و حتی بی تفاوتی نسبت به تجاوزگران امریکائی و متحدین شان محسوب گردد. فلاک طالبان  خود تحت پرستی و رهبری غارتکران آمریکائی بوجود آمد تا « امنیت» مورد دلخواه آنها را در کشور بوجود آورده و دهلیز عبوری براشان بسوی میدان های نفت و گاز آسیای میانه فراهم نماید. اسامه و دراودسته اش نیز ساخته و پرداخته قدرتمندان آمریکائی و متحدین شان هستند. ازین جهت است که آنها ناجیان منزه نیستند، بلکه شریک جرم و بالاتر از آن مسئول اول تمام جنایات به  وقوع پیوسته طالبی و لادنی به می آیند.

قدرت ضد مردمی و زن ستیز طالبان و شرکا لادنی شان به هیچ چیزی دیگری جز به سرنگون کردن و از میان بردن و کشاندن سردمدران آن بمثابه جنایتگران ضد بشریت بپای میز محاکمه عادلانه مردمی نمی ارزد. تامین این خواست قویا با منافع مبارزاتی زنان افغانستان منطبق است زیرا که این رژیم جاهلانه و قرون وسطایی ستم ددمنشانه بر آنان اعمل می نماید. اما اگر جای اینها را نه قدرت و حاکمیت مردمی بلکه لشکریان مهاجم آمریکائی و رژیم دست نشانده ظاهر خانی بگیرد، بازهم «همان خرک و همان درک» خواهد بود و رنج و بدبختی مردم افغانستان تداوم خواهد یافت.

در چنین حالتی با وجودیکه می توانند تغییرات شکلی و جزئی در مورد ستم بر زنان بوجود آید اما اساس نظام مردسالاری پابرجا باقی خواهد ماند و به نحو نزدیکتری با غارت و چپاول امپریالیستی مرتبط خواهد شد.

همانگونه که «فاجعه هفت ثور» با خفه شدن تره کی و قدرتگیری امین پایان نپذیرفت بلکه ادامه یافت، «فاجعه هفت ثور» نیز با راندن «جهادی ها» از راس قدرت و برآمد طالبان خاتمه نیافت و بصورت بدتری تدوام پیدا کرد. به همین گونه، آنطوری که در گذشته« مرحله تکاملی فاجعه هفت ثور» یعنی تجاوز «شوروی ها» به افغانستان، در آن موقع نگردید، بلکه آن را پیچیده تر ساخت، «مرحله تکاملی فاجعه هفت ثور و فاجعه طالبان» یعنی تجاوز آمریکائی ها به افغانستان، از میان بردن رژیم ملاعمر و اسامه توسط آنها و روی کار آوردن حکومت دست نشانده ظاهر خانی نیز باعث حل بحران کنونی نخواهد شد بلکه می تواند آنرا عمیق تر و گسترده تر بسازد.

شعار مبارزه علیه «دهشت افگنی» از سوی غارتگران آمریکائی یک شعار دورغین و یک عوامل فریبی آشکار است. اینها خود بزرگترین دهشت افگنان در جهان محسوب می گردند زیرا که در راس نظام دهشت افگن و خون آشام حاکم بر جهان که از گوشت و خون مرادم جهان تغذیه می نماید وتجارت فحشا دومین تجارت پرسود آن محسوب می گردد، قرار دارند. اینها در گذشته تقریبا بصورت کامل یک نژاد انسانی یعنی سرخ پوستان را قتل عام کردند، وسیعترین و سبعانه ترین تجارت برده ها را روی شانه های یک نژاد دیگر انسانی یعنی سیاه پوستان تحمیل نمودند، اهالی دو شهر جاپانی را در اثر بکار برد سلاح اتمی در جنگ جهانی دوم نیست و نابود کردند و … هم اکنون نیز در آمریکائی لاتین، افریقا، خاورمیانه، فلسطین، عراق، افغانستان و سراسر جهان به دهشت افگنی های عظیم و پرورش باند های دهشت افگن می پردازند.

ننگ و نفرین برآن «قهرمانان جهاد ضد روسی» دیروزی که امروز نه تنها در قفای خرس های قطبی آویخته اند، بلکه برای دسترسی به پس خورده های گرگ های آمریکائی نیز مشتاقانه سر از پا نمی شناسند و پیشاپیش آنها تا روم می شتابند تا «شاه شجاع سوم» را نشسته بربرچه های سربازان آمریکائی تا «قصردلکشا» بدرقه نمایند.

تامین منافع علیای مردمان ما مستلزم آن است که دستان مداخله گر و تجاوز گر قدرت های جهانی و منطقوی از افغانستان قطع گردند تا آنها خود فرصت یابند سرنوشت خود و کشورشان را تعیین نمایند. اما در شرایط سلطه جهانی نظامی غارتگر که منافع قدرت های جهانی و واپسگرایان بومی در کلیت خود با هم گره خورده اند، دسترسی به این خواست بر حق فقط و فقط از طریق پیشبرد مبارزات اصولی و قاطع مردمی علیه غارتگران جهانی و واپسگرایان بومی در مسیر برقراری نظامی عادلانه مردمی، ممکن و میسر است و نه از طریق امید بستن های واهی به اقدامات «سازمان ملل متحد» که صرفا وسیله ای در دستان قدرتمندان حاکم بر جهان و در جهت تامین منافع آزمندانه و خواست های تجاوزگرانه شان است.

«دسته هشت مارچ» بمثابه بخشی از جنبش مبارزاتی زنان افغانستا، نیات ومقاصد تجاوزگرانه و اشغاگرانه جانخوران امریکائی در مورد کشورشان را قویا محکوم نموده و همه مردمان کشور بویژه زنان را فرا میخواند که بپاخیزند و مقاومت مردمی را در اشکال و صور گوناگون آن از هم اکنون سازمان دهند. زنان مبارز باید شانه به شانه سایر پیشگامان مقاومت مردمی در خط مقدم این مقاومت حضور فعال و رزمنده داشته باشند، تا این مقاومت در عین مبارزه  علیه تجاوزگران بمثابه جنگی علیه نظام ضد مردمی حاکم، بویژه علیه شوونیزم مردسالار حاکم نیز پیریزی گردد و به پیش رود.

 

مرگ بر دهشت افگنان جهانی و بومی!

به پیش در راه برپائی مقاومت مردمی علیه تجاوز گران!

 

(دسته هشت مارچ) 15 میزان 1380