این حقیت را یاید آشکار کرد که که به حقیت واشریعت نپیوسته است و

تجزیه و تحلیلی بر قانون زن ستیز حکومت کرزای

نویسنده مقاله : خارا

 20 آوریل 2009

در آن سوی سراب حقیقت را آشنا شویم

با اندکی تآمل و ژرف نگری اگر بررسی نمائیم می دانیم اکثر مردم حرفها و افکار این جاهلان قرن بیست و یکم را به آسانی نپذیرفته اند. به خصوص و به مرور زمان زنان فهمیده اند که حقیقت واقعی وانسانی چیزی دیگری است..

روحانیون که ادعا می نمایند که شناخت از جامعه و مردم را دارند و تعریفشان در رابطه زنان و برداشتشان از آزادی را این طور بیان می نمایند:

زنان در درجه دوم زندگی قرار دارند، زنان مرتبه پایین تر از مردان دارند و« کشف» کرده اند که زنان از لحاظ قانونی نصف مردان به شمار می روند. این «کشف» قانون شریعت اسلامی است. متاسفانه اکثریت زنان ندانسته اند که این نماد تاریک اندیش، این نمایندگان بی اصالت از جانب خدا، از ناآگاهی مردم که از سواد کاملآ بهره مند نیستند و یا در بی سوادی محض بسرمی برند، سواستفاده می کنند. اینان دهها و صدها دروغ را بخورد این مردم و بویژه زنان داده و می دهند، تا به توانند هرچه عمیق تر شیره جان این محرومان را به شیوه های گوناگون بمکند، و مردم را به غربت و بدبختی دست بگریبان نمایند.

همچنان این دست اندرکاران جاهل و تاریک فکر که پیرو هزاران ساله تاریخ جهالت اند، با فجایع درازمدت و دیرنه خود، همخوابگی زنان را با شوهرانشان رقم زده، تعیین می فرمایند و تحت عنوان قانونی کردن این ماده، ستم بزرگ تری را به لحاظ جنسی به زنان تحمیل می نمایند.

جای تامل نیست که این نادانی بی مرز و تاریک بینی این جماعت اسلام گرا کوشش برآن دارند، سرنوشت زنان را به دست گیرند.

آنان خود را ناموس پرستان دامن زنان می دانند و وظایف زنان را دربرابر شوهرانشان در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان به ثبت می رسانند.

این خفاشان دهشت افکن هنوز ندانسته اند که این مهم تنها به زنان مربوط است که می دانند آزادی جنسی ایشان چه معنی و مفهوهی دارند.

درهرصورت این وظایف بر دوش خود زنان بوده، تا در مسیر زندگی زناشوئی بد و نیک را از هم جدا کرده و تشخیص بدهند.

بر همه مشهور است که این ناموس پرستان در ظرف سی و دوسال گذشته در شرایط جنگی تا چه میزان به ناموس پرستی در بین زنان افغانستانی مشهورند. تجاوز به زنان و دختران یکی از نمونه های ناموس داری این جهادیان باافتخار است.  

اینان با انواع فریبکاری خود را از مسئولیت خود رهانیده و عامه مردم را با آیات شیطانی تحریف نموده، مسئولیت وجدانی خود را به فراموشی سپرده اند، یعنی به دختران کوچک و جوان و زنان سالمند پیوسته تجاوز کرده و باعث بدبختی بی نهایت آنان گردیده اند . اینان از هیچ گونه پستی و رذالت فروگذار ننموده اند و ضد حقوق بشر و ضد حقوق زنان با تمام قصاوت از هرسوی تاخته اند و زیر پوشش افکار قبلیه ای و سنت های پوسیده و ارتجاعی ، می خواهند زنان را وادار به پذیرش انسان درجه دوم کنند.

 

متاسفانه گفتن حقایق در جامعه مردسالار- پدرسالاربسیار دشوار است، اما باید گفت و نوشت که به گمراهی کشاندن زنان و خدشه کردن نام زنان را شما تبهکاران و زن ستیزان به باد فنا داده اید و سوء استفاده از باورهای صادقانه مردم بیچاره برای گرفتن کرسی های ریاست جمهوری، وزارت، مدیریت و مجلس و غیره نموده اید..

 

زنان امروز با برداشت کاملشان از حقایق در مورد قانون خانواده که جاهلانه و زن ستیز است با تمام قدرت  برضد آن مبارزه می کنند تا بتوانند قدمی در راه آزادی و برابری خود بردارند..

بازهم زنان به خوبی می دانند که به بهانه آزادی زن، پرده سیاه را بر زنان جامعه هموارکرده و توهین به زنان را روا می دانند.

این اوضاع و احوال شرایط دهشت انگیز را باید زنان تحلیل و تجزیه نمایند که تکلیف خودشان چیست و مشکل زنان را به چه گونه ای حل باید نمود. زنان حتما به این واقعیت پی ببرند و بفهمند که برای رهایی از زنجیره های اسارت به وسیله و رابطه و ملاها و چنین قانونی نیازی ندارند، زیرا بستر خواب و استراحت زنان مربوط به خود آنها است و اجازه ای به این دولت و جنگ سالاران مرتد و این متعقاعدین بنیادگرا ندهند تا با سرنوشت اشان بازی نمایند چون انسان ها پایه های باورشان را با درک و فهم بهترتشخیص داده می توانند راه زندگی را برمبنای عقل و خرد خود پایه ریزی می نمایند.

عبادت به جز خدمت خلق نیست            به تسبیح و سجاده و دلق نیست.

 

ما زنان موظف هستیم افکار مبارزاتی را جانشین افکار کهنه و پوسیده نماییم. ما خوب می دانیم که حکومت دست نشانده با تصویب این ماده قانون اساسی درهای شور و شوق معرفت را به روی زنان بسته و پایه ها و ستون دانش و خوانا شدن را به جهل عامه مردم تبدیل نموده، آنان را به تاریکی سوق می دهد.

پرسش این است که چرا نمی گذارند زنان به روشنایی آزادی دست یابند؟ چرا زنان باید پیوسته یک انسان درجه دوم باشند؟ چرا عنان معرفت زنان بر دست مردان جامعه باشد؟ چرا توسط این قانون تجاوز به بستر زنان توسط مردان صورت گیرد؟ چرا آنها آزادی جنسی زنان را در بستر زناشوهری اسیر می نمایند؟

 

آیا زنان از مفهوم زندگی بی خبرند؟ آیا زنان تحت عنوان آزادی جنسی حق و استقلال ندارند؟ آیا زنان از تمام آزادیهای اجتماعی برداشت نادرست دارند؟ .

ما زنان به درستی آگاه و پویا هستیم که این قانون حربه و ضربه ای خواهد بود که تن وروان زنان را صدچندان زخمی نموده، جسارتشان را ربوده، ستم را بر آنان تحمیل می نمایند تا در برابر مردان بنیادگرا قد علم نکرده، زندگی متقابل و احترام متقابل را تقاضا ننمایند.

این عقب ماندگان، این آشفته دلان واین فریب بازان قرن و زمان خواسته اند، جهالت را توسط این قانون بر زنان تحمیل کرده و روحیه آزادی خواهی را در نهاد آنان خفه نمایند.

پس آشکار است که زیر نام شریعت ،نه دموکراسی مفهومی دارد و نه آزادی زن. با این روش تحریم شده از سوی زنان که این برنامه ریزی جز فریب زنان و پیشگیری از اصل حقوق انسانی و بشری دیگر چیزی نمی تواند باشد.

بنابر گزارش سازمان حقوق بشر در آوریل 1992

«زمانی که گروهای مجاهدین بر بخش های شهر کابل و سایر شهرهای دیگر چیره گشتند بر اثر آتشباری سلاح سنگین از سوی تمام جناح های بنیادگرد هزاران غیرنظامی به قتل رسیده و یا زخمی شده اند و هزاران زن و مرد و کودک به وسیله افراد مسلح در جریان حمله به منازلشان به گور سپرده شده اند و انسانهای بی شماری توسط این گروهای تبهکار مفقودالاثر شده اند. شکنجه غیرنظامیان و عوام به یک نوع بیماری روانی در بین جهادی ها مبدل شده است. به همین عنوان زنان و دختران را به حیث غنایم جنگی می ربایند.زنان برای فحشا و تمایل جنسی مردها  فروخته شده و به این خاطر تجاوز افراد مسلح اسلامی شریعتا قانونی اعلام گردیده است.»

 

این جنایت تا امروز به شکل مستقیم و غیر مستقیم ادامه داشته و فیصله دولت گنجانیدن چنین ماده غیرانسانی را در قانون اساسی جمهوری اسلامی  افغانستان برضد خواسته های بحق زنان به تصویب درآورده اند.

 

پس آقای کرزای که با دم و دستگاه جنایتکارش به دموکراسی بورژوایی آمریکایی متوسل شده، و به سرزنش زنان باز دست زده و با سرافروختگی این قانون راجع به تجاوز به زنان را توسط شوهرانشان ، زن را هر چه بیشتر و گسترده تر به زنجیر اسارت کشانیده و نه تنها زنان برده جنسی مردان هستند، بلکه همانند زمان طالبان زنان حق بیرون آمدن از خانه را بدون اجازه شوهر ندارند. زنان حق کار ندارند. زنان حق حضانت ندارند و.......... و آقای کرزای این قانون را با تکیه بر دمکراسی آمریکائی تصویب کرده و می خواهد بر زندگی زنان تحمیل کند. بی دلیل نیست که دست اندرکاران طالبی اش نیز از این قانون ضد زن بی شرمانه استقبال نموده و پشتیبانی خود را از آن اعلام نموده اند..

این جریان و زد و بندهای پشت پرده نشان می دهد که معامله با طالبان صورت می گیرد و با سخنگوی طالبان در نشست و مصاحبه های متواتر مصروف اند، از این نیرنگها معلوم می شود که به قول خودشان با طالبان میانه رو معامله کرده و به خاطر به اصطلاح مصالح ملی آنان را در کابینه حکومت جایگزین می نمایند.

در قبال این همه زن ستیزی، امپریالیسم آمریکا برای حفظ مصالح و منافع خود در افغانستان در برابر این قانون سر تا ضد زن سکوت اختیار می کند.  و به موضع گیری آبکی و به درد نخور می پردازد.

ببینید! چه خیمه شب بازیهایی در جریان است، یعنی در غیاب مردم و بدون صلاحیت این دولت فریبکار و قمچین امپریالیسم آمریکا چرخیده و همچنین چشم مردم را کور نگاه می دارند.

برنامه  امپریالیسم آمریکا از یک طرف زنان را به عقب می کشاند و از طرف دیگر برای نمایش دموکراسی، چند زن به منصب و کرسی های دولتی رسانده و همزمان توسط همین قانون به تحقیر و توهین زنان پرداخته و روز دیگر آزادی نمایشی و سمبلیک برای زنان قائل می شود.

یک روز پرچم دمکراسی و رهایی زنان را به سینه زده و همزمان با  آن با قانونی زن ستیز برای جنگ سالاران و مردان جامعه موقعیت برتری را ایجاد می کند..

زنان افغانستان به مبارزه خود برای بدست آوردن خواسته هایشان مبنی بر تغییر جامعه سنتی و قبیله ای برای تحقق دموکراسی و جهان نوین ادامه خواهند داد. .

ما، زنان انقلابی افغانی برای حق تعیین سرنوشت تمام زنان افغانستان پرچم آزادی و برابری را استوار نگه داشته، دوش به دوش زنان مبارز و اسیر جامعه در افغانستان در صف اول مبارزه علیه نظام زن ستیزاسلامی و حامیان امپریالیستی اش و کلیه اشغالگران مردسالار از هرنوع فداکاری و همکاری دریغ نخواهیم کرد.