آزار جنسی زنان فوتبالیست افغانستان و واپسگرایان جامعه

آزار جنسی زنان فوتبالیست افغانستان و واپسگرایان جامعه

ارسالی توسط یکی از خواننده‌گانِ افغانستانی نشریه‌ی هشت مارس

چندی پیش در روزنامه‌ی گاردین مطلبی مبنی بر «آزار و تجاوز جنسی به زنان فوتبالیست افغانستان» به چاپ رسیدکه انعکاس وسیعی یافت و تیتر رسانه‌های خارجی و داخلیِ افغانستان را در برگرفت و واکنش‌های متفاوتی را در پی داشت. این روزنامه مدعی است افرادی که با تیم ملی فوتبال زنان افغانستان از نزدیک در تماس‌اند به این روزنامه گفته‌اند که سوءاستفاده در دفتر فدراسیون فوتبال افغانستان در کابل و در یک اردوی تمرینِ تیم ملی فوتبالِ افغانستان در فبروری سال گذشته در کشور اردن اتفاق افتاده است.

این مسئله رئیس‌جمهور افغانستان، اشرف غنی را وادار به احضار مسئولین فدراسیون فوتبال در شام روز دوشنبه دوازدهم قوس و سپردن این معضل به سارنوالیِ عالی (دادستانی کل) کشور نمود. اشرف غنی ضمن حمایت از فعالیت‌های فدراسیون فوتبال گفت: «هیچ نوع بی‌احترامی برای سپورت مین‌ها به پسران و یا دختران افغانستان مورد قبول ما نیست. من تحمل بداخلاقی را ندارم.»

جالب این‌جاست که سارنوالیِ افغانستان که به‌ندرت در برابر فساد و تجاوز جنسی اقدامی انجام می‌دهد، این بار موضوع را جدی گرفته و تعلیق قرار دادن وظایف رئیس فدراسیون فوتبال و سه تن از همکارانش را از نتایج اولیه‌ی پیگیری‌اش اعلام نمود.

واکنش فدراسیون فوتبال افغانستان اما ردِ قطعیِ این اتهام بود. در نشست خبری که در کابل برپا گردید «علیرضا آقازاده» دبیر کل فدراسیون درباره‌ی اتهامات مطرح‌شده گفت که این موضوع برمی‌گردد به اردوی یک سال قبلِ تیم ملی فوتبال زنان افغانستان در کشور اردن. در این سفر تیم ملی فوتبال زنان افغانستان به دلیل این‌که حجاب اسلامی را رعایت نکرده بود، هدف هجوم رسانه‌های اجتماعی و شماری از روحانیون در افغانستان قرار گرفت. حدود یک سال پیش تیم ملی فوتبال زنان افغانستان در دیداری با تیم ملی اردن به میدان رفت، بازی‌کنان افغان که اغلب مقیم خارج بودند بدون روسری به میدان رفتند. پس از انتشار عکس تیمی و جریان بازی تیم‌های افغانستان و اردن در صفحات اجتماعی، پوشش بازی‌کنان تیم باعث واکنش‌های تندی از سوی عناصر مذهبی و واپس‌گرا شد.

دبیر کل فدراسیون فوتبال که گفته می‌شود در دفتر کارش اطاق مخصوص برای تجاوز به زنان داشته است، تلاش می‌کند که با وارونه ساختن خبر، اذهان و افکار را از تجاوز و آزار جنسی فوتبالیست‌ها به مسئله‌ای دیگر یعنی بی‌حجابی زنان فوتبالیست منحرف کند. به‌عبارت‌دیگر او می‌خواهد در این زمینه، زنان فوتبالیست را مقصر و در مقام اتهام قرار دهد و این‌گونه بر جنایات خود سرپوش گزارد و با توسل به مذهب و برانگیختن افکار مذهبی حاکم بر جامعه این خبر را خنثا سازد و یا به یک ضد حمله علیه زنان فوتبالیست مبدل کند، چنان‌چه می‌گوید: «چون تیم ملی فوتبال افغانستان از یک کشور اسلامی نماینده‌گی می‌کند، فدراسیون فوتبال مجبور است تا تمام قوانین اسلامی را رعایت کند».

اما «خالده پوپلزی» که قبلاً کاپیتان تیم افغانستان بوده است و در تهیه‌ی گزارش روزنامه‌ی گاردین دخیل بوده، با رد سخنان آقازاده گفت که کمک‌مربیانِ تیم ملی فوتبال زنان «مشکلات اخلاقی» داشتند و هر بار که این مسئله با فدراسیون فوتبال مطرح می‌شد، به‌جای این‌که این افراد «تنبیه شوند، ترفیع می‌گرفتند».

خالده پوپلزی که در سال ۲۰۱۶ افغانستان را ترک کرد و اکنون در دانمارک پناهنده است، به گاردین گفته‌ که با توجه به سیستمی که در افغانستان وجود دارد، احساس کرده است که نمی‌تواند از زنان فوتبالیست حمایت کنند. پوپلزی علت خارج شدنش از کشور را هم به کارشکنی و آزار و اذیت کارکنان و رئیس فدراسیون فوتبال نسبت می‌دهد.

خانم پوپلزی اضافه می‌کند که «دو تن از مربیان مرد در اردوی تیم ملی فوتبال زنان افغانستان در اردن در حال مستی به‌زور وارد اتاق‌های دختران شده و تلاش می‌کردند در برابر وعده‌های کاری و پولی از آن‌ها سوءاستفاده کنند. من وقتی از پی‌گیریِ مسئولین افغانستانیِ فدراسیون ناامید شدم به فدراسیون بین‌المللی فوتبال (فیفا) متوسل شده و آن‌ها را در جریان قراردادم.»

آقازاده اما این اتهام از جانب خالده پوپلزی را که یک سال بعد مطرح می‌شود به برکناری خالده پوپلزی، کاپیتان تیم فوتبال زنان افغانستان و دو تن از همکارانش نسبت می‌دهد؛ و می‌گوید وقتی آن‌ها امتیازات خود را از دست دادند، این اتهام‌ها را مطرح کردند؛ اما موضوع این است که موردِ آزار جنسیِ زنان ورزشکار از جانب افراد دیگری که «امتیازی» هم از دست نداده‌اند نیز مطرح‌شده است.

مشکل دوجانبه‌ی زنان ورزشکار:

واپس‌گرایان و مرتجعین تلاش می‌کنند که به هر وسیله‌ای شده است نقش زنان در فعالیت‌های اجتماعی و در جامعه را در کل محدود کنند و آن‌ها را در محدوده‌های تعیین‌شده محصور نگاه‌دارند؛ بنابراین زنان با مشکل دوجانبه‌ای روبه‌رو هستند. ورود آن‌ها به جامعه و فعالیت‌های اجتماعی همیشه با چالش‌های معینی روبه‌روست؛ بنابراین راهی که در مقابل آن‌ها قرار می‌گیرد این است که یا با عقب‌نشینی به محدودیت‌ها گردن نهند و یا این‌که وارد میدان شوند و با مشکلات آن بجنگند. موضوع این است که گردن ننهادن و جنگیدن با محدودیت‌ها به‌تنهایی کافی نیست چراکه در دنیای پدرسالاری، زن‌ستیزی می‌تواند شکل دیگری به خود بگیرد. نمونه‌ی بارز آن را در این مورد می‌توانیم مشاهده کنیم. دختران و زنانی که حاضر نشده‌اند به محدودیت‌ها برای ایفای نقش‌شان در جامعه تن دهند، زیر فشار اذیت و آزار جنسی قرار می‌گیرند.

یکی از بازی‌کنان تیم فوتبال زنان افغانستان که نخواست نامش فاش شود واقعیت موجود در عرصه‌ی ورزش زنان را این‌گونه تشریح نمود: «شماری از دختران در عرصه‌ی ورزش مورد آزار و اذیت جنسی قرار می‌گیرند اما کمتر جرئت می‌کنند صدای‌شان را بلند کنند. کسانی هم که صدا بلند می‌کنند خودشان دوباره متهم به «بداخلاقی» می‌شوند.»

او قصه می‌کند که مربیان آن‌ها چگونه پس از باخت در مسابقات از ورزشکاران تقاضا می‌کردند، برای جبران، همراه با آن‌ها به خلوت‌شان بروند و یا کسانی را که به‌درستی ورزش نمی‌توانستند به بهانه‌ی مسابقات برای سوءاستفاده جنسی با خود به سفر می‌بردند.

و در همین مناسبات و سلطه‌ی روابط پدرسالاری اگر آن‌ها بخواهند اعتراض کنند و به افشای مجرمان بپردازند، بازهم آن‌ها هستند که در مقام متهم قرار خواهند گرفت و تنبیه خواهند شد. زنان بازی‌کن از این مسئله آگاه هستند و نگرانی خود را نیز بیان می‌کنند. مثلاً بازی‌کنانی که از مسابقه‌ی فوتبال از کشور ازبکستان برگشته بودند، در میدان هوایی کابل به دلهره و ترسی که از خبر مربوط به اذیت و آزار جنسی، به آن‌ها دست داده بود، اشاره نموده و آن را علت باخت در مسابقه اعلام کردند. یکی از این دخترها گفت: «ترس از محکوم شدن در جامعه و محروم شدن از بازی، خواب را از چشمانم ربود» و دیگری گفت: «انعکاس این خبر در جامعه‌ی سنتی افغانستان به محرومیت بیشتر زنان، می‌انجامد». به‌عبارتی‌دیگر واپس‌گرایانِ ضد زن حتا از این بهانه استفاده خواهند کرد تا زنان را از ورزش و بقیه‌ی فعالیت‌های اجتماعی محروم کنند.

اما موضوع اذیت و آزار جنسیِ زنان فوتبالیست، روابط افغانستان با برخی نهادهای بین‌المللی را نیز تحت تأثیر قرارداد. فدراسیون بین‌المللی فوتبال (فیفا) اعلام کرد که این اتهامات را بررسی می‌کند. مسئولان فیفا گفته‌اند که متعهد به مصونیت و ایمنی تمام کسانی هستند که در فعالیت‌های فوتبال درگیر هستند و به‌خصوص افرادی که به‌صورت بالقوه آسیب‌پذیرند و نیاز به توجه و حمایت ویژه دارند. از طرف دیگر پخش خبر «آزار و تجاوز جنسی به زنان فوتبالیست افغانستان» باعث شد تا منافع اقتصادیِ بخش‌هایی از هیئت حاکمه تحت تأثیر قرار گیرد. این خبر موجب شد که «شرکت حَمِل»، اسپانسر اصلی تیم ملی فوتبال زنان افغانستان روابط خود را با فدراسیون فوتبال افغانستان قطع کند و خواهان تعیین رهبری جدید برای این فدراسیون شود.

دستگاه دولتی در ابتدا وقعی به مسئله‌ی اذیت و آزار جنسی زنان فوتبالیست نگذارد، به گفته‌ی خانم پوپلزی مجرمین ترفیع مقام گرفتند اما هنگامی‌که خبر در سطح بین‌المللی پخش شد به نظر می‌رسد که اشرف غنی و دستگاه‌های قضایی با ترس از قطع شدن برخی منابع مالی و اقتصادی برای دولت افغانستان، سریعاً واکنش نشان دادند.

اذیت و آزار جنسی و در کل خشونت علیه زنان افغانستان به زنان فوتبالیست محدود نشده و در کلیه‌ی عرصه‌های جامعه رایج است.

نیروهای اشغال‌گر طی 17 سال حاکمیتشان در افغانستان همواره وانمود کرده‌اند که زنده‌گی زنان را بهبود بخشیده و نظام «دموکراتیک» را در افغانستان، برقرار نموده‌اند؛ اما آمار آزار و اذیت و تجاوزجنسی به زنان در این دوره بیشتر از هر زمانی بوده است. تجاوز گروهی بر زنان و دختران خردسال، سر بریدن و قتل پس از تجاوز، کشتن و قطع اعضای بدن و لت و کوب شدید ازجمله خشونت‌هایی است که در چند ماه اخیر به‌صورت مکرر در نقاط مختلف افغانستان اتفاق افتاده است.

 اخیراً اداره‌ی تحقیقاتی زنان و کودکان با نشر گزارشی از آزار جنسیِ زنانِ افغان در محل کار و مکان‌های عامه، پرده برداشته است. در تحقیق این نهاد، کابل، کندها، هرات، کاپیسا، بلخ، بدخشان و ننگرهار زیرپوشش قرارگرفته است.

به شمول 34 زن که در نهادهای کاری و مکان‌هایِ عامه‌، قربانی آزار جنسی بوده با 365 زن دیگر نیز در این تحقیق گفتگو شده است. یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که آزار جنسی در برابر زنان در مقایسه با گذشته در افغانستان بیشتر شده است.

«قدرت‌الله برومند» مسئول اداره‌ی تحقیقاتیِ زنان و کودکان حین نشر گزارش چنین می‌گوید:

ادامه ی مقاله: «آزار جنسی زنان فوتبالیست» ....

«هنگامی‌که پرسیدیم از زنان و دختران که آیا در اماکن عمومی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند؟ 90 درصد گفته‌اند که بلی! در نهادهای آموزشی 91 درصد از زنان و دختران مورد آزار و اذیت قرارگرفته‌اند. در محیط کاری 87 درصد مورد آزار و اذیت قرارگرفته‌اند و این آمارها نشان می‌دهد که زنان و دختران در هیچ جای از افغانستان در امان نیستند

آقای برومند می‌گوید، یافته‌های آنان هم‌چنان نشان می‌دهد که برخی از دختران در افغانستان مورد تجاوز جنسی قرارگرفته و برای جلوگیری از رسوایی در جامعه این‌چنین رویدادها را در برابر خودشان کتمان کرده‌اند.

اما جای پای روابط پدرسالاری و زن‌ستیزی نیز در این تحقیق نیز به‌خوبی پیداست، به‌طوری‌که در تحقیق این نهاد آمده علت اصلی آزار جنسی زنان در دفترهای کاری و بخش‌های عامه در افغانستان، خشونت‌های خانواده‌گی، بی‌کاری، فقر و تبعیضِ جنسیتی نبوده بلکه حاکمیتِ قانون و نبود آگاهی از آموزه‌های اسلامی در خانواده‌ها بوده است.

یعنی برای مقابله با اذیت و آزار جنسی باید به آموزه‌های اسلامی پناه برد. می‌توان این را نیز به تهدیدی علیه زنان تعبیر کرد که اگر زنان می‌خواهند مورد اذیت و آزار جنسی قرار نگیرند بهتر است مطابق آموزه‌های اسلام رفتار کنند و عملاً زنان فعالیت اجتماعی را متوقف کنند به پستوها بازگردند تا از گزند اذیت و آزار مصون بمانند؛ اما بگذریم از این مسئله که بخش مهمی از خشونت‌ها تحت نام مذهب و اسلام علیه زنان صورت می‌گیرد. چندی پیش بود که تجاوز جنسی ملا لندی با صدها زن در شمال افغانستان، افشاء گردید و ملای دیگری در هرات ادعا کرد که 1400 زن را با دعا خواندن، حامله نموده است. خشونت‌های خانه‌گی و اذیت و بسیاری از آزارهای جنسی در خانواده و در پستوهای خانه نیز صورت می‌گیرد؛ اما مشکل شکل خشونت و اذیت و آزار جنسی نیست ـ که تحت آموزه‌هایی که می‌گوید زن کشتزار مرد است و باید در خانه بنشیند و از فرزندان نگاهداری کند و پخت‌وپز نماید، قرار گیرد و از این طریق شکل دیگری از خشونت و آزار و اذیت علیه زنان صورت بگیرد ـ بلکه مهم نابودی و از بین بردن مناسبات پدرسالارانه است که ستم‌های جنسیتی و اشکال مربوط به آن را پدید می‌آورد.

بحث‌هایی در رسانه‌ها و در شبکه‌های اجتماعی حول همین مسئله اذیت و آزار جنسی زنان فوتبالیست دامن زده شد. بسیاری دلیل زن‌ستیزی در جامعه را بی‌سوادی و درک پایین و عقب‌مانده‌ی مردم که ریشه‌ی فرهنگی دارد ارزیابی کردند. آن‌ها تصور می‌کنند که این معضل تنها از راه‌ها و طرق آموزش و پروش و به طریق نرم و آسان، اصلاح و حل خواهد شد؛ اما این راه‌حل‌ها، در چنین چارچوبی امکان‌پذیر نیست و تنها می‌تواند شکل و نوع زن‌ستیزی را تغییر دهد.

درحالی‌که در جامعه‌ی طبقاتی همه‌چیز مُهر طبقاتی دارد و منافع طبقات حاکمه را پیش برده و تحکیم می‌کند. در جامعه‌ی مردسالار افغانستان مانع و عامل اصلی زن‌ستیزی تنها عقب‌مانده‌گی و بی‌سوادی مردم نبوده؛ بلکه موجودیت طبقات ستم‌گر و تضادهای طبقاتی عامل آن‌اند که ستم و استثمار طبقات تحت ستم و ستم بر زن را نماینده‌گی و آن را تولید و بازتولید نموده و حاکمیت نظام را استحکام نموده و تداوم می‌بخشد.

حل نهایی این تضادها در گرو انقلاب اجتماعی است، انقلابی که توسط اقشار تحتانی جامعه تحت رهبری نیروی انقلابی برپا شده و تاروپود طبقات حاکم را بسوزاند و خرافات مذهبی مسلط را ریشه‌کن سازد؛ اما چنین انقلابی بدون شرکت وسیع زنان به وقوع نخواهد پیوست. مبارزه با ستم جنسیتی و کلیه‌ی خشونت‌ها و تبعیضات علیه زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سنتی آن‌هم از همین حالا که شرکت و سازمان‌دهی وسیع زنان در چنین انقلابی را ممکن می‌سازد. با چنین انقلاب و انقلاب‌های متعددِ پی‌درپی افکار نو و رهایی‌بخش جانشین افکار و نظرات خانواده‌سالاری و مردسالاری خواهد شد. مبارزه برای تحقق این اهداف والا را باید از همین حالا شروع نماییم نه این‌که به بعد موکول کنیم و منتظر شرایط انقلابی بنشینیم. ما باید همواره این جنایات زن‌ستیزانه هم‌چون اذیت و آزار علیه زنان فوتبالیست را افشا کنیم، علیه آن مبارزه کنیم و آن را در خدمتِ سازمان‌دهی رسته‌های زنان مبارز برای چنین انقلابی قرار دهیم. ª

بهمن 1397 / فوریه 2019