ستم بر زن در افغانستان

ستم بر زن در افغانستان

بعد از حمله نظامی تجاوزكاران امپرياليست به افغانستان و به كرسی نشاندن حامد كرزی بر مسند قدرت نشاندگی ، امپرياليستها هياهوبراه انداختند كه يكی از اهداف شان در افغانستان " آزادي" زنان است . رژيم دست نشانده و تسليم طلبان نيز حامی اين تجاوز گرديده و درهمه جا سر وصدا راه انداختند كه امپرياليستها به خاطر " دموكراسي" و " رهائی " زنان به اين سرزمين تشريف آورده اند!

عليرغم دروغ های نفرت انگيز امپرياليستها و رژيم ارتجاعی دست نشانده و تسليم طلبان خائن كه می گويند امپرياليستها برای " رهائی " زنان به افغانستان حمله نظامی نموده است ، حقيقت روشن اين است كه نه امپرياليستها و نه رژيم ارتجاعی دست نشانده اساسا ازبار سنگينی كه جامعه مردسالارو زن ستيز بر گردن زنان نهاده نكاسته است، بلكه در موارد معينی به شدت وحدت خشونت عليه زنان افزوده است .

نه تنها خشونت های جسمی و لفظی و تجاوز به زنان بلكه قتلهای ناموسی به اوج خود رسيده است ، كه درهر ماه شاهد چند قتل ناموسی دراين جامعه ميباشيم .

حربه ايكه امروز امپرياليستها و رژیم ارتجاعی دست نشانده از آن كار ميگيرند آنست كه در زمان طالبان مكاتب بروی دختران مسدود بود و امروزبرويشان باز است. اما در اين مورد نيز بايد بگوئيم كه امپرياليستها و رژيم دست نشانده شان به كمك  سيستم تعليم و تربيه ارتجاعی آگاهانه و نقشه مندانه تلاش مينمايند كه زنان در چهار ديوارخانه اسير باقی بمانند . به همين دليل زنان را به " فعاليت های زنانه " تشويق ميكنند. حتی در مكاتب بجای مضمون زراعت كه به پسران تدريس ميشود به دختران تدبير منزل تدريس ميكنند . رشته نظام مربوط به مردان است . بدتراز آن كه حضور زن در هنر محسوس نيست ، هرگاه زنی به هنرروی بياورد فورا بر او مهر فساد اخلاقی زده ميشود. تعليم و تربيه رژيم دست نشانده افغانستان امروز روی این اصل اتکا دارد كه زنان و مردان دارای منزلت های فردی و اجتماعی متفاوتی در جامعه و خانواده هستند . طبق اين تعاليم رژيم دست نشانده ، زنان برای انجام كارهای خانه مهارت و هوشياری خاصی نسبت به مردان دارند و هم چنين نسبت به مردان با حيا تر و بچه دوست تر ميباشند و برای نگهداری بچه نسبت به مردان نيز مهارتهای خاصی را دارند. بدين ملحوظ زنان تشويق به كار درچهارديواری خانه می شوند .

رسواترين و منحوس ترين شيوه تعليم و تربيه افغانستان ، تفكيك رشته های تحصيلی دختران و پسران است. بطور عموم دختران بعد از سپری نمودن تحصيلات شان فقط به دو شغل ميتوانند بپردازند : يكی طب و ديگری معلمی است . دختران از هررشته ايكه به استثنای طب فارغ شوند بايد شغل معلمی را بپذيرند، زيرا جامعه و محيط به ايشان اجازه رفتن به ديگر وظايف را نميدهد. امروز به جرات ميتوان گفت كه از مجموع محصلين فارغ از پوهنتون حدودا 98 فيصد شان معلم ميشوند.

امروز در افغانستان نه تنها رژيم دست نشانده زنان را تشويق به كار زنانه ميكند بلكه امپرياليستها و انجو های خارجی نيز به اين امر مبادرت ميورزند . چنانچه در تمام موسسات و انجوهایی كه كار حرفوی دارند و شاگرد برای حرفوی ساختن ميپذيرند برای زنان خياطی ، گلدوزی و قالين بافی را تدريس ميكنند ، اما برای پسران لوله كشی ، در و پنجره سازی ، وايرنگ كشی ... . اين تفكيك بخوبی بيانگر آنست كه امپرياليستها و رژيم دست نشانده نه خواهان آزادی زنان و نه قادر به رهايئ شان ميباشند ، زيرا كه منافع آنها  در ادامه برقراری مناسباتی است كه چنين ستمی را اعمال ميكند.

ستم بر زن در هر عصر با ستم طبقاتی گره خورده و با زيربنای استثماری در هر عصر مرتبط ميباشد و در خدمت حفظ و تحكيم نظام ها و رژيم های ارتجاعی قرار دارد .

درافغانستان كنونی كه زير سلطه امپرياليستهای تجاوز گرقرار دارد زنان بدون اجازه شوهران شان نميتواند كاری را انجام دهند . سلطه مرد بر زن از طرف رژيم دست نشانده مورد حمايت قانونی قراردارد.چنانچه قتلهای ناموسی در افغانستان شاهد اين مدعاست كه هيچ يك از قاتلين تا كنون قصاص نشده ، نه تنها اينكه قصاص نشده بلكه يا تبرئه گرديده و يا اينكه به زودی از حبس رها گرديده اند .

در افغانستان اشغال شده اين موضوع به سادگی قابل فهم است كه زنان جوان حتی حق تصميم گيری شخصی بر پايه احساسات خود را نيز ندارند و به همين خاطر هم هست كه اغلب عشقها پنهانی صورت ميگيرد ، زيرا اگر عشق عشاق بر ملا شود آنها و بخصوص زنان در معرض مجازات و رسوائی عمومی قرار ميگيرند وحتی در بسا موارد زنان به حكم شورای قبيله به اعدام محكوم ميگردند ( به شماره اول پيكار جوانان زير عنوان قتلهای ناموسی و نيز شماره دوم آن تحت عنوان خشونت عليه زنان تكان دهنده است مراجعه كنيد.)

اين جو نامساعد و تعصبات مزخرف سنتی است كه زنان را از تمامی حقوق و بخصوص حق تعيين سرنوشت ( ازدواج) محروم نموده و در خدمت اشغالگران و رژيم دست نشانده در آورده است.

با آنكه زنان در محيط خشك و سخت كاملا مملو از تعصبات و مزخرفات سنتی زندگی ميكنند بسياری از آوازها در ستايش از احساسات خالص ، صادقانه است. بر خلاف اشعار فاسد امپرياليستها و رژيم دست نشانده كه با تفسيرهای خود برانگيزنده شهوت هستند . اين اشعار فاسد ، امپرياليستها ورژيم های ارتجاعی بيانگر انحطاط طبقاتی شان است.

در افغانستان كنونی علاوه براينكه زن بعد از عروسی در قيموميت كامل شوهر در ميايد اما قبل از عروسی هم در قيموميت پدر و برادر قرار دارد و هيچ گاه حسب دلخواهش نميتواند كاری انجام دهد. پدر كه گويا خير دخترش را ميخواهد اورا به مرد صد ساله ای در بدل پنج الی شش هزار دالر آمريكايی ميفروشد و دختر حق اعتراض را ندارد و يا اينكه هر شخصی را كه پدر يا برادر انتخاب نمود دختر بايد قبول كند ولو اينكه خودش نخواهد . حتی بعضا مشاهده می گردد كه پدران مطلقا از امر ازدواج دختران شان جلو گيری می كنند .

در برنامه بانو در بعد از ظهر روز پنجشنبه 14 جدی 1385 از تلويزيون طلوع ، نامه ای خوانده شد كه يك دختر به اين برنامه ارسال نموده و خواهان رهنمايی شده بود . نامه ازين قرار بود :

" ما هشت خواهر ويك برادر ميباشيم . من خواهر چهارم ميباشم و خواهر بزرگم چهل وچهارسال دارد . اما در خانه ما رسم ازدواج نيست . اگر بگويم كه خواستگار نيست ، خواستگار زياد است. اما پدرم برای هريك بهانه ای مياورد و با برخورد نادرست آنها را جواب ميدهد و برادرم خواستگارها را اجازه نميدهد به خانه بيايند و آنها را روی خاك مينشاند. دو عمه دارم كه سر هردويشان سفيد شده است و هنوز عروسی نكرده مانند ما روزگار را سپری كرده اند . نميدانم چه كنم مرا رهنمايی كنيد ."

در اين برنامه يك مرد و يك زن مجری برنامه است . مرد كه در مسائل اجتماعی دكترا دارد مسائل را پاسخ ميگويد و زن نامه ها را ميخواند ودر بعضی موارد با مرد همكاری ميكند . مجری برنامه ( مرد) برای رهنمايی دختر گفت :

" شما اول موضوع را با مادر خود درميان گذاشته و از آنطريق موضوع را به پدرتان برسانيد .  البته موضوع را از خود شروع نكنيد بلكه از خواهر بزرگ خود شروع نموده و به ترتيب پيش برويد . ما يقين كامل داريم كه پدرت متوجه نواقص خود شده واز شما تشكر خواهد نمود."

به همين ترتيب روز جمعه 15 جدی 1385 ساعت شش شام تلويزيون طلوع دراخبارش قسمتی از خطابه ملا امام مسجد جامع وزير اكبر خان را پخش نمود كه در اين خطابه ملای مسجد جامع وزير اكبر خان گفت :

" زن بايد آرايش را به غير از محارم به ديگران ظاهر نسازد ، دست وروی كه ظاهر است بايد كه به نامحرم جلوه گر نشود وزنان بايد كه در روی خود آرايش را نمايان نكنند و اگر ميخواهند كه روی خود را آرايش نمايند بايد كه حجاب اسلامی را رعايت نمايند يعنی روی خود را بپوشانند در صورتيكه از روی لخت فتنه برخيزد ، لختی روی ممنوع است."

در جامعه ای كه زن بايد هويت اش را در ارتباط مرد و فرزندان اش تعريف كند ، مناسبات حاكم بر جامعه حكم ميكند كه زن حتما بايد در ارتباط شوهر و فرزندانش هدف زندگی خود را تعيين كند و بدبختی و خوشبختی خود رابا آن محك زند . در چنين جوامعی هيچگاه زنان نميتوانند با مردان برابر باشند . دراين جوامع زن برده و اسير مرد است و اختياری از خود ندارد . نامه آن دختر و اظهارات ملا امام مسجد جامع وزير اكبر خان بيانگر آنست كه زن هيچ گونه اختياری از خود نداشته وبايد كه مطابق ميل و خواست مردان حركت كند .

پوشيدن چادری ( برقع ) امری است كه از طرف رژيم پوشالی نيز مورد حمايت قرار دارد و به همين خاطر مجريان برنامه نميتوانند جدا از خواست و نيازمندی دولت بحثی را بميان بكشند . آنها مسائلی را مطرح ميسازند كه ضربه به رژيم مرد سالارحاكمه در جامعه نزند و هميشه موعظه های شان به منظوردر

هم كوبيدن روحيه  عصيا ن و شورشگری زنان است.

سر چشمه اين همه ستمگری ها و خشونت ها جنون فردی نيست ، مسئله به اين مرد و آن مرد محدود نميشود ، بلكه ما با نظام اقتصادی و سياسی ای روبرو هستيم كه انقياد اجتماعی و شخصی زن را الزام آور ميكند . اين امر بيانگر آنست كه ما در يك جامعه طبقاتی مرد سالار زندگی ميكنيم كه هميشه زنان را مورد تحقير، توهين  و تنبيه قرار ميدهد . علت اين همه تنبيهات زنان بخاطر آنست كه او همیشه در موضع دفاعی قرار داشته ، روحيه طغيان وشورشگری در نهاداش سركوب شده و حتی فكر ورود به جامعه و تصميم گيری وعمل مستقل اورا به وحشت اندازد.

درجامعه ای كه زن بخاطر دختر زاييدن تحقير ميشود در جامعه ای كه عشق در آن گناه و دختر را به مرگ محكوم ميكند ، در جامعه ای كه نود وپنج درصد زنان چادر برقع وبقيه چادر نماز می پوشند ، درجامعه ای كه ازدواج به ذوق و سليقه پدر صورت ميگيرد و حتی در زمان ايجاب و قبول پدر دختر به نمايندگی از دختر در مقابل همه با آواز بلند درجواب ملا امام بايد سه بار بگويد كه  "من دخترم را در بدل فلان مبلغ برای فلانی دادم و بخشيدم"  و داماد نيز سه بار تكرار نمايد" من دختر را در بدل مبلغ مذكور خواستم وقبول اش كردم " ، درجامعه ای كه هنوز در نوار مرزهايش گرفتن شش – هفت زن مروج است و در جامعه ای كه طلاق كاملا در دست مردان است ، درجامعه ای كه بسياری اززنان وقت زايمان جان ميدهند و به شفاخانه آورده نميشوند ، صحبت از برابری حقوق زن كلامی پوچ و ميان تهی است وفريبی بيش نيست.

برای زنان افغانستانی كه با گوشت و پوست خود دردها و رنجهايی ناشی از سيستم مرد سالار جامعه و حمايت قانونی رژيم دست نشانده تحت حمايت امپرياليستهای امريكايی و متحدين شان را لمس می كنند ، به راحتی قابل فهم است كه چرا امروز چادر برقع نهادی از اسارت زنان است .اين حجاب ( چادربرقع ) نقش مهمی در سركوب زنان و مهار نمودن روحيه طغيانگری آنان توسط رژيم دست نشانده و همچنين مردان جامعه داشته دارد . چادر برقع سمبولی از اسارت و بردگی زنان است . يكی از مسائلی كه پيش روی زنان انقلابی در افغانستان قراردارد اين است كه چگونه از يوغ اين ستم قرون وسطائی رها شوند ، زيرا كه اين مسئله با رهائی زنان ارتباط نزديك دارد و مستقيما به افق دورنمای سياسی و اهداف وروش های مبارزاتی زنان برای رهايی از مرد سالاری و رهايی كل جامعه ازستم واستثمار ربط دارد.

ستم برزن باستم طبقاتی و ستم امپرياليستی درافغانستان گره خورده است .ستم برزن جز مهمی از ساختار اقتصادی – اجتماعی  استثمار گرانه  مسلط بر افغانستان است . شركت فعال زنان درمبارزه عليه امپرياليستهای تجاوزگرو رژيم دست نشانده در جهت بيرون راندن اين نيروها و سرنگونی رژيم دست نشانده يك ضرورت مهم اجتماعی است ، زيرا بدون شركت فعال نصف نفوس جامعه امكان پيش روی چنين مبارزه ای متصور نيست . مقدم برآن مسئله اساسی اين است كه فعاليتهای انقلابی زنان ، ستم مرد سالارانه را كه بخشی از نظام استثمار گرانه و ستمگرانه حاكم بر افغانستان است مورد ضربت قرار می دهد و خشم زنان را به مثابه عامل قدرت مندی در راه انقلاب رها می سازد.

زنان مبارز و انقلابی برای رهايی از قيد ستم و گسستن زنجيرهايی كه در جامعه و خانواده دست وپای آنان را بسته ومانع شركت شان در عرصه های اقتصادی – سياسی و فرهنگی ميشود بايد جدا مبارزه نمايند واز مبارزات خلقها و زنان انقلابی جهان بياموزند و آنرا درجامعه خود به كار برند . بايد كه سائر زنان ستم ديده را به شورش دعوت كنند وازاين طريق برای متشكل شدن و دوشادوش مردان مبارزه كردن بپا خيزند تا زمينه برپايی يك جنبش انقلابی گسترده و نقشه مند عليه ستم برزنان را فراهم آورند.

بدون شركت فعال زنان هيچ انقلابی به پيروزی نميرسد.