بازتابی از روز جهانی زن در آمریکا

 بازتابی از روز جهانی زن در آمریکا - ترجمه: فرشته

ترجمه: فرشته

برگرفته از نشریه "انقلاب"

وقتی 19 ساله بودم برای دیدن خانواده ام تقریبا نصف روز را تنها رانندگی می کردم و از وسط آمریکا می گذشتم.

مادرم مدام به من در مورد اینکه تنها و طولانی در جاده های خلوت رانندگی می کنم هشدار می داد و می گفت "اگر پسر بودی نگران نبودم". و من بی توجهی می کردم.

مادرم می گفت، بله می دانم تو فمینیست هستی ولی این تو را امن نگه نمی دارد. بعدها بطور جدی در مورد منظورش فکر کردم. در این سال ها من وقتم را هر جور دلم می خواست می گذراندم و هر کار دلم می خواست می کردم، چون به عنوان یک زن قوی حاضر نبودم هیچ مزخرفی را از کسی قبول کنم. بنابراین هر زمان که می خواستم، پیاده می آمدم خانه و هر جا که دلم می خواست می رفتم و مهم نبود که چه کسی به من اخطار می دهد. در نهایت متوجه شدم که قوی بودن من ربطی به بر حذر بودن از خطر ندارد و من در این مدت خوش شانس بوده ام.

در این دنیا از هر سه زن یکی مورد تجاوز یا آزار جنسی قرار گرفته است. و این به دلیل آن نیست که او قوی نبوده است بلکه او در جامعه ای زندگی می کرده که خشونت علیه زنان امری عادی است و آن زن یکی از زنان بدشانس بوده است.

من در جشن روز جهانی زن (8 مارس) در نیویورک که توسط کتابفروشی انقلاب ترتیب داده شده بود شرکت کردم.

این برنامه در همبستگی با زنان ایران و افغانستان برگزار شده بود. برنامه ترکیب قوی بود از خواندن، سخنرانی، اجرای نمایش و عکس. از میان مجریان چند زن جوان (و یک مرد) به نوبت نوشته های پر محتوا و قوی را در این مورد خواندند. زن جوان دیگری، شعری را که خود سروده بود خواند. شعر او در مورد دوستش بود که از دست دوست پسرش کتک سختی خورده و پس از مدتی فوت کرده بود. سانسارا تیلور که در مجله "انقلاب" قلم می زند در مورد "یک بیانیه برای آزادی زنان و رهائی تمام بشریت" صحبت کرد. صحبتهای او را چند روز بعد مجله انقلاب چاپ کرد.

"بای دا" که استاد دانشگاه "درو" است و انقلاب فرهنگی چین را از سر گذرانده، درمورد اینکه در آن زمان تغییرات بسیار خوبی در جهت بهتر شدن زندگی زنان شد صحبت می کرد.

در این مراسم پیام های زیادی شنیدم که بندرت جای دیگر مطرح می شود. پیام این بود که برای اینکه زندگی زنان عوض شود باید در کل جامعه یک تغییر اساسی صورت بگیرد. کافی نیست از انتخاب شدن یک زن به مقام بالا خوشحال شویم در حالیکه در همان زمان 4 زن دیگر در حال کتک خوردن هستند.

در برنامه هشت مارس با واقعیت سردی روبرو شدم و آن این بود که فشار بر زنان در سراسر جهان به وسیلهء سیستمی که در آن زندگی می کنیم اعمال می شود و این سیستم است که به مردان اجازه می دهد که شریک زندگیشان را آزار دهند. این سیستم است که در آن ارزش زن فقط در بدن او است و این سیستم است که زنان و مردان را به رابطه ای مجبور می کند که برای هر دو بد و ناسالم است.

من با این واقعیت روبرو شدم و به من نشان داده شد که نباید اینطور باشد. از "بای دا" شنیدم که چطور در انقلاب فرهنگی چین زنان یاد گرفتند که ارزش آنها بخاطر ظاهرشان نیست بلکه به خاطر این است که نیمی از آسمان را بر دوش گرفته اند.

در اتاق با مردمی احاطه شده ام که تشنه تغییرند و برای جامعه ای جدید و راه جدیدی که به زنان ارزش بدهد آماده اند. تکان دهنده ترین چیز این بود که تعداد زیادی حاضر به جنگ برای حق زنان بودند؛ مردمی که بر جای نخواهند نشست تا اینکه زنان نه تنها حق مساوی داشته باشند بلکه زندگی مساوی هم داشته باشند.

ما احتیاج داریم که به تمام زنان دنیا یاد بدهیم که آنها نیمی از آسمان را نگه داشته اند. ما به دنیائی نیاز داریم که یک زن  بتواند یک راه طولانی را تنهائی رانندگی کند اما نه به این دلیل که قوی یا فمینیست است. ما به دنیائی نیاز داریم که زن بتواند هر کاری را که می خواهد انجام دهد.

ما نیاز به انقلاب داریم.