اعلاميه جمعيت انقلابی  زنان افغانستان (راوا) به مناسبت سياهروز هشتم ثور‌

بايد با پيکار قاطعانه بر ضد بنيادگرايان و حاميان جهانی  آنان
به ادامه فاجعه هشتم ثور نقطه پايان گذاشت‌

سياهروز هشتم ثور را باز هم در شرايطی  تقبيح ميکنيم که به علت سياستهای  خاين پرورانه آقای  کرزی  و دولت امريکا چنگ و دندان قصابان هشتم ثور روز تا روز عميقتر در جسم و روح مجروح مردم تيره روز ما فرو ميروند. و از اينجاست که فاجعه آفرينان هشتم ثور همچنان بر گرده هموطنان ما سوار اند. در حاليکه هنوز درنده خويی  جهاديان روان مردم را مي‌آزارد و ويرانی  های  سگ جنگی  های  تنظيم ها در گوشه و کنار کشور و مخصوصا در شهر کابل جلوه‌گر اند اما به جای  محاکمه عاملان آن همه توحش، پياپی  خبر نصب آنان به پست های  کليدی  دولت به گوش ميرسد که همچون نمک پاشی  بر زخم های  توده ها و توهين نابخشودنی  به خون دهها هزار هموطن نامراد ماست که بوسيله بنيادگرايان سلاخی  شدند. تجليل و پايکوبی  رسمی  در اين روز شوم بر سر قبر های  پيدا و ناپيدای  ۶۵۰۰۰ اهالی  کابل و در جوار خرابه های  ناشی  از خرمستی  های  بنيادگرايان ميرساند که نکبت اين روز کماکان بر سرنوشت کشور ما چيره است.

گويا برای  آقای  کرزی  و همراهانش سفيده مالی  و تحبيب جنايت سالاران پليد "ائتلاف شمال" چون سياف، رباني، دوستم، اسماعيل خان، قانوني، انوري، خليلی  و ساير وطنفروشان و همدستان شان کافی  نبود که حال بر سر بخشی  از طالبان نيز عطر و پودرِِ "طالبان ميانه رو" زده و ميخواهند بر ملت تحميل نمايند. بدين ترتيب به زودی  مهره های  کريه و قرون وسطايی  چون وکيل احمد متوکل، ملا غوث، ملا ضعيف، حکيم مجاهد، ملا ارسلا، ملا هوتکی  و ساير جنايت پيشگان درجه يک طالبی  که بخاطر آنهمه زن ستيزی  جنون آميز، فرهنگ ستيزی  و ستم‌پيشگي‌های  وحشتبار شان فقط سزاوار محاکمه صحرايی  اند، به مثابه بازوان آقای  کرزی  روی  صحنه آمده به ريش مردم ما خواهند خنديد. در قافله ياران آقای  کرزی  فقط جای  گلبدين جانی  خاليست و شکی  نيست که وی  هم ديری  نخواهد پائيد که به اين اتحاد مقدس شياطين بپيوندد.

آقای  کرزی  بايد بداند که وی  و دولت لرزانش صلاحيت ندارد که يکچنين عناصر ميهنفروش را مورد بخشايش قرار داده دست شانرا در ارتکاب رذالت و جنايت باز بگذارد. اين مردم ما اند که بايد در مورد چگونگی  برخورد با سرکردگان جهادی  و طالبی  تصميم بگيرند. آقای  کرزی  و اطرافيانش هيچگاهی  درد استخوانسوز اهانت ها و تحقير ها و فرعون منشی  های  اين تبهکاران را حس نکرده اند و دخترک يا پسرک نوجوان يا همسر شان مورد تجاوز بنيادگرايان قرار نگرفته اند که امروز به عمق ضد ملي، خاينانه و بويناک بودن اين سازشها با آن دشمنان قسم خورده مردم ما پی  برند.

باورکردنی  نيست اما واقعيت دارد که کابينه بنيادگرازده بعد از آن همه هياهوی  ديوانه وار برای  "قهرمان" ساختن مسعود، اخيرآ يکی  از جاده های  کابل را به نام مزاری  اين يکی  از رسواترين خون‌آشامان هشت ثوری  مسمی  کرده است. اين مهم نيست که کابليان آگاه به فيصله کابينه تف انداخته و به هيچوجه به قاتلان احترام قايل نخواهند شد. مهم اينست که آقای  کرزی  و روشنفکران خاين اطرافش با اينگونه ريشخند کردن خون هزاران کابلي، با مردم افغانستان اعلان جنگ ميدهند و در عينحال ثابت ميسازند که عملآ تفاوتی  با شاه شجاع ها و ببرک ها نداشته و به تنها چيزی  که نمي‌انديشند منافع اساسی  مردم و ميهن ماست.

در يکچنين فضای  رعب انگيز که تمامی  خاينان آدمکش به زور مقام، پول و تفنگ حاکمان مطلق اين سرزمين بلاديده اند توقع کوچکترين تغيير مثبت در وضعيت انتظاری  بيهوده است. هر چند مطبوعات غرب تلاش بخرج ميدهند تا افغانستان را بهشت نمايانده از انتشار واقعيت های  جگر خراشش حتي‌الامکان جلو گيرند. اما وضع آنقدر ابتر و بحرانی  است که حتی  بعضی  منابع امريکايی  از عواقب وخيم آن هشدار ميدهند. کشتار‍، رهزني، رشوه و فساد، اختطاف و تجاوز بر زنان و کودکان، ميزان بالای  خودکشی  زنان، کشت و قاچاق مواد مخدر، حيف و ميل بليون ها دالر کمکی  و دارايی  های  عامه، بيکاری  و بي‌دوايی  و غيره مصايب به امر روزمره مبدل گشته و دولت مصلحتی  از حل حتی  کوچکترين آنها نيز عاجز است.

تازه ترين خبر سنگسار آمنه به حکم محکمه‌ای  در بدخشان روی  آقای  کرزی  و همدستانش را برای  ابد سياه نگهميدارد که با وجود ادعا های  کرکننده "حقوق بشر" و "دموکراسي" هنوز هم بربريت جهادی  و طالبی  عليه زنان عذاب کش شده ما ادامه دارد.

مردم ديگر دريافته اند که کشور مجددآ به تخته شطرنج قدرت های  جهانی  مبدل شده و اينها نميخواهند از مهره های  تروريست که سالها روی  شان سرمايه گذاری  کرده اند ببرند. پس هر طوری  شده مزدوران خود را بر سر دست نگهميدارند تا همواره با نصب آنان در قدرت سياسي، داشتن دولت وابسته به خود در افغانستان را تضمين کرده باشند.

در جايی  که تفنگ و زور و دالر مسلط است و مافيای  هيروئين و بنيادگرايی  دست باز دارد، صحبت از وجود آزادی  و دموکراسی  و قانون و عدل مسخره است. از همين روست که مردم ما نميتوانند به نتايج مثبت انتخابات پارلمانی  که پيشروست اميدی  ببندند. همانگونه که به رای  شان در انتخابات رياست جمهوری  خيانت صورت گرفت، ترکيب پارلمان و دولت آينده را هم نه رای  مردم بلکه توطئه های  پشت پرده تعيين خواهد کرد. بازی  های  نفرت انگيز "اپوزيسيون" که مجمعی  از جنايتکاران شهره و مرتجعان پست به سرکردگی  جنايت سالار يونس قانونی  ميباشد نيز برای  تکميل همين مضحکه عوام فريبانه آغاز يافته است.

همانگونه که "راوا" بار بار اعلام داشته، تاريخ و تجارب تلخ کشورما برای  هزارمين بار ثابت ساخته که هيچ نيروی  خارجی  نميتواند پيام آور آزادی  و دموکراسی  و عدالت برای  ملتی  ديگر باشد. طی  ۴ سال گذشته تمامی  خواستها و آرزوهای  مردم ما با خنجر خيانت و معامله گری  پاره پاره شدند.

"جمعيت انقلابی  زنان افغانستان" کرارآ ندا سر ميدهد که تا وقتی  خود بخاطر آزادی  و دموکراسی  برنخيزيم هرگز قادر نخواهيم بود زنجيرهای  ستم و خفت بنيادگرايی  را بشکنيم. بر تمامی  نيروهای  مدعی  آزاديخواهی  است که با غلبه بر سازش و جبن، عليه بنيادگرايان و مالکان شان بپاخاسته به فاشيزم و بربريت شان پايان بخشند. تنها بسيج و متشکل ساختن توده ها بر ضد بنيادگرايی  ميتواند پيام آور صلح، استقلال، دموکراسی  و سکيولاريزم در وطن ديدنی  دار ما باشد و بس.

مبارزه برای  آزادی  واقعی  از کوره راه های  صعب و فراوانی  ميگذرد و آزادی  های  نيم بند و کاذب نيز برای  انقلابيون جايش را به زندان و اعدام و فاشيزم عريان خواهد سپرد. با اينهم باور کامل داريم که درين خاک حاکميت بيگانه پرست و ستمگر عمر طولانی  ندارد و دموکراسی  و عدالت واقعی  به اتکای  نيروی  بازوان توانای  مردم ما ميتواند مستقر گردد. بگذار با جانفشانی  و نترسيدن از مرگ رسيدن اين روز خجسته را نزديکتر سازيم.

بريده باد دست فاجعه آفرينان هشتم ثور از سرنوشت ملت ما!
زنده باد آزادي، دموکراسی  و سکيولاريزم!


جمعيت انقلابی  زنان افغانستان (راوا)
۸ ثور ۱۳۸۴ – ۲۸ اپريل ۲۰۰۵
کابل