معرفی فيلم

معرفی فيلم

رنگ زعفران (1)  بيداری يک نسل

  اغلب مردم فکر می کنند کشور هند از طريق اتخاذ روشهای مسالمت آميز و صلح جويانه گاندی از استعمار انگليس رها شد. در صورتيکه واقعيت چيز ديگری است. مسلما خط و روش گاندی "نافرمانی مدني" و سازشکاری با استعمارکهن بود. اما مبارزات مردم هند جنبه های مختلفی داشت. بخشهای راديکالتری در جنبش استقلال هند بودند که دورنماها و روشهای شان کاملا در مقابل گاندی قرار داشت و نقش بسزائی در مبارزات آندوره داشتند.

 

 يکی از نمادهای اصلی اين بخش از مبارزات مردم هند جوانی است به نام "باگات سينگ".

 

"باگات سينگ" که از رهبران يک تشکل جمهوريخواه سوسياليست هندوستانی در دهه بيست ميلادی بود. اميال انقلابی و باور الحادی اعضای اين سازمان عميقا با عرفان مذهبی و شيوه مسالمت آميزی که توسط گاندی و حزب کنگره آنزمان بيان می شد، تفاوت داشت.

 

وقتی در مارس 1931 "باگات سينگ" و يارانش با شعار «زنده باد انقلاب» به پای چوبه دار رفتند ميليونها نفر در سراسر هند به خشم آمدند و گريستند. "باگات سينگ" و همرزمانش، رهبران راديکال ترين مبارزات مردم هند عليه استعمار انگليس بودند. مبارزاتی که چون به مذهب آلوده نبود توانست مردمی با اعتقادات متفاوت را برای يک هدف متحد کند، و چون از توسل به اشکال رزمنده مبارزه ابايی نداشت راديکال ترين مبارزات عليه استعمارگران را سازماندهی کرد.

 

 اين بخشی از مبارزه مردم هند عليه استعمار بود که ريشه های نظام را هدف قرار داد، به مبارزه قدرت و شتاب زيادی بخشيد و به حق باعث وحشت بانيان نظام شد. همين بود که انگليسی ها به توسل به زور کفايت نکردند و با "گاندي"(2) و "نهرو" و ساير رهبران سازشکار مقاومت کنار آمدند تا مطمئن باشند بيرون رفتن دولت استعماری ، پايان کارشان نيست. در واقع بعد از خروج استعمار، ستم و استثمار مردم هند  و وابستگی کشور به امپرياليسم، تحت رياست حزب کنگره و دولت نو مستعمراتی ادامه يافت. گاندی قهرمان مبارزه با انگليس تصوير شد و اسمی از باگات سينگ برده نشد.

 

ولی آنچه در تاريخ فاتحان نوشته نشد، در تاريخ مردم به زندگی ادامه داد و در هفتادمين سالگرد مرگ باگات سينگ نيز، در فيلم «حماسه باگات سينگ» به روی پرده آمد. فيلمی که در سال 2002 به کارگردانی "راج کومار سانتوشي"، با موسيقی " آ، ار، رحمان"(3) و بازی پرقدرت" آجه ي، دوگان" ساخته شد فيلمی است زيبا و تکان دهنده از شجاعت رهبرانی که تبلور پيشروترين مبارزات يک ملت برای رهائی بودند.هرچند فيلم بسيار هنرمندانه ساخته شده و اساسا به تاريخ وفادار است، ولی استقبال بی نظير مردم را نه هنر دوستی شان توجيه می کند و نه علاقه شان به تاريخ.

 

 باگات سينگ و يارانش برای رهائی از ستم به پا خاسته بودند، آرزويی که امروز با تشديد فقر و نابرابری در دل نسل جديد شعله ور می شود. و اين موضوع فيلم ديگری است به نام "رنگ زعفران". فيلم جديدی که توجه جمعيت عظيمی در کشورهای مختلف را به جوانان طبقه متوسطه هند امروز جلب می کند که، "باگات سينگ" برای آنها نه سمبلی از گذشته بلکه آينده قابل امکان است. فيلمی که می کوشد مبارزات جوانان عصر استعمار را با مبارزات جوانان عصر جهانی سازی پيوند دهد. و مرور اين فيلم در آستانه صدمين سالگرد تولد "باگات سينگ"  (28 سپتامبر 2007) خالی از لطف نيست. آنچه در زير می خوانيد معرفی است که توسط يکی از خوانندگان ترجمه و برای ما ارسال شده است.

                                 *****

آنچه پيش روی شماست، در مورد فيلمی است از توليدات جديد باليوود که از نظر محتوای سياسی و تصويرنگاری سينمايي، فوق العاده است، با موزيک متنی شورشی از" آ، آر، رحمان". فيلمی که روی صحبتش جوانان امروز است. داستان فيلم، در مورد گروهی از دانشجويان است که زندگی خود را فقط صرف خوشگذرانی وعيش و نوش می کنند. جوانانی که جهان بينی و زندگيشان با ورود "سو" يا همان" آليس پاتن"(4) که يک فِيلمساز جوان انگليسی است، دستخوش تغيير می شود . و از همين روست که عنوان کامل فيلم "رنگ زعفران – بيداری يک نسل " (5) است.

 

"سو" بدون هيچ پشتوانه ای از طرف کمپانی فيلمش – که اصرار داشتند فيلمی از"گاندي" بسازد – وارد هند می شود، اما علی رغم همه اين مسائل، تصميم می گيرد در مورد انقلابيونی که در دوره قبل از استقلال هند – يعنی دهه بِيست وسی -  توسط "باگات سينگ" رهبری می شدند،  فِِِيلم بسازد.عنوان کاری وی اميدهای جوان است و"سو" اين دانشجويان عاشق تفريح را برای نقش آفرينی در فيلمش به عنوان انقلابيون بکار می گيرد. بعدها فرد ديگری به عنوان "لاکش من"  نيز که يک هندوی متعصب و فعال يک حزب ناسيوناليست هندو است، به تيم آنها می پيوندد. آنها هنگام کار و در نقش انقلابيون، بيِشتر و بيشتر با موضوع فيلم آشنا می شوند و درکشان می رود تا تغيير يابد.

 

درست در همين زمان، يکی از دوستان نزديکشان به نام "آجاي"که خلبان نيروی هوايی هند است، در حادثه سقوط هواپيمايش  کشته می شود. موضوع اينگونه فاش می شود که دولت هند، از طريق  سرمايه داران دلال در بخش امورتجارت خارجی ، برای هواپيماها، قطعات يدکی کهنه وارزان می خرد تا از اين طريق وزرا به مال و منالی برسند. " آجاي" در جريان سقوط هواپيمايش از خروج اضطراری از هواپيمای خود خودداری می کند تا از عدم اصابت هواپيما به شهری که بر فراز آن در حال پرواز بود، مطمئن شود و قهرمانانه جان می دهد. دولت سعی در پنهان کردن علت اصلی سقوط هواپيما دارد و اعلام می کند که علت آن، دستپاچگی و نا کارآزمودگی " آجاي" بوده است. به همين دليل دوستان خشمگين " آجاي" به رهبری "دي. جي" که ايفاگر نقش " آزاد"(6) است ، تصميم می گيرند که با  سامان دادن يک اعتراض آرام چنين دروغهايی را افشا کنند ! که پليس اعتراض آنها را با  خشونت در هم می شکند و باعث می شود مادر" آجاي" در اثر ضربات وارده به کما رود. پس از اين است که اين دوستان، به طور واقعی درگير نقش "باگات سينگ" و هم قطارانش می شوند و تصميم می گيرند تا خودشان، عدالت را در مورد دوستشان " آجاي" و مادرش، اجرا کنند.

 

 در فيلم شاهد صحنه های فوق العاده ای هستيم، وقتی صحنه هايی  از دولت مستعمراتی انگليسی در هند در کنار صحنه هايی از دولت مدرن هند امروز،  به تصوير کشيده می شود،  تا بيانگر اين واقعيت باشد که در نهايت و به طور واقعي، تفاوتی بين خفقان تحت کنترل دولت مستعمراتی انگلِِيس در هند وخفقان تحت کنترل حاکمان مدرن امروزی وجود ندارد.

 

 فيلم در به تصوير کشيدن خشونت اعمال شده از سوی نيروهای بی رحم امنيتی هند در مورد جوانانی که مردم هند را برای بپا خواستن فرا می خوانند، به اوج می رسد. کاملا واضح است که اين فيلم يک فيلم رمانتيک باليوودی يا يک فيلم اکشن نيست و حتی در آن خشونت قهرمانان، عمدا و به جا نمايش داده می شود تا بيننده های خود را به چالش بکشد و وا دارد که در مورد چگونگی تغيير جامعه، فکر کنند.

 

کارگردان فيلم " راکش امپراکاش مهرا " (7) می گويد در زندگی دو گزينه وجود دارد: "1- شرايط را همانگونه که هست، بپذيريم. و يا 2- در جهت تغيير شرايط، قبول مسئوليت کنيم!" که اين فيلم در مورد تغيير شرايط سخن می گويد. به يقين، فيلم با صدائی رسا فرياد می زند که مردم بايد تکانی بخورند تا تغيير حاصل شود.

 

نبض فيلم با انزجار از فسادی که هسته اصلی دولت هند را در بر گرفته، می زند و اين جمله که " تو مواظب خودت باش " يعنی فرد گرايي، که توجيه کننده و تداوم بخش نظام حاکم است را بی ارزش می کند. کارگردان از فراخواندن نسل جوان جهت مبارزه جسورانه برای يک هدف برتر که پايان دادن به اين فساد متعفن است، هيچ هراسی ندارد .

 

در عين حال که فيلم با خشم، فساد و پوسيدگی در قلب دستگاه اداری هند را تصوير می کند و فراخوان نبرد می دهد. در پرده اي، يکی از قهرمانان جوان، با اظهارات مهيج، نفوذ دردولت و دستگاه حکومتی جهت پاکسازی و اصلاحات از درون را، راه حل مشکلات مربوط به فساد دولتی وحکومتيان معرفی می کند درست در همين حين داستان فيلم به گونه ای ظريف نشان می دهد که اين مردم اند که بايد امور را بدست گيرند. چرا که دولت کار کردی در جهت نفع مردم ندارد و فقط در جهت تامين منافع کسانی است که جامعه را به طور مقتدرانه ای کنترل می کنند .

 

ممکن است گنجاندن اظهارات قهرمانان جوان که اعتقاد به اصلاحات در حکومت داشته در فيلم، با هدف گذشتن از سد سانسور بوده باشد . با اين حال اين فيلم از سد سانسور نگذشت و به وزارت دفاع ارجاع داده شد که اين خود يک تضييع حق آشکاراست ، که به ژنرالهای هند ِيک حق وتوی کلی بر عليه هنر اعطا می کند.

 

در نهايت، اگر چه هيچ سانسوری در فيلم اعمال نشد اما به بحث هايی مبنی بر پخش يا عدم پخش برخی فيلم های باليوودی از کانالهای دولتی دامن زده شد و کماکان اين بحث ها ادامه دارد. برای مثال اين مساله برای فيلم " اسوادز – ما مردم " (8) نيز مطرح بود.

 

 برتری فيلم "اسوادز" بر "باسانتي" در اين بود که در فيلم "اسوادز"، اين مردم هستند که با هم همکاری می کنند تا در شرايط زندگی خود تغيير حاصل کنند، در حاليکه در " باسانتي" تنها يک گروه پنج نفره که با هم دوستند و جدا از توده مردم دست به عمل می زنند. فيلمنامه نويس با سانتی می گويد :"ماجرای فيلم به گونه ای پيش می رود که اگر خود "باگات سينگ" هم زنده  بود همان را انجام می داد !"

 

 اما نکته ای که بايد در مورد باسانتی متذکر شد، اين است که اگر چه ديدگاه "باگات سينگ" و همقطارانش در دهه بيست و سی برای اين دوستان جوان در 2002 مشوق و الهام بخش است اما، در نهايت اگر به يک ايدئولوژی انقلابی  که زنجيرها را از دست و پای توده ها باز نکند نمی توان به تغييرات دائمی دست يافت.  تاريخ هند به ما نشان می دهد که گرچه دولت مستعمراتی انگليس در هند، ازميان رفت اما نو مستعمره هند زاييده شد، دولتی که به بند کشيدن توده ها پايه اصلی آن است.

 

اين فيلم بر تضادی که در هند و بخش وسيعی از جهان وجود دارد ، انگشت می گذارد . فيلم تلاش می کند خشم جوانان طبقه متوسط را که چون آتش زير خاکستر آماده شعله ور شدن است را به تصوير کشد و همزمان می خواهد جرقه ای باشد برای گفتن اين مطلب که يک مشت می تواند سازنده باشد اگر به يک خودباوری برسد و همه اينها در زمانی طرح می شود که در هر جايی سخن از هند و نحوه پيوستنش به گلوباليزاسيون جهانی است. هندی که اکثريت جوانانش هم، فقط در قيد و بند پول هستند و اينکه فقط گليم خود را از آب بيرون بکشند. ضمن اينکه در زمان ساخت اين فيلم، يک ناباوری گسترده و وسيع در بين توده ها در جهت کسب قدرت برای تغيير جهان نيز وجود دارد و مردم با تقليل خواستهای خود و کوچک شمردن مشکلات پيش رو و تنها با ارائه راه حلهای سطحی می خواهند فساد و گنديدگی را از زندگی خود حذف کنند و حتی وجود ميليونها انسان مظلوم در کشورهای همسايه که به هند بعنوان ژاندارم منطقه می نگرند، نيز باعث فروکش کردن احساسات ميهن پرستانه آنها نمی شود.

 

اين فيلم در هند، در هفته اول رکورد شکست و همچنين در کشورهای مختلفی خارج از هند از قبيل: نيوزلند، استراليا، کشورهای خليج، سنگاپور، فيجي، کانادا، آمريکا و انگلستان نيز به نمايش درآمد. در انگلستان عليرغم اينکه در سی و هشت پرده اکران شده بود، به رتبه سيزدهم فروش دست يافت.بسياری از جوانان اين فيلم را بخاطر موزيک متن آن و آگهی تبليغاتی گمراه کننده آن که بيانگر اين بود که يک فيلم معمولی باليوودی با موزيک جالب و خوشايند و عاشقانه و سرگرم کننده است، ديدند . اما بسياری که فيلم را ديدند خارج از انگيزه های شخصی خود، با داستان طولانی "باگات سينگ" و همقطارانش و شجاعت های دوستان جوان امروز همراه شدند . فيلم نشان می دهد که چگونه در بستری از حوادث، نسل جوان علاقمند به خوشگذراني، می تواند به يک شورشی جسور تبديل شود! اما سئوال اصلی اين است که آينده چگونه ساخته خواهد شد؟

 

فيلم با سئوال يک پسربچه بنام "باگات" از پدرش که در حال کشت غلات در مزرعه شان است، پايان ميابد. سئوال پسر بچه اين است که: "پدر، چه کسی بوته های متفاوت مانگو را در اين گوشه مزرعه می کارد؟" و پدر جواب می دهد: "من می کارم که از هر کدام صدها مانگو خواهد روييد !"

 

 در واقع فيلم اينگونه سئوال خود را طرح می کند که از يک "باگات سين" انقلابی و داستانش که در قرن 21 توسط دي- جی دوباره بازخوانی شد، آيا هستند انقلابيونی که قدم جلو بگذارند؟

 

اين سئوالی است که ما بايد به آن پاسخ دهيم !

 

پانويس ها

 

1) Rang de Basanti 

 

2)M. K. Gandhi

 

3)A. R. Rahman

 

4)Alice Patten (sue)

 

5)Rang de Basanti – A Generation

 

6)     Amir Khan (D J) 

 

7)Rakesh Omprakash Mehra

 

8)Swades –we the people

 

 

http://www.bazr1384.com/prog/main.php?fn=../nshrmaghalat/bazr14-film.htm&idno=124منبع: