راهپیمائی مرکزی 8 مارس 2007 کارزار زنان

راهپیمائی مرکزی 8 مارس 2007 کارزار زنان

متن زیر بر پایه سخنرانی لیلا پرنیان در اطاق اینترنتی کارزار زنان در تاریخ 13 ژانویه 2007 تهیه شده است:

لیلا پرنیان

صحبتم را با درود به همه دانشجویان مبارز و زنان فعالی که پرچم برابری زنان در جنبش دانشجوئی را برافراشتند و هم‌چنین با  درود به  کلیه دانشجویان مبارزی که برای اولین بار طی چند سال گذشته در این جنبش پرچم چپ انقلابی را با مرزبندی علیه ارتجاع  داخلی و امپریالیسم برافراشتند آغاز می کنم.

در اینجا به همه زنان مبارز در ایران اعلام می کنم که ما زنان کارزارعلیه کلیه قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی در تداوم فعالیت های مبارزاتی سال گذشته خود مصمم هستیم  صدای مبارزات زنان ایران را به گوش جهانیان رسانده  و پیوند جهانی مبارزات زنان را بدین وسیله تقویت و تحکیم کنیم.

بیش از چند هفته از انتشار اولین اطلاعیه کارزار زنان جهت راهپیمائی روز جهانی زن میگذرد و امیدوارم که دوستان حاضر در این جلسه موفق به خواندن آن شده باشند. و امیدوارم که همگی فعالین آزادیخواه بتوانند در فراگیر کردن پیام این اطلاعیه ما را یاری دهند. همانطور که سال گذشته نیز تاکید کردیم اگرچه جمعی از زنان پیشگام این کارزار هستند. اما واقعیت این است که پیام کارزار، آمال و آرزوی زنان  و مردان  بیشماری است. هزاران  زن و مردی  که طی سال های اخیر در مبارزات پیگیرانه خود علیه جمهوری اسلامی در جنبش زنان، جنبش کارگری، جنبش دانشجویی و سایر جنبش های اجتماعی نشان داده اند درجستجوی جامعه ای آزاد، دمکراتیک و عادلانه هستند.

قبل ازاینکه به اهداف و محتوای تظاهرات کارزار زنان در روز جهانی زن بپردازم مایلم تاکید کنم که چهارچوب فعالیت کارزار زنان همان چهارچوبی است که صدها زن و مرد و هم چنین دهها سازمان و تشکل سیاسی و آزدیخواه از آن حمایت کردند.

ما زنان کارزار در پی تحقق  خواسته هایمان در چهارچوب فراخوانی هستیم که سال گذشته اعلام کرد که: "مبارزه برای لغو این قوانین مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و در راستای برقراری نظامی است که برابری زنان را در تمام وجوه به رسمیت شناخته و تضمین کند." و هم چنین تاکید کرد که "تجربه زنان جهان و به ویژه افغانستان و عراق نشان داده که قدرت های سیاسی اقتصادی نظامی حاکم بر جهان، ارمغانی جز فقر و ستم بیشتر برای زنان ندارند. آنچه تا کنون بدست آورده ايم حاصل مبارزات خودمان بوده است و در آينده نيز جز اين نخواهد بود."

سال گذشته اولین اطلاعیه کارزار برای راهیپمائی روزجهانی زن در سال 2006 تلاش داشت که خواسته های زنان را با صراحت و روشنی اعلام  دارد. در آن اطلاعیه به روشنی تنفر زنان را از کلیه قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی بیان کرد و تلاش شد که به صراحت اعلام  دارد که منظورش از قوانین نابرابر کدامین قوانین است و رابطه این قوانین با مذهب حاکم بر دولتهای اسلامی چیست. 

امسال نیز ما درچهارچوب همان فراخوان به فعالیت های خود ادامه خواهیم داد و در حقیقت اطلاعیه شماره یک تظاهرات مرکزی امسال نیز در همان چهارچوب منتشر شده است. مهمترین چهارچوب فراخوان کارزار زنان مرزبندی روشن با نظام زن‌ستیز جمهوری اسلامی بعنوان مهمترین عامل سرکوب و فرودستی زنان  در ایران  و هم‌چنین نظام امپریالیستی بعنوان نظام طبقاتی مردسالار حاکم  بر جهان  است. که در شرایط  کنونی تلاش دارند با دخالتگری و تجاوزات امپریالیستی سرنوشت مردم  جهان را رقم زنند و جهنم سرمایه داری را با نظم نوین امپریالیستی تحکیم و گسترش بخشند.

هیچ جنبش اجتماعی در  جهان  کنونی نمی تواند بی توجه به شرایط عینی و ذهنی جاری در سطح ملی و بین المللی برنامه و فعالیت های خود را برای تحقق خواسته هایش سازمان دهد. به همین جهت جنبش زنان در ایران و خاورمیانه نمی تواند مبارزات خود را بدون توجه به چهارچوب های سیاسی جهان کنونی به پیش برد.  روشنتر بگویم نمی توان فعال جنبش زنان بود و برای تحقق  حقوق زنان  در ایران مبارزه کرد اما  مرز خود  را با مرتجعین حاکم بر جهان و ایران روشن نکرد. مرتجعینی که اهداف ارتجاعی شان همراه با  نقشه هایشان در مورد زنان موضوعیت دارد.

آیا می توان برای آزادی  و رهایی زنان در ایران و یا عراق و یا افغانستان مبارزه کرد اما سخنی در مورد نقش مذهب در سرکوب و فرودستی در حیطه های سیاسی اجتماعی و فرهنگی سخنی نگفت. آیا می شود فعال آزادی و رهایی زنان در ایران عراق و افغانستان بود اما درمورد نتایج  شوم تجاوز و دخالت های امپریالیستی بر زنان این کشورها صحبتی نکرد. یا بدتر از آن گفت اینها یعنی سیاست و جنبش زنان صنفی است و سیاسی نیست و امپریالیسستها و یا مذهب ربطی به مطالبات زنان ندارد. بدون شک خیر!

بنابراین جمع  زنان کارزار نمیتوانست  و نمیتواند  بدون  در نظر گرفتن شرایط  عینی  و  ذهنی  موجود  فعالیتهای خود را سازمان دهد.  اما میتوانم  اینجا تاکید  کنم  که  چهارچوب فراخوان در سال گذشته هم چنان  معتبر است و ما هم چنان در پی ادامه  فعالیت هایمان در چهارچوب همان فراخوان هستیم چرا که موضوعاتی که در آن فراخوان طرح شد، هم چنان پابرجاست و ما شاهد تغییرات جدی در شرایط عینی و ذهنی حاکم بر ایران و جهان نیستم.

بطور کوتاه و فشرده به این شرایط می پردازم:

آمریکا در عراق گیر کرده است و در افغانستان با مشکلات بسیاری روبرو است. و به همین دلیل می بینیم که در درون طبقات حاکمه آمریکا اختلاف است. اما اختلافات آنها انعکاس منافع سیاسی و اقتصادی متضاد نیست، بلکه مشاجره ای است در مورد این که چه سیاستی به بهترین وجه به منافع سرمایه داری انحصاری آمریکا خدمت می کند. همه جناح ها بر سر یک مسئله متحد هستند: پیشبرد منافع آمریکا در سطح جهان سیاست های اخیر کمیسیون بیکر- همیلتون نیز در همین چارچوب قرار دارد.

بوش و محافظه  کاران راست درون هیئت حاکمه آمریکا کماکان بروی این مسئله  تبلیغ می کنند که ایران از نظر استراتژیک یک تهدید در خاورمیانه است. حمله به کنسولگری ایران توسط نظامیان آمریکائی در اربیل کردستان و بازداشت 5 تن از خدمتگزاران جمهوری اسلامی در این راستا قرار دارد.

امپریالیستهای آمریکائی سناریوهای گوناگونی را به قول خودشان روی میز دارند. از حمله هسته ای، گسترش تحریم ها تا انقلاب مخملی. از  طرف دیگر ایران هم  در مقابل آمریکا سیاست مقابله و تهدید را انتخاب کرده است. جمهوری اسلامی در اتخاذ این سیاست هایش احتمالا بروی برخی مسائل حساب باز کرده است.

- رژیم اسلامی تلاش می کند که صفوف اش را که در اثراختلافات فزون یابنده درونی شکننده شده  است را تحت عنوان تهدید خارجی متحد کند.

- در زمانی که  این رژیم بیش از  هر زمان دیگر در بین مردم  کشور منفرد شده، بیش از هر زمان در ضعف و استیصال است و بیش از  هر زمان مسئله  سرنگونی  اش در دستور مبارزات توده ها قراردارد،امیدوارست که بتواند از مسئله  تحریم، تهدید جنگ و غیره استفاده  کرده  و مردم را برمبنای غرور ملی و  سرنوشت  کشور و غیره نسبت به خود آرام  کند.

- آنها تلاش خواهند کرد از این موقعیت برای حمله به نیروهای انقلابی و مترقی، سرکوب جنبشها مثل جنبش زنان، کارگران و دانشجویان  وغیره تحت نام وحدت ملی استفاده کنند.

- آنها تلاش دارند که برخی از بخش های جنبش ضد جنگ را در سطح  جهانی به طرف خود جلب کنند.

- خلاصه اینکه رژیم اسلامی تلاش دارد که از این اوضاع  برای حفظ خود و بیرون آمدن از سخت ترین شرایطی که از زمان انقلاب تا کنون با آن روبروست استفاده کند.

هر دو طرف امپریالیستهای آمریکایی و شرکا و رژيم  اسلامی در ایران  مسئله زنان را یکی از محورهای مهم  سیاست های خود قرار داده اند. اگر سرکوب زنان یک رکن ثبات ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است. قدرت های غرب نیز برای مشروعیت بخشیدن به دخالت های سیاسی- نظامی خود "آزادی" زنان از یوغ واپسگرایان را بهانه می کنند.

 سئوالی که در مقابل جنبش زنان مانند  سایر جنبشهای اجتماعی در ایران قرار گرفته است. این است، که مبارزات خود را دراین اوضاعی که در سطح جهانی و ایران موجود است چگونه باید به پیش ببرد.گرایشات مختلف زنان  پاسخ های متفاوتی  را برای این اوضاع پیش گذاشته و هر یک تلاش دارند که  بیشترین  تاثیر  را بر روند تحولات بگذارند.

از یک طرف محافلی از زنان  سرنگونی جمهوری اسلامی را بدون دخالتگری آمریکا میسر نمی داند و تلاش دارند دخالت های امپریالیستی در ایران  را با توجیهات مختلف تنها راه  نجات مردم و آزادی  زنان وانمود کند. اینان این واقعیت را پنهان می کنند که آن چیزی که آمریکا در عراق و افغانستان متولد کرد نه فقط تصویب قانون اساسی بود که ستم  بر زنان را  قانونیزه کرد، بلکه  در همه زمینه ها موقعیت زنان را شکننده تر کرد.

از طرف دیگر محافلی از زنان به دلیل داشتن گرایشات ناسیونالیستی و به بهانه دفاع از میهن و مقابله با نیروی خارجی تلاش دارند انرژی زنان را پشتوانه حفاظت از جمهوری اسلامی کنند.

همانگونه که نقشه و برنامه امپریالیستها و جمهوری اسلامی برای اکثریت زنان دو روی یک سکه هستند، سکه ستم و استثمار زنان، سرکوب و فرودستی زنان. اتکا و چشم امید داشتن به امپریالیستها و یا جمهوری اسلامی نیز دو روی سکه یک راه حل است. سکه تحمیق زنان، خاک پاشیدن به چشم زنان، به هرز بردن انرژی زنان و درنهایت تقویت و تداوم مناسبات زن ستیز حاکم بر ایران و جهان.

اگر توجه کنید در تمامی نوشته های کارزار  زنان  تاکید خاصی بر موقعیت زنان عراق و افغانستان میشود. نمونه عراق و افغانستان آئینه تمام نمای تحقق وعده هایی است که امپریالیست ها به  زنان این کشورها می دهند. و زنان ایران نمی توانند بی توجه به  وضعیت  زنان  این  دو کشور همسایه  فعالیت ها و چهارچوب های فعالیت خود را تعیین کنند.

در مقابل این بیراهه ها بخش رادیکال جنبش زنان و بطور مشخص کارزار زنان با بلند کردن پرچم مبارزاتی خود برای لغو کلیه قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی در عمل نشان داد که راه حل سومی  وجود دارد و ستمدیدگان جهان برای ساختن آینده خود محکوم  نیستند بین بد و بدتر انتخاب کنند. بین بد و بدتری که هر دو کهنه و فرتوت و تا مغز استخوان زن ستیز و ارتجاعی هستند.

در  سال  گذشته کارزار زنان با شعار لغو  کلیه  قوانین  نابرابر، نه  به امپریالیست ها و نه  به جمهوری اسلامی هویت سیاسی اش را مشخص کرد و به عبارتی کارزار زنان با این چهارچوب متولد شد.

اگر در سال گذشته در  اولین اطلاعیه دعوت به تظاهرات با طرح آنچه نمی خواهیم  چهارچوب فراخوان کارزار را شفاف و روشن کردیم امسال با  طرح  آنچه نمی خواهیم و آنچه در پی تحقق اش هستیم چهارچوب فراخوان کارزار را  شفافتر و صریحتر معنا کرده ایم.

در  جهان کنونی جهانی که  مرتجعین با وعده وعیدهای کاذب مردم جهان را قربانی و گوشت دم  توپ اهداف شوم خود می کنند، در  جهانی که مرتجعین رنگارنگ از امپریالیستها گرفته تا انواع جریانات اسلامی "معتدل و  نرم" و غیره تلاش دارند در جنبش های اجتماعی از جمله جنبش زنان نفوذ کنند، طرح آنچه نمی خواهیم برای ارتقا آگاهی زنان کافی نیست ما  نیاز داریم روشن کنیم که چه آرزوها و امیالی داریم، مبارزاتمان جهت  لغو قوانین نابرابر در جهت  تحقق چه نوع مناسبات و نظامی است. در این صورت صفوف ستمدیدگان و استثمار شدگان هرچه  منسجم تر خواهد شد و راه نفوذ و عوامفریبی و ترفندهای مرتجعین سختر خواهد شد. و از همه مهمتر نتیجه مبارزات و فداکاری های زنان به حساب این جناح  و آن جناح مرتجعین اسلامی، این  "آخوند خوب" و آن "آخوند  بد" و یا امپریالیستها ریخته نخواهد شد.

جهان به  لحاظ  ذهنی و عینی مدت هاست که آماده تولد جهانی دیگر  است. منظور  از عینی سطح توسعه  نیروهای مولده  است که می تواند بیش از دو برابر جمعیت  کنونی کره  زمین  را  تامین کند. و به  لحاظ  ذهنی  میلیونها زن و مردی هستند که  در سراسر جهان علیه  تجاوزات امپریالیستها، علیه جهانی سازی سرمایه دارانه، علیه  فقر، علیه ستم و استثمار و علیه نابرابری جنسی مبارزه می کنند. به همین جهت تحقق شعار جهانی دیگر پایه  مادی دارد و یک اتوپی  نیست. فقط کافی است که جرات و جسارت  کنیم و از همه مهمتر کمونیست ها که یک پای مدعیان جهانی دیگر هستند تجارب  خود  را سنتز و جمعبندی کنند و خودشان را با اتکا به دستاوردها و با جمعنبدی از ضعفها و کمبود ها نوسازی کنند.

در پایان صحبتم از همه  زنان و مردان که هم چنان دل در گرو جهانی دیگر دارند می خواهم که همراه  با ما تلاش کنند هرچه  روشنتر و موثرتر پیام  کارزار را فراگیر کنیم. و امیدوارم که همه نیروهای مترقی و آزادیخواه و چپ و کمونیست با حضور خود در راهپیمائی مرکزی کارزار زنان که در روز 8 مارس در شهر دن هاگ – هلند برگزار می شود، عملا از شعار کارزار زنان نه به جمهوری اسلامی، نه به امپریالیستها ؛ پیش بسوی ساختن جهانی دیگر که شعاری است متعلق به همه نیروهای انقلابی حمایت کنند.