برای آذر درخشان؛ که فقدانش غم سنگین و جانکاهی بر قلبم نهاده

کتاب نیمه باز بر تختخواب

عینک ذره بینی لابلای چینهای ملافه

فنجان چای سبز

مهتاب که دزدکی از لابلای پرده های نارنجی سرک می کشد

میز تحریر پر از نوشته های ناتمام

کتابهای فلسفی؛مقالاتفرهنگی...و...

ربدشامبر حوله ای بر گیره جا رختی

دمپایهای سبز راحتی

عکسهای خانوادگی بر لبه جا کتابی

گوشواره های آویز

گردنبند آبی فیروزه ای

شال سرخ

سربند بنفش

ساعت شماته دار روی پاتختی

بر آستانه که پا می نهی

بغض در گلویت آوار می شود

چه کسی گلدان کوچک روی میز را آب خواهد داد؟

در تاریکی که فرو میروی دنیایی ست فاصله بین تو

و

مهتاب که در فنجان چای سبزت جا خوش کرده.

فریبا رها

28  may 2012