هشت دلار خون بهای يک زن کارگر در مصر

نویسنده/ مارجوری اولستر

تهيه و تنظيم از آزاده ارفع

در ژوئن سال 2011حدود صد کارگر مصری که اکثر آنان زن بودند برای دريافت حقوق و مزايای پرداخت نشده شان به بانک" يوناتيد"(United)مراجعه می کنند. آنها کارگران يک کارخانه نساجی بخش خصوصی مصر به نام "منصوره اسپانا"(Mansura-Espana ) بودند که به خاطر ورشکستگی و تعطيل کارخانه در تملک وام دهنده اصلی آن بانک" يوناتيد" در آمده بود. کارمندان بانک اما به زنان تجمع کننده اجازه ورود به بانک را نمی دهند. يکی از کارمندان بانک خطاب به اجتماع کنندگان می گويد:"ما نمی توانيم حقوق و مزايای شما را پرداخت کنيم. برويد خيابان ها را ببنديد تا حق تان را بگيريد!" زنان همين کار را می کنند. آن ها با تحصن در خيابان مجاور بانک راه عبور و مرور در خيابان را می بندند و راه بندان ايجاد می کنند.

در همين زمان يک راننده کاميون که با راه بندان مواجه شده بود پياده شده و می بيند که خيابان توسط تحصن زنان کاملا" بسته شده است. او از پليس راهنمائی و رانندگی که در آن جا بود می پرسد که چه بايد کرد؟ پليس به او می گويد با کاميون به روی تحص کنندگان براند چرا که خون بهای هر زن حداکثر پنجاه پوند( برابر با هشت دلار آمريکائی) است. راننده کاميون همين کار را می کند. او کاميون را با قدرت بر روی دو کارگر زنی که در صف مقابل تحصن کنندگان نشسته بودند می راند. اين دو کارگر زن عبارت بودند از"مريم حواس"(Mariam Hawas) زن 44 ساله و مادر سه بچه بود و کارگر ديگر "ساماح ايسا(Samah Isa). "مريم حواس" در راه بيمارستان جان می سپارد و"ساماح" نيز که شديدا زخمی شده بود در بيمارستان بستری می شود.راننده کاميون "طاها کاوود" (Taha Kawoud) بعد از يک ماه زندان بدون پرداخت وثيقه آزاد و منتظر دادگاه بعدی می شود. پليس راهنمايی و رانندگی نيز که برخی از کارگران مرد صحبت او را با راننده کاميون شنيده بودند ناپديد می شود.

ده روز پس از اين حادثه دلخراش که در روزنامه های مصر به طور گسترده منعکس می شود بانک" يوناتيد"تحث فشار افکار عمومی حق سنوات کارگران را به ميزان دوماه ونيم حقوق برای هرسال سابقه کار- مبلغی حداکثر برابر با 62 هزار دلار- پراخت می کند. اما آن پول پرداخت شده برای سه فززند "مريم حواس" مادر نمی شود.

دوست حواس آيدا نومان(Aida Noman) می گويد که :"همه کارها خوابيده . چرخ های خياطی از کار افتادند. مرگ مريم برای همه ما سنگين بوده و هيچ کس نمی خواهد که به کارخانه برود."

با سقوط مبارک چه چيزی برای کارگران مصر تغيير کرده است؟

عليرغم سرنگونی مبارک همچنان زندگی کارگران زن مصری به ميزان يک کالای ارزان قيمت هشت دلاری بيشتر ارزش ندارد. اين يک واقعيت تلخی است که در جامعه مصر دگرگونی صورت نگرفته است. ولی آن چه که دگرگون شده اين واقعيت است که زنان کارگر پس از سقوط مبارک ديگر حاضر نيستند نيروی کار خود را به ارزانی خون بهای شان به استثمارکنندگان عرضه کنند.

"ساماح ايسا" زن کارگر بستری در بيمارستان، همکار زن کارگر جان باخته "مريم حواس"، می گويد:" آيا ارزش زندگی من فقط 50 پوند است ، تا زمانی که حق خودم را به عنوان يک انسان به دست نياورم آينده ای برای خودم نمی بينم. اين است آن چيزی که من می خواهم."

در مصر ضرب المثلی است که می گويد ارزان ترين چيز در اين کشور جان انسان است. در رژيم قبلی دستمزد کارگران بخش عمومی بطور وحشتناکی پائين بود و فاصله بين ثروتمندان و فقرا هر چه بيشترمی شد. حداقل دستمزد بخش عمومی ماهيانه چيزی حدود 300 پوند مصری (50 $) به اضافه مزايای مرسوم بود. بالا رفتن قيمت ها همراه با گسترش لاعلاج بيکاری ، زندگی اکثر دستمزد و حقوق بگيران را شديدا" تحت فشار قرار می دهد. با مشکلاتی که اکنون اقتصاد مصر با آن مواجه است و با ورود سالانه صدها هزار نفر جوان جويای کار در يک کشور 80 ميليونی بحران فقر و بيکاری ابعاد گسترده تری به خود می گيرد.

يک فعال کارگری مصری" حسام ال حمالاوی می گويد پس از سقوط مبارک برای کارگران تغييرات خيلی آرام صورت می گيرد. "کارگری که حقوقی برابر با 189 پوند مصری (31$) در ماه دريافت می کند نمی تواند به بچه هايش بگويد که تا اين يا آن انتخابات صبر کند تا وضعيت بهتر شود.ما فکر می کنيم که اگر اکنون دستمزدمان را نگيريم ديگر شانس گرفتن آن را هرگز نخواهيم داشت."

اعتصاب در مصر به يک پديده روزمره مبدل شده است. اعتصابات به بانک ها، حمل و نقل عمومي، نساجي، صنايع ساختمان و بخش بهداشت و درمان گسترش يافته است. کارگران کانال سوئز که يکی از منابع اصلی درآمد ارزی مصر است اکنون به صف اعتصاب کنندگان پيوسته اند. مبارزات کارگری با اين ابعاد البته موجب گسترش دستمزد ها شده است اما واقعيت غير قابل انکار اين است که دستمزدها به آرامی افزايش پيدا می کند.برای مثال حقوق بخش عمومی به 700 پوند مصری(118$) رسيده است هنوز کافی نيست. پس از انقلاب اتحاديه های کارگری مستقل به سرعت در حال رشد بوده و به عامل مهمی در تقويت مبارزات کارگران مصر مبدل شده اند.

اما کارفريان، سرمايه داران و نيز دستگاه دولتی باقی مانده از دوره مبارک نيز دست بر روی دست نگذاشته اند.آن ها تلاش می کنند تا از طريق سرکوب و اخراج جنبش کارگری را مهار کنند. "محسن الشاعر"يکی از ده ها کارگرسازمانگری است که به دليل فعاليت کارگری و به اتهام تحريک کارگران به همراه ديگر فعالان کارگری از کار اخراج شده است . او در همين رابطه می گويد: " ما فکر می کرديم که دوره جديدی آغاز شده است. اما ما اکنون برای چيزی مبارزه می کنيم که قبلا هم مبارزه می کرديم . تفاوت اين است که حالا اخراج می شويم."

شرايط کار در مصر وحشتناک است. ساعات کار حدود 12 ساعت در روز است و کارگران معمولا" برای هر ساعت کار ده پياستا يعنی يک پنی دستمزد دريافت می کنند. درصورت نياز کارفرما کارگران در روزهای جمعه که روز تعطيل رسمی است بايد اجبارا" کار کنند در غير اين صورت اخراج خواهند شد. دستمزد ساعت کار در روز تعطيل 35 سنت است ولی اين دستمزد نيز مانند حقوق پايه ای کارگران فقط بر روی کاغذ و قول های توخالی معنی دارد در صورتی که در زندگی واقعی هرگز پرداخت نمی شود نظير بسياری از مزايای کارگران از سال 2007 تا 2011 که تا کنون پرداخت نشده است.

اين شرايط اسنفاک کار و نيز بی حقوقی کارگران است که عليرغم همه مشکلات اعتصابات و پديد آمدن تشکل های مستقل کارگری را به يک پديده روزمره در مصر مبدل ساخته است