ما جمعی از فعالين کارزار در پاريس و کميته ضد سنگسار

دعا دختر جوان کرد به قتل رسيد

خبر- کردستان عراق: در روز 7 آوريل دختر کرد جوانی به جرم علاقه به پيوند با يک جوان عرب توسط خانواده و طايفه اش کردهای يزيدی با همکاری ماموران انتظامی در شهر باشقه نزديکی موصل به قتل رسيد. پس از 20 روز بالاخره در روز 27 آوريل از طريق تصاويری چند ثانيه ای از مراسم به قتل رسيدن دعا که توسط موبايل ضبط شده بود خبر اين جنايت دهشتناک منتشر شد.

دعا دختر جوان 17 ساله به جرم دوست داشتن به قتل رسيد.

دعا فقط به قتل نرسيد سنگسار شد.

نه، دعا لگدسار شد.

 دعا تکه پاره شد.

اينجا عراق است.

 اينجا کردستان عراق است.

اينجا زير سايه "دمکراسي" آمريکايی و دولت کردي، مردان آزادانه و در امنيت کامل، دختران و زنان جوان خود را تکه پاره می کنند.

امشب دوشنبه 7 آوريل 2007 است. هنوز جسد دعا روی سنگفرش خيابان است و مردان شهرک باشقه با آرامش خيال و غرور و سربلندی از اينکه شرف و ناموس را حفظ کرده اند، سر بر بالين نهادند.

سران طايفه کردهای يزيدی امشب قبل از رفتن به بستر، خدا را عبادت می کنند که رحمت دموکراسی آمريکائی را به کمک بمب افکن های آمريکائی برايشان به ارمغان آورد تا در امنيت کامل اتحاد قبيله و طايفه را از طريق پافشاری بر آداب و سنن و فرهنگ و ايدئولوژ ی زن ستيزانه پدرسالاری عهد عتيق حفظ کنند. آمين!

رهبران احزاب کردی به کابينه های خود در دولت بازگشتند تا در جلسه بعدی با باندهای مذهبی و بنيادگرا و ناسيوناليست اعلام کنند که همانا آمريکا آمده است تا قدرت آنان را تقويت کنند و برايشان دمکراسی تامين کند تا هر آنچه در انبان دارند از اشاعه نفرت قومی و تقويت و تشديد آئين و مسلک و فرهنگ زن ستيزی و هر جنايت ديگری که در دين و مسلک شان هست خودداری نکنند.

رهبران کرد راضی ممنون از اين همه دمکراسی که آمريکايی ها به آنان اعطا کرده اند به کابينه های خود بازگشتند. اين ديگر يک دمکراسی آمريکايی تمام عيار است. زنده باد آزادي. همه زن ستيزان آزادند تا زنان سرکش را به اشد مجازات محکوم کنند و آزادانه حکم را جاری کنند.

اينجا کردستان عراق است. پيکر زنان جولانگاه جنگ های قومی و مذهبی است. دولت کردی مراحم دولتمداری اش را از آن دريغ نمی کند. جسم زنان بهای انسجام قدرت سياسی آنان است.

امروز شنبه 7 آوريل است. امروز يکشنبه8 آوريل است. زنان فعال سازمان های "غير دولتي" در حال پچ پچ و گفتگوی درگوشی هستند. آنان زجه های دلخراش دعا را شنيدند وقتی پيکر نحيقش زير باران مشت و لگد و سنگ در هم شکست. آنان صدای خرد شدن روح سرکش دعا را شنيدند وقتی مردان نظامی و قوم و خويش دامن او را از تنش کشيدند تا جسمش را به همراه روحش به قتل رسانند.

شايد زنان سازمان های "غير دولتي" دلشان سوخت. اما نتوانستند حرفی بزنند. لابد شوهرانشان، که اغلب از مقامات دولت کردی هستند، به آنان گفتند که سکوت در مقابل اين جنايات يکی از وظايف شماست. بودجه مالی شما برای تقويت دولت کردی و تبليغ "دمکراسي" آمريکايی است. و زنان صادق اين تشکلات دست ساخته امپرياليستها به واقعيت متعفن تن دادند و سکوت کردند.

رسانه های کردی سکوت کردند. تا توانستند رقص کردی يزيدی پخش کردند. شب شنبه 7 آوريل در ساختمان تلويزيونها و رسانه از روی ميز اتاق خبر دستی نامرئی خبر قتل دعا را ناپديد کرد.

بيش از 20 روز طول کشيد تا دعا ادعانامه خود را از اعماق خاک به گوش ما رساند. امروز دعا در کنار ماست. دعا به تک تک ما زنان خيره شده تا فرياد دادخواهی او را به گوش افکار عمومی مترقی جهان برسانيم.

دعا صدايش از اعماق راهی گشود تا ما آن را بشنويم:

از امروز از روز 7 آوريل ديگر نام همه زنانی که چون من قربانی قتل ناموسی شده اند دعا شد. دعا نام رمز صدها زنی است که از زمان قدرت گيری حکومت کردی زير سايه ارتش آمريکايی قربانی قتل های ناموسی و شرف شده اند.

متهمان:
خانواده و طايفه دعا، مسخ شده با افيون مذهب و آئين و فرهنگ قرون وسطا؛ چماق و پاسبان طبقات صاحب قدرت در کردستان؛ آبيار نظام ستم و استثمار اين طبقات صاحب قدرت.

دولت کردي: نماينده پارتی که در نشست طايفه برای محاکمه دعا شرکت کرد؛ نيروهای انتظامی که دعا به آنها پناه برد و آنان وی را تحويل خانواده دادند؛ سپس با چکمه هايشان به جان دعا افتاده و سنگسار را با لگدسار تکميل کردند. آنان در انجام وظيفه ای که طبقات ارتجاعی برای حفاظت از مناسبات و فرهنگ و سننن عقب مانده بر عهده شان گذاشته اند، سنگ تمام گذاشتند.

نيروهای سياسی بومی ديگر: بنيادگرايان اسلامی سنی و شيعه که همراه با احزاب کردی طرفدار آمريکا، دست در دست هم با تقويت فرهنگ و افکار کهن، روابط اقتصادی و سياسی ارتجاعي، فضای مساعدی برای قتل های ناموسی ايجاد کرده اند. آنان کاخ هايشان را بر روی اجساد زنان بالا می برند.

نيروهای امپرياليستی اشغالگر: اينان چون ماشين مرگ در هر نقطه خاورميانه که پای می گذارند، به هيولاهای قرون وسطائی ضد زن جانی تازه می دمند؛ نظام های عشيره ای پدرسالار موجود در اين جوامع را مانند سگی هار رها کرده و بجان زنان می اندازند؛ دست در دست نيروهای مرتجع اين کشورها، روابط هار و حيوانی ميان انسان ها شکل می دهند؛ روابطی که در آن پدر و برادر سنگ بر سر دخترانشان می کوبند، يکی از آنهاست. کليت اين روابط حاکم اقتصادی و سياسی و فرهنگي، اکثريت مردم را خرد و زخمی می کند. آن چنان از خود بيگانگی را در ميان انسانها دامن زده که افتخار و غرور مردمي، به قتل رساندن دختران و زنان و خواهرانشان به خاطر "ناموس" است. به "خاورميانه دموکراتيک" خوش آمديد!

حکم:
قبل از اينکه تک تک زنان خاورميانه به سرنوشت دعا گرفتار شوند؛ قبل از آنکه نيروهای امپرياليستی و مرتجعين داخلي، بيش از اين به جسد گنديده ی سنت و مذهب جانی تازه بدمند؛ نيروی خود را سازمان دهيم و با جرات و جسارت برای ساختن جهانی ديگر، با مناسباتی ديگر، به پا خيزيم. جهانی که با دفن نظام های پدرسالار - هم در شکل قرون وسطائی بومی عشيره ای آن و هم در شکل امپرياليستی آن، متولد می شود.

اين حکم تاريخی است که از فريادهای دعا می شنويم: برای دختران دعا، خواهران دعا، مادران دعا

سازمان زنان هشت مارس (ايرانی- افغانستانی) 29 آوريل 2007