به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد!
فروغ فرخزاد
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصلهای خشک گذر میکردند
به دستههای کلاغان
که عطر مزرعههای شبانه را
برای من به هدیه میآوردند
به مادرم که در آیینه زندگی میکرد
و شکل پیری من بود
و به زمین، که شهوت تکرار من، درون ملتهبش را
از تخمههای سبز میانباشت - سلامی دوباره خواهم داد
میآیم، میآیم، میآیم
با گیسویم: ادامه بوهای زیر خاک
با چشم هایم: تجربههای غلیظ تاریکی
با بوتهها که چیدهام از بیشههای آن سوی دیوار
و آستانه پر از عشق میشود
و من در آستانه به آنها که دوست میدارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانه پرعشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد.
بر گرفته از نشریه هشت مارس شماره 53
ژوئن 2021/ خرداد 1400