ھشتم مارس ١٣٨١ متحدانه

ھشتم مارس ١٣٨١ متحدانه

علیه مرتجعین زن ستیز اسلامى!

علیه جنگ افروزان تجاوزگر!

 

روز جهانى زن در شرايطى فرا مى رسد كه ميليونها زن و دختر جوان در صفوف اعتراضات ضد جنگ در سراسر جهان به صحنه آمده اند .اين حضور گسترده و رزمنده، خون جوان را در رگهاى جنبش آزاديخواهانه و ضدامپرياليستى مردم دنيا جارى كرده است. حضور ميليونها زن در جنبش ضد جنگ نشانه پيوند مبارزه رهائى زنان با ساير مبارزات سياسى و اجتماعى است .نشانه تعميق آگاهى، بخش مهمى از جنبش رهائى زنان نسبت به ماهيت زن ستيز دولتهاى امپرياليستى و مشخصا آمريكاست. زنان آگاهى كه به طور متشكل در جنبش ضد جنگ در آمريكا شركت كرده اند، نه فقط سياستهاى جنگى دولت بوش بلكه سياستهاى بنيادگرايانه ارتجاعى اين دولت عليه زنان را هم هدف قرار داده اند.  دولت بوش در يك دست انجيل و قوانين و سنن وآئين هاى پدرسالارانه و مردسالارانه را دارد تا دستاوردهاى چند دهه جنبش رهائى زنان را لگدمال كند. و در دست ديگر مرگبارترين سلاح هاى كشتار جمعى، تا دنيائى را به خاك و خون بكشاند و تحت سلطه خويش درآورد. در ساير نقاط جهان نيز زنان خشم و نفرت خود را نسبت به برنامه هاى چپاولگرانه و تجاوزكارانه اى كه امپرياليسم آمريكا با همدستى ساير امپرياليستها به اجرا درآورده بنمايش گذاشته اند، برنامه هائى كه از بوسنى تا افغانستان، از فيليپين تا اندونزى پياده شده و زنان در صف مقدم قربانيان آن بوده اند.

پابپاى اين مبارزات جهانى، زنان ايران در يك جنگ بى وقفه عليه يكى از مرتجعترين و زن ستيزترين رژيمها درگيرند. زنان ايران در شرايطى به استقبال هشتم مارس ميروند كه ديگر همه مىدانند رژيم جمهوری اسلامی رفتنى است و بود و نبودش به موئى بسته است. همه نيروهاى اجتماعى به صحنه آمده اند تا رفتن اين رژيم منفور و مسير فرداى ايران را تعيين كنند. جنبش زنان ايران در چنين لحظه حساس تاريخى قرار دارد. جايگاه و موقعيت سياسى و اجتماعى زنان در فرداى تحولات جارى، يكى از عوامل تعيين كننده سرنوشت جامعه خواهد بود. جنبش زنان ايران با طرح خواسته هاى خود، هم نيروهاى اجتماعى و سياسى را محك خواهد زد و هم به تعميق جنبش آزاديخواهانه مردم و دگرگونىهاى دمكراتيك جامعه كمك مىكند. ديگر نميتوان دم ازدمكراسى زد و هنوز به اسارت زنان باور داشت. نميتوان دم از آزادى زد اما نفرت خود را از حجاب اجبارى نشان نداد. نميتوان از آزادى گفت اما نسبت به وقيحترين چهره استبداد يعنى قوانين زن ستيز و قرون وسطايى جمهوري اسلامي بى تفاوت بود. نميتوان مدافع رهائى زنان بود اما با خشم و كينه به تشكل يابى مستقل زنان برخورد كرد. نميتوان موقعيت فرودست و بردگى زنان در ايران را ديد اما آزادى زنان را موكول به فرداى بى تاريخ كرد.

مبارزات زنان ايران اين بار ديگر نبايد بگذارند كه نسخه جديدى از قصه قديمى رفتن شاه و آمدن شيخ و رفتن شيخ و آمدن شاه تكرار شود. در شرايطى كه آمريكا ادعاى نجات زنان و مردم ايران را دارد و با اين حربه مىخواهد نظام مرتجع ديگرى شامل نوكران ديروز و امروز خود را به جامعه تحميل كند، جنبش زنان بايد به صداى بلند اعلام كند كه نه فقط دولت آمريكا نجات بخش زنان ايران نيست بلكه جنايت آنها در ايران و جهان را نه مىبخشد و نه فراموش مىكند.

امروز هر گام براى رهائى زنان به مبارزه عليه نظام زن ستيز امپرياليستى گره خورده است، نظامى كه اينك میخواهد با به راه انداختن خانمانسوزترين جنگهاى امپرياليستى و بكار گرفتن سياستهاى استعمارگرانه آشكار نظامش را تر و تازه كند.

زنان ايرانى بايد در كنار اكثريت زنان جهان در صفوف اعتراضات ضد جنگ جاى گيرند تا نه فقط همبستگى خود را با خواهران عراقى و ساير زنان دنيا مستحكم كنند بلكه نشان دهند كه هيچ توهمى در مورد ماهيت و اهداف امپرياليسم آمريكا ندارند.

 

مارش رهائى زنان ايرانى پر دوام باد و روز جهانى زنان بر همه آنان مبارك!

سازمان زنان هشت مارس(ايرانى، افغانستانى)

مارس ١٣٨١