در پرتو تظاهرات 16 آذر مقابل سفارت جمهوری اسلامی- لندن

در پرتو تظاهرات 16 آذر مقابل سفارت جمهوری اسلامی- لندن

دو روش، دو راه و دو افق

 

دوشنبه 16 آذر فعالین تشکل زنان هشت مارس به همراه کمیته جوانان و شورای همبستگی با مبارزات مردم تظاهرات ایستاده ای را در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در لندن برگزار کردند. در این تظاهرات نیروها و فعالین منفرد دیگری نیز شرکت کرده بودند.

 

در 16 آذر صف دیگری که به صف سبز ها شهرت دارد نیز جدا از صف ما حضور داشتند. البته در صف سبز ها انشعاب رخ داده است و به واقع در بین آنان چندین صف سبز شکل گرفته است. اما اختلافاتشان بر سر این است که چه جناح و دسته ای از این رهبری ارتجاعی قدرت بیشتری را کسب کند. این دعوا ها هیچ ربطی به منافع مردم ندارد. همان طور که برگزاری 16 آذر نیز ربطی به دارو دسته جناح «اصلاح طلب» حکومتی ندارد. هم اینها بودند که پس از انقلاب 57 تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» به دانشگاهها یورش بردند، بسیاری از دانشجویان انقلابی و چپ را روانه زندان کردند، بسیاری از استادان مترقی را از کار بی کار کردند و تلاش کردند که دانشگاه را به مدرسه طلاب مبدل کنند. اما زهی خیال باطل .

 

ما بعنوان یک تشکل رادیکال زنان همواره با طرح مطالبات زنان تلاش کرده ایم که مسئله زنان تحت عنوان مسائل «بزرگتر» به فراموشی سپرده نشود. چرا که این روز ها یک بار دیگر موضوع زنان تحت عناوین گوناگون حتی از جانب «کنشگران» زنان به کناری گذاشته شده است و موضوعات «کلان» عمده شده است.

 

در این تظاهرات نیز علاوه بر پرچم سازمان زنان هشت مارس پلاکارد هائی هم چون «لغو حجاب اجباری»،«جدائی دین از دولت»، « نه به سنگسار»، « زنان برای جهانی عاری از ستم و اسثتمار مبارزه می کنند»، «سرنگون باد رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی»، « نه به امپریالیسم» و...... شرکت کردیم.

در طول سه ساعت تظاهرات صف ما تلاش داشت خواست زنان، دانشجویان و کل مردم را از طریق سر دادن  شعارها در بین ایرانیان و مردم رهگذرابراز کند

 

ازابتدای شرکتمان دراین تظاهرات که رهبری سبز ها تلاش داشتند برای نصب پارچه بزرگ سبزشان از نصب پرچم های ما بخصوص که رنگشان هم قرمز است مانع ایجاد کنند، شروع شد. رهبری سبز ها تحت عنوان این که ما بزرگتر هستیم سعی داشتند که فضای بیشتری را به خود اختصاص دهند و از آنجا که نتوانستند ما را قانع کنند، طبق معمول به پلیس انگلیس تکیه کردند. به رهبری سبز ها گفتیم که شما با هزار دروغ و کلک تلاش می کنید با تکیه به پلیس به اهدافتان برسید. تلاش دارید تحت نام اینکه بزرگتر هستید جلوی فعالیت دیگر نیروها را بگیرید. شما با برخوردهائی که می کنید و روشی که در پیش گرفته اید  در ماهیت همان برخورد و روشی است که بسیج در ایران در مقابل مردم انجام می دهد و پاسخ مردم به بسیج هم به خوبی می دانید.

 

بالاخره ما پس از نصب پرچم و پلاکارد به دادن شعار پرداختیم. ما شعار می دادیم که « دانشجو آگاه است از ارتجاع بیزار است» آنها شعار می دادند که « دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد» ، ما شعار می دادیم که « جمهوری اسلامی رژیم ارتجاعی مرگت فرا رسیده»، آنها شعار می دادند که « مرگ بر دیکتاتور»، ما شعار می دادیم که « مرگ براین رژیم مذهبی»، آنها شعار می دادند که « نصر من الله ........ »، ما شعار می دادیم که « مرگ بر این رژیم زن ستیز»، آنها شعار می دادند که « خامنه ای حیا کن رهبری را رها کن» ، ما شعار می دادیم که «مرگ براین رژیم سنگسار» آنها شعار می دادند که «ما اهل کوفه نیستیم پول بگیریم بایستیم»، ما شعار می دادیم که « جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته نابود باید گردد»، آنها شعار می دادند که «یا حسین میر حسین» و.................... از کل شعار ها و اعلامیه ها در این روز و روزهای دیگر می توان دو روش، دو راه و دو افق کاملا متفاوت را دید.

 

رهبری سبز ها تلاش می کنند با طرح مباحث ارتجاعی که فشرده آن در بیانیه ها و شعارهایشان منعکس است مانع از تمایلات ضد رژیم مردم شوند. دائما در بوق و کرنا می دمند که مبادا توده های مردم به نیروهای سرکوبگر رژیم حمله ور شوند. مبادا مردم به این آگاهی برسند که برای ساختن یک جامعه نوین باید اول مانع اصلی یعنی جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. مبادا زنان جرئت کنند از گلیمی که اینها سی سال است برایشان بافته اند، پایشان را بیرون بگذارند و به دنبال جامعه ای باشند که هیچ زنی تحت ستم قرار نگیرد. مبادا خواستهایشان ضدیتی با قانون اساسی رژیم اسلامی پیدا کند.

 

قانون اساسی ای که بوسیله پیاده کنندگان آن یعنی سران و سلاطین جمهوری اسلامی در طول سی سال گذشته هزاران هزار نفر را «قانونا» کشتار کرد. قانون اساسی ای که مجوز تجاوز را به سرکوبگرانش در زندانها علیه زنان صادر کرده است. قانون اساسی ای که حجاب را اجباری کرد، حق طلاق و حضانت را از زنان گرفت. قانون اساسی ای که قوه قضائیه جمهوری اسلامی با اتکا به آن صد ها زن را به جرم عاشق شدن سنگسار کرد. قانون اساسی ای که به مردان این اجازه را داد که تحت نام دفاع از«ناموس» به کشتار زنان بپردازند. قانون اساسی ای که زنان را در فرودستی مطلق قرار داده است.

 

رهبران سبز ها چه در داخل و چه در خارج تلاش دارند از همه امکانات مالی و ارتباطات بین المللی و رسانه های ارتجاعی که دربست در اختیارشان قرار دارد بیشترین استفاده را بکنند و از نفرت و بیزاری سی ساله مردم از جمهوری اسلامی به نفع خود سود جویند.

اما موضوع اصلی این است که مردمی که این چنین بر علیه جمهوری اسلامی مبارزه می کنند و مرگ را تحقیر می کنند، زنانی که در صف مقدم مبارزات شجاعانه می رزمند، جوانانی که با صدای بلند اعلام کردند که «زندان، تجاوز، کهریزک ، دیگر اثر ندارد»، یک بار دیگر زیر پرچم جناحی از همین جمهوری اسلامی خواهند رفت یا نه ؟ به این بستگی دارد که در راس این مبارزات چه نیروئی با چه برنامه و افقی قرار می گیرد. آیا برنامه و افقی که هیچ تفاوتی با برنامه و افق جمهوری اسلامی ندارد و بارها و بارها تاکید شده است که «جمهوری اسلامی نه کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر» مسیر مبارزات مردم را تعیین می کند  و یا اینکه برنامه و افقی که در پی نابودی کهنه و برقراری جامعه نوین است.  جامعه ایی که دین از دولت جدا باشد، جامعه ای که زنان در آن تحت ستم نباشند، جامعه ای که در آن سرکوب و زندان و شکنجه نباشد، جامعه ای که در آن آزادی بیان و عقیده باشد، جامعه ای که در آن برابری باشد، جامعه ای که در آن ملیتهای مختلف تحت ستم نباشند، جامعه ای که در آن ستم و استثمار نباشد.

 

در این میان این وظیفه تمامی نیروها بخصوص بخش رادیکال جنبش زنان است که با دامن زدن به مبارزات گسنرده و طرح خواسته های زنان در آن و هم چنین با فرموله کردن هر چه بیشتر مطالبات پایه ای زنان سطح خواسته ها را بالا برده و اجازه ندهند که مشتی مرتجع و سازشکار از نفرت و خشم به حقشان استفاده کنند. معیار سنجش اینکه هر نیروئی چه برنامه ای و چه افقی را برای کل مردم ایران در دست دارد و این برنامه و افق تا چه اندازه منافع مردم را نمایندگی می کند به این بستگی دارد که معیارش در مورد آزادی و برابری زنان چیست.

 

راهی پرپیچ و خمی در مقابلمان است، اما آینده می تواند درخشان باشد به شرط اینکه بتوانیم با تمام نیرو مسیر مبارزات زنان ، جوانان و کل مردم را در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی و بر قراری جامعه نوین جهت دهیم. وقت تنگ است لحظه را دریاب!

 

فعالین سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان) –انگلستان

12 دسامبر 2009