در نظام طبقاتی، تأثیر قهر طبیعت هم طبقاتی است!

در نظام طبقاتی، تأثیر قهر طبیعت هم طبقاتی است!

 

خبر، کوتاه اما فاجعه، عمیق و ویرانی‌اش وسیع بود. روز یکشنبه 21 آبان ۱۳۹۶ زلزله‌ای به بزرگی 7.3 ریشتر بخش‌های وسیعی از شمال شرق عراق و غرب ایران را به‌شدت لرزاند. با کشته شدن بیش از ۵۰۰ زن و مرد و کودک مرگ‌بارترین زمین‌لرزه‌ی امسال در جهان رقم خورد؛ و خاورمیانه که آبستن زلزله‌ای سیاسی بود لحظه‌ای در مقابل قهر طبیعت درنگ کرد.

مردم اما درنگ نکردند و از همان اولین دقایق فاجعه به یاری هم شتافتند. در همان ساعات اولیه هزاران نفر اشک‌ریزان و سوگوار اجساد عزیزترین‌های‌شان را از زیر آوار بیرون کشیدند، در اوج شوک، ناباوری و اندوه، تسلیمِ عجز نشدند. این امید بود که خاک را می‌شکافت و با دستانی خالی اما پرتوان، زندگانی را زیر تلی از آهن و آجر جستجو می‌کرد.

فرسنگ‌ها دورتر اما قلب‌های مضطرب، فشرده از اندوه و درد، راهی می‌جستند برای همراهی، هم‌دردی و همبستگی. طولی نکشید که به‌واسطه‌ی شبکه‌های مجازی سریع‌تر از قبل، اولین جرقه‌های همکاری و همبستگی برای یاری‌رساندن به قلب حادثه شکل گرفت. برای مردمی که سال‌هاست به حاکمیت بی‌اعتمادند سخت نبود که وضعیت «بازسازی» خرمشهر و آبادانِ «مظلوم و جنگ‌زده» بعد از ۳۰ سال و آذربایجان، رودبار، منجیل و بم و ... «زلزله‌زده» را بعد از سال‌ها وعده وعیدِ دهان‌پرکن ببینند تا بدانند به کردستان «یاغی» چگونه «امدادرسانی» خواهد شد.

در جبهه‌ی مقابل اما سردمداران حکومت زور و تزویر سناریوی مزورانه‌ی دیگری را کلید می‌زدند. وزیر کشور در جمع حواریون‌اش بر مسند عافیت تکیه زده و شوی مضحکی را در مقابل دوربین اجرا می‌کند تا به مردم «اطمینان» دهد که با یک تماس تلفنی می‌تواند بحران را مدیریت و امدادرسانان را به سمت روستاها هدایت نماید. درحالی‌که در واقعیت از اولین دقایق زلزله این ارتش بود که بدون هیچ ابزار و هدف امدادرسانی وارد منطقه شده بود تا جلوی هر نوع شورش و آشوب و قلیان خشم مردم را بگیرد. این نیروهای سپاه و مأموران امنیتی بودند که عملاً شهرها و روستاهای زلزله‌زده را محاصره کرده بودند تا هم از بروز هر نوع نارضایتی جلوگیری کنند و هم جلوی شکل‌گیری شبکه‌های خودجوش همبستگی بین مردم را بگیرند.

البته اصلاً عجیب نیست که دغدغه‌ی حکومتی که همیشه‌ی یکی از ارکان قدرتش ستم ملی، سرکوب ملل و اقلیت‌های مذهبی بوده است، نه نجات مردم که کنترل مردم در این مناطق باشد؛ آن‌هم کردستانی که تاریخاً یکی از سنگرهای مقاومت و نافرمانی در مقابل جمهوری اسلامی محسوب شده است، بنابراین قطعاً کنترل اوضاع سیاسی و امنیتی بر امدادرسانی ارجحیت دارد. این حکومت اگر خبردار می‌شد که مردم این منطقه تظاهرات کرده‌اند، شبانه صدها هلیکوپتر، تانک، توپ و نفربر ... به منطقه اعزام می‌کرد؛ به همین دلیل باز هم به‌جای ارسال کمک‌های موردنیاز مردم و هلیکوپترهای نجات و ... کاروان نمایندگان رهبری را سوار بر هواپیما به منطقه ارسال می‌کنند. به همین دلیل وقیحانه از «رسانه‌ی ملی» (بخوانید دولتی) اعلام می‌کنند که مردم نباید منتظر کمک دولت باشند، این یک «امتحان الهی و عبرتی برای دیگران است». به همین دلیل دولتی که درست یک هفته پیش‌ازاین زمین‌لرزه، برای سازمان‌دهی سفر ۳ میلیون نفر در قالب کاروان‌های اربعین میلیون‌ها دلار هزینه کرده است و صدها دستگاه آمبولانس تدارک دیده و در تمام طول مسیر استراحتگاه رایگان شبانه‌روزی و انواع و اقسام وسایل پذیرایی رایگان تدارک دیده است، به‌هیچ‌عنوان مورد اعتماد مردم نیست؛ و مردم ترجیح می‌دهند کمک‌های‌شان را با سازمان‌دهی مردمی و محدود خودشان مستقیماً به دست نیازمندان برسانند، حتی اگر مجبور باشند مثل مردم جوانرود و بقیه شهرها سد محاصره و کنترل نیروهای سپاهی و امنیتی را بشکنند.

بله! حکومتی که یک نماینده‌اش پوتین از پا درنمی‌آورد تا کردستان را فتح کند؛ نماینده‌ی دیگرش برای بستن دهان نارضایتی مردم با بدترین مصالح برای تحتانی‌ترین اقشار «مسکن مهر» (بخوانید «مسکن مرگ») می‌سازد؛ و مجلس‌اش در تلاش است تا بازی مرگ و زندگی را تحت نام «کول‌بری» شغل بنامد، باید هم نماینده‌ی دولت تدبیرش جرأت نکند حتی برای بازدید از مناطق زلزله‌زده از ماشین پیاده شود؛ باید هم در بازدیدهای عوام‌فریبانه‌اش فقط سر و گردن خود را به این مردم نشان دهد.

این مردم اما تسلیت نمی‌خواهند آن‌ها آینده‌ای متفاوت طلب می‌کنند. آن‌ها به عوام‌فریبی مسئولان جمهوری اسلامی، یا سخنرانی‌های پوپولیستی نماینده‌گان دول امپریالیستی و پیام‌های وقیحانه‌شان در مورد حقوق انسانی هیچ احتیاجی ندارند. مردم به رفع معضلات و بازگرداندن کرامت انسانی‌شان نیاز دارند. آن‌ها خوب می‌دانند که عزیزان‌شان را برای همیشه ازدست‌داده‌اند و برخلاف ادعاهای مسئولان سه روز است که از اولیه‌ترین نیازها مثل آب، غذا، چادر، وسایل گرمایش، امکانات پزشکی و ... محروم‌اند اما آن‌ها فقط به رفع این ضرورت‌های اولیه نیاز ندارند، آن‌ها به همراهی و هم‌صدایی با هم‌سرنوشتان‌شان نیاز دارند. کسانی که می‌دانند زلزله یک پدیده‌ی طبیعی است اما مصائب و تأثیرات آن کاملاً انسانی‌ست. این انسان‌ها هستند که می‌توانند با تکیه بر دانش بشر قهر طبیعت را به حداکثر مهار و اثرات مخرب آن را به حداقل برسانند البته در چارچوب سیستمی که هدف آن صرفاً و مطلقاً کسب سود نباشد بلکه هدف آن سازمان‌دهی عادلانه‌ی زندگی بشر برای دستیابی تمام افراد به فرصت‌ها و امکانات برابر باشد. جامعه‌ای که همبستگی و هم‌دلی و تعاون فقط بخش کوچکی از جلوه‌ی روابط مردم آن باشد.

نه! نه این زندگی شایسته ما نیست. ما خوب می‌دانیم که قهر طبیعت هم در نظام طبقاتی، عمیقاً تأثیرات طبقاتی دارد. این تحتانی‌ترین اقشار هستند که قربانیان اصلی زلزله‌، خشک‌سالی و کم‌آبی، سیل، قحطی و ... هستند. این «بلایای طبیعی» راهی به زندگی عافیت‌نشینان ندارند. مرگ در اثر آلودگی هوا و بیماری و ... از تحتانی‌ترین طبقات بیشترین قربانی را می‌گیرد و ... زندگی در بیغوله‌ها و خانه‌های فله‌ای ساخت دولت، زندگی فقیرترین اقشار را تهدید می‌کند ...

نه دیگر کافی است! مادر غمگینم، پدر سوگوارم گریه نکنید! در دل ما خشمی شعله دارد که گریه درمان آن نیست. هیچ شیونی این بغض را فرو نخواهد کاست. هیچ مویه‌ای این درد را تسکین نخواهد داد. چون ما می‌دانیم این فقط قهر طبیعت نیست که ما را به سوگ نشانده است. این درد و رنج از تسلط دشمنی است که سال‌هاست زندگی را بر ما تباه کرده است. برای این‌که زندگی را بر مدار دیگری جز مرگ و نابودی بسازیم باید خشم و دردمان را آتش‌فشانی کنیم تا لرزه‌ای سهمگین‌تر برای سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی فراهم کنیم تا برای همیشه بساط ستم و استثمار را زیر خروارها خاک دفن کنیم.

 

باید با همبستگی و اتحادی گسترده لرزه بر جان آنان افکنیم!

 

 

سازمان زنان هشت مارس (ایران - افغانستان)

۲۴ آبان 1396 - 15 نوامبر 2017

8mars.com

zan_dem_iran@hotmail.com

youtube.com/8marsorg

facebook.com/8marsorg

 

 

1396082316274859612500794