با سركوب زنان در ايران به مقابله برخيزيد

با سركوب زنان در ايران به مقابله برخيزيد! به سفر خاتمی اعتراض كنيد!

این نوشته به زبان فرانسه در طی سفر خاتمی به پاریس 5000 نخسه توزیع شد.

خاتمی رئيس جمهور، رژيم اسلامی ايران از سوی سران دولتهای ايتاليا، فرانسه و آلمان دعوت شده كه بطور رسمی از اين كشورها بازديد كند. هدف حكومتهای اروپائی اين است كه رژيم جمهوری اسلامی ايران را در حال اصلاح و قابل قبول جا بزنند. ما تمامی مردم اين كشورها را بطور عاجل فرامی خوانيم كه در كنار مردم ايران بايستند و اين سياست فريبكارانه را رد كنند. جمهوری اسلامی ايران يك رژيم فاشيستی، ضد مردمی، زن ستيز و بيرحم است كه مردم سراسر جهان بايد با آن مخالفت جويند.

حكومتهای اروپائی خاتمی را بدين خاطر دعوت كردند كه در حمايت از جمهوری اسلامی منافعی سرشار دارند. جمهوری اسلامی از زمان تاسيس اش سخاوتمندانه به سرمايه داران امپرياليست غرب اجازه داده كه هرسال ميلياردها دلار از طريق عمليات مستقيم و غير مستقيم خود در ايران سود به جيب بزنند. حال خاتمی بعنوان رئيس يك كشور نفتی ثروتمند كه مردمش تا خرخره در فقر فرورفته اند به اروپا می آيد تا به آخرين قطره های نفت نيز چوب حراج بزند و آنرا به شركتهای نفتی اروپائی عرضه كند تا در مقابل پشتيبانی سياسی دولتهای اروپا از رژيم فاشيستی حاكم بر ايران را جلب كند. او بدين خاطر به اروپا می آيد كه قول استثمار شنيع نيروی كار ارزان زحمتكشان ايران را به سرمايه داران اروپائی بدهد. بعلاوه او قصد خريد هم دارد: خريد اسلحه، خريد پيشرفته ترين ابزار تفتيش و كنترل اهالی تا اينكه بتوانند مردم ايران را هر چه موثر تر سركوب كنند. اين دايناسورهای اسلامی در آميزش شيوه های قرون وسطائی سركوب سياسی توده ها با پيشرفته ترين شيوه هائی كه برای اينكار در كشورهای سرمايه داری مورد استفاده قرار می گيرد بسيار مهارت دارند.

سفر خاتمی بايد مورد مخالفت قرار گيرد زيرا او در راس رژيمی است كه پليد ترين جنايات را عليه مردمش مرتكب شده است. بيست سال پيش مردم ايران برای كسب حقوق خود و آزادی و استقالال بپا خواستند و رژيم فاشسيت و سركوبگر شاه را سرنگون كردند. بدنبال اين كار همه اقشا رو طبقات مردمی برای مبارزه بر سر حقوق پايه ای و اقتصادی و سياسی و اجتماعی خويش و خلاص شدن از شر تبعيض و بيعدالتی و فقر به سازماندهی خويش پرداختند. شمار زيادی از شوراهای كارگری در كارخانه ها، انجنهای و شوراهای دهقانی در روستاها، تشكلات زنان، انجمنهای نويسندگان و اتحدايه های دانشجوئي، شوراهای بيمارستانها و مدارسو غيره از هر گوشه سر برآورد. ملل ستمديده نظير كردها و تركمنها بپاخاستند و در راه كسب حقوق برابر و آزادی خويش آگاهی و مبارزات خويش را توسعه دادند. اما ثمرات مبارزات مردم عليه رژيم شاه توسط خمينی و دار و دسته اش ربوده شد. اين باند تفتيش عقايد قرون وسطائی خود را حامی مردم و رزمنده آزادی جازدند. و با رضايت قدرتهای غربی بر گرده مردم سوار شدند تا بقدرت برسند. حكام جديد اسلامی در ايران فورا پليس مخفی منفور شاه و ارتش را بازسازی كرده و بجان مردمی انداختند كه برای بدست گرفتن سرنوشت خويش بپاخاسته بودند. بدين ترتيب بيست سال سركوب سيستماتيك و بيرحمانه و زير پا نهادن پايه ای ترين حقوق مردم ما، فقر و شكنجه و اتعدام زندانيان سياسی، و مردسالاری  تداوم يافت. سابقه جمهوری اسلامی ايران در مورد مسئله زنان هنوز حتی يكماه از بقدرت رسيدن خمينی نرسيده بود كه او استبداد تئوكراتيك خود را با حمله به موقعيت زنان اعلام داشت. خمينی فرمان داد كه زنان بايد بزور حجاب سر كنند. سپس اعمال تفتيش عقايد و اخلاقيات قرون وسطائی بر سراسر جامعه فرارسيد. بكاربست احكام و ارزشهای مذهبی در زندگی خصوصی در قاونون اساسی نوشته شد. جمهوری اسلامی ايران زنجيرهای نقش سنتی زن و اخلاقيات سنتی در مورد زن را بر گردن زنان محكم كرد و سلطه مرد بر زن را عمق و گسترش بخشيد. اينكار از طرق بشدت خشن و قهری در مورد زنان صورت گرفت. موسسات مذهبی و دولت، نقش تبعی زن را ديكته می كنند. نهادهای سياسي، قوانين و بارسنگين ايدئولوژی ارتجاعی دست بدست هم داده و همچون نيروی جابرانه ای عليه زنان عمل می كنند. اما زنان هرگز از مقاومت در مقابل اين اجبارات دست نكشيده اند.

پشت اين كنترل و تضمين زندگی و عملكرد زنان، منافع سياسی گسترده ای نهفته است. جنگ ايدئولوژيك و سياسی عليه زنان ثابت كرده كه برای به بند كشيدن كل جامعه از طرف جمهوری اسلامی ايران مفيد است. زنان از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در شرايط نيمه بردگی نگه داشته شدند. بر طبق قوانين مدون زن حتی حق ندارد بدون همراهی مرد از شهری به شهر ديگر برود. حق ندارد بدون اجازه رسمی شوهر به كشور ديگری سفر كند؛ شوهر می تواند با تصميم يكجانبه زن را در عرض چند دقيقه طلاق دهد؛ شوهر می تواند با چهار زن رسمی و تعداد بيشماری صيغه اسلامی بگيرد؛ زن اگر طلاق بگيرد از حق نگهداری فرزند محروم می شود؛ زن را می توان در سن 9 سالگی با رضايت پدر به خانه شوهر فرستاد. قوانين مدون جمهوری اسلامی ايران می گويد كه اگر دختری قبل از سن 9 سالگی شوهر داده شد، شوهرش اجازه تجاوز به وی را ندارد اما مجاز است كه او را با انگشتنانش معيوب كند. اگر زنی وارد يك رابطه جنسی دواطلبانه با مرد مورد انتخاب خود شد، بر طبق احكام قانونی می تواند محكوم به سنگسار شود، يا بستگان مرد وی می توانند برای حفظ شرف او را بقتل برسانند. اين قانونی است كه آقای خاتمی نگهبان آن است. و لاف به اجرا گذاشتنش را می زند.مقامات جمهوری اسلامی برای دربند نگه داشتن زنان، نيروهای رنگارنگ حافظ قانون ويژه ای را برای نظارت بر رفتار اجتماعی زنان تشكيل دادند: پليس جنسی، پليس مربوط به پوشش و غيره. از آنجا كه چنين اقداماتی كافی نبود، آنها كارزارهای سيستماتيك تربيت ايدئولوژيك را برای آگاه كردن مردان جامعه در مورد چگونگی نظارت و حفاظت از اخلاق زنان به پيش بردند. راديو تلويزيون، مساجد و نماز جمعه در هر شهر وروستا ديدگاههای ارتجاعي، فئودالی و قرون وسطائی در مورد مسئله زن را اشاعه می دهند و احساسات زن ستزانه را در بين مردان تشويق می كنند. زن ستيزی و ايدئولوژی مردسالارانه مورد تقدير و تحسين قرار می گيرد. اعمال خشونت توسط مرد بر زن تشويق می شود. زنان توسط بستگان مرد خود اعم از پدر، شوهر و يا برادر كتك می خوردن و كشته می شوند. همان مردانی كه ايدئولوژی رسمی آنها را به پاسداری از اخلاق زن و حفظ شرافت خانواده در برابر زنان بی بند و بار فراخوانده است. اين نوع تفكر مردسالارانه برای حاكميست جمهوری اسلامی نقشی كليدی بازی كرده است. در عين حال كه رژيم زن و مرد را مورد ستم و سركوب قرار می دهد، اما با ارائه سلطه مردانه بر زنان، به مردان امتيازی می دهد. بدين ترتيب زنان بطور همه جانبه و سيستماتيك منكوب و تحقير شده، به پائين رانده می شوند و خرد می شوند. اين سيستم همه جانبه ستم بتددريج صدها هزار زن را هر روز زير شكنجه می كشد.

تحت جمهوری اسلامی، زنان از بدترين خدمات عمومی برخوردارند. از طريق جداسازی مراكز درمانی، زنان از درمان مناسب محروم شده اند. زنان فقط حق دارند كه توسط پزشكان و پرستاران زن مورد معاينه و معالجه قرار گيرند. تحت رژيم جمهوری اسلامی ايران، بيسوادی در ميان زنان افزايش يافته است. زندان و زندانيان سياسی زن يكی از دهشتناك ترين جنايات جمهوری اسلامی ايران، دهسال پيش زماني كه هزاران زندانی سياسی طی چند هفته اعدام شدند، اتفاق افتاد. بسياری از آنان زندانيانی بودند كه سالها پيش محاكمه و به حبس محكوم شده بودند. اما همه آنها به دستور خمينی مجداد محاكمه شدند. محاكمات چند ثانيه بيشتر بطول نمی انجاميد. و شامل دو سئوال بود. قضات مسلمان دستگاه تفتيش عقايد اين دو سئوال را در برابر زندانيان سياسی گذاشتند: آيا به اسلام اعتقاد داری؟ آيا اعتقادات خود را محكوم می كنی؟ پاسخ منفی به ايندو سئوال به معنای اعدام فوری هزاران زندانی سياسی بود. بسياری از اين زندانيان زنانی بودند كه همچنان در برابر رژيم اسلامی استوار ايستاده بودند. ميراث ايستادگی آنان عليه اين رژيم جنايتكار برای جنبش در حال ظهور زنان در ايران بسيار ارزشمند است. اين زنان و بسياری ديگر كه از سياهچالهای جمهوری اسلامی نجات يافتند، كسانی بودند كه عليه نقش سنتی زن، عليه بی عدالتی، عليه ايده های كهنه و پوسيده قيام كرده بودند. آنها جرئت پيوستن به مبارزه سياسی عليه رژيم زن ستيز جمهوری اسلامی را بخود داده بودند. آنها عليه ستم و استبداد رژيم در كارخانه ها، دانشگاها و مدارس، عرصه های فرهنگی، در كردستان و سرانجام در اسارت جنگيده بودند. در زندان نيز بر آنان ستم مضاعف روا شده بود. بازجويان و شكنجه گران برای تحقير و خرد كردن روحيه زنان شكنجه های ويژه ای را بر آنان اعمال می كردند: تجاوز جنسی، محروم كردن آنها از وسايل بهداشتی در دوران عادت ماهانه، تيغ كشيدن بر سينه ای آنها، نمونه هائی از اين شكنجه ها بود. بر مبنای شريعت اسلامي، دختران باكره نبايد اعدام شوند به همين خاطر دختران جوان دبيرستانی قبل از ادعام توسط شكنجه گران مورد تجاوز قرار گرفتند. تمامی اين جنايات بروشنی توسط برخی زنان كه از سياهچالهای جمهور ياسلامی ايران نجلات يافته و خود را به خارج از كشور رساندند مستند شده است. يكی از اين اسناد دفترهای خاطرات زندان است. آقای خاتمی در زمانيكه اين جنايات دهشتناك انجام می شد يكی از وزرا اين رژيم بود: وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی!

خاتمی كيست؟ برخلاف آنچه رسانه های اروپائی تصوير می كنند، خاتمی يك از آنهاست. نه فقط بدان خاطر كه او يك ملاست و عمامه دارد بلكه بخاطر سابقه طولانی خدمت وفادارنه اش به جمهوری اسلامی در سراسر دورانی كه عليه خلق جنايت كرده است. او طي20سال گذشته به مدت 10 سال وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و اين مقامی بسيار حساس در جمهوری اسلامی است. شغل و تخصص وزير فرهنگ و ارشاد كنترل افكار است. او مسئول اشاعه افكار و فرهنگ ارتجاعی، فئودالی، مذهبی، خرافی، ضد علمی، مردسالارانه شوونيستی و زن ستيز بود. او مسئول شستشوی مغزی جوانان در روزهای اوج جنگ ايران و عراق بود تا آنان را قانع كند به خواست خود بكشندو برای منافع حكام اسلامی كشته شوند. در سراسر دورانی كه هزاران زندانی سياسی شكنجه و اعدام می شدند خاتمی در روزنامه ها مقالات ارتجاعی هيستريك می نوشت تا جنايات قضات تفتيش عقايد و شكنجه گران را منطقی جلوه دهد. خاتمی چنين شخصی است. و به همين خاطر بود كه اجازه يافت نامزد رياست جمهوری شود. سياست انتخاباتی وی آميخته ای از فريبكاری و وعده های دروغين بود كه با هدف فرونشاندن خشم توده ها طراحی شده بود. كل جامعه ايران از دورن می جوشد. توده ها در حال و هوای طغيان بسر می برند. حكام اسلامی نياز دارند كه برای خود وقت بخرند نقش خاتمی اين است كه بعنوان يك سپر محافظ و سوپاپ اطمينان عمل كند.

اما سرنوشت جمهوری اسلامی نيز مانند تمامی رژيمهای ارتجاعی است: ديگر خيلی دير شده است! او با ساير جناحهای رژيم اختلافاتی دارد اما از نظر بنيادين او با آنها متحد است. وحدت آنها بر سر حفاظت جمهوری اسلامی ايران در برابر خشم توده هائی است منتظر فرصتی هستند تا اين رژيم سركوبگر فاسد را از هم بدرند. اين حال و هوای آشكارا حاكم بر ايران امروز است. تمامی آن توده هائی كه كمك كردند تا اين دايناسورها بقدرت برسند، اينكه بشدت احساس ميكنند كه به آنها خيانت شده است و سرشان كلاه رفته است. بگذاريد نگاهی به همراهان آقای خاتمی بيندازيم: همه آنها برای يك دهه در نيروهای امنتی و نظامی خدمت كردند يعنی همگی آنها از بازجويان و شكنجه گران سابق و كمسانی هستند كه فعالانه در سركوب كارگران و زنان و دانشجويان و جنبش كردستان و هنرمندان و غيره شركت جستند. باصطلاح فمينيستهای اسلامی در غرب پيرامون فمينيستهای اسلامی كه به جناح آقای خاتمی تعلق دارند تبليغات زيادی شده است. رژيم اين زنان را پيش انداخته تا خشم توده های زن را فرونشاند و انرژی آنان را به كانال حمايت اين جناح در مقابل جناح ديگر رژيم در جريان انتخاباتها منحرف كند. اين زنان چه كسانی هستند؟ سرشناس تريسن آنان زنان طبقه حاكمه اند كه اينك در محافل حاكم اجازه صحبت يافته اند. اينطور گفته يم شود كه آنها طرفدار امروزی كردن و تفسير جديد قرآن هستند. نظر ما چيست؟ بنظر ما اسلام همانند تمامی مذاهب ديگر در زمينه كليه امور اجتماعی بويژه درباره مسئله زن ارتجاعی عمل می كند و اصلاح ناپذير است. يكی از مبارزات مهم مردم ما بويژه زنان بر سر جدائی دين از حكومت است. جمهوری اسلامی ايران، با وسواس بسيار قرآن و ساير منابع مذهب شيعه را به زندگی سياسی و اجتماعی ترجمه كرده است. اين زنان فمينيست اسلامی و خاتمی می خواهند ترجمه ديگری از اسلام به زندگی سياسی و اجتماعی ارائه دهند. اما هر ترجمه ای از مذهب به زندگی زنان معنائی جز در زنجير نگاهداشتن آنان ندارد. بنابر اين نبرد زنان برای كسب رهائی خويش، روانه كردن كليه اين قرادادهای اجتماعی قرون وسطائی و ارتجاعی به زباله دان تاريخ را نيز هدف قرار می دهد. زنان طبقه حاكمه كه اينك بظاهر بنفع آزادی زنان صحبت می كنند، در واقع خواهان ارتقاء موقعيت خود درون جمهوری اسلامی ايران هستند. اينان همسران و دختران مقامات عالی رتبه و كارگزاران جمهوری اسلامی اند. اينان در ابتدا برای تحت نظر گرفتن و انجام حملات ايدئولوژيك عليه زنان بی عفت وارد زندگی سياسی شدند. از اينان برای تحميل نقش سنتی زنان و اشاعه اخلاقيات سنتی استفاده شد. از اينان بعنوان بازجو و شكنجه گر عليه زندانسان سياسی استفاده شد. اينان را بخوبی می توان با رسته های زنان نازيست مقايسه كرد كه برای راندن زنان به جايگاه خويش يعنی بچه داري، آشپزی و كليسا رفتن بسيج شده بودند. نازيها زمانی كه اين رسته ها وظيفه فاشستی خويش را عليه توده های زن به پيش بردند كوشيدند اين نيرو را به خانه بازگردانند. تقريبا همين سناريو در مورد زنان طبقات حاكم در ايران نيز تكرار شده است. اين زنان نيز در مقابل شغل كثيفی كه به پيش برند چيزی طلب می كنند. آنان می خواهند به مقامات بالا دست يابند و بتوانند فتوای مذهبی صادر كنند. اما برای توده زنان در ايران هيچ فرقی نمی كند كه قوانين مدنی و مذهبی زن ستيز و ضد مردمی و ارتحجاعی را يك مرد صادر كند يا يك زن. رهائی زنان در ایران به سرنگونگی اين قوانين و اعمال كنندگانش گره خورده است. زنان طبقه حاكمه می خواهند كه مقام خود را در اين نظام زن ستز ارتقاء دهند. اما ما می خواهيم كه كل اين نظام ريشه كن شود. حضور زن در مجلس اسلامی كه می توانند با مردان حرف بزنند را بهيچوجه نمی توان اقدامی برای پيشرفت زنان ايرانی بحساب آورد! اينكه رسانه ای غرب می كوشند چنين مسائلی را بعنوان پيشرفت زنان ايرانی تصوير كنند يك توهين تكان دهنده به زنان ايران و سراسر جهان است. اين يك فريبكاری خشم برانگيز است و ما به آن اعتراض داريم.

كارنامه خاتمی بعنوان رئيس جمهور، كمی بعد از انتخاب خاتمی بعنوان رئيس جمهور بسياری از مردم بخوبی فهميدند كه او سرشان را شيره ماليده است. بسياری از مردم به وی رای دادند تا خشم خويش از رژيم را نشان دهند. بسيرای نيز به وی توهم داشتند و او را مبشر تغيير می دانستند. اينك كه هاله تقدسی كه به گرد وی كشيده شده بود بر طرف شده، ستاد تبليغات وی اين داستان كهنه و مسخره را راه انداخته كه خاتمی خواهان تغيير است اما آنها به وی اجازه اينكار را نمی دهند.تحت رياست جمهوری خاتمي، همچنان هزاران زندانی سياسی در زندانهای جمهوری اسلامی بسر می برند، مورد شكنجه قرار می گيرند و خانواده هائی كه به اين شرايط اعتراض دارند نيز مورد تعقيب و آزار واقع می شوند. بسياری از زندانيان سياسی سابق كه دوران حبس شان را گذرانده و آزاد شده بودند، مفقود الاثر شدند. جوخه های مرگ رونشفكران مخالف جمهوری اسلامی را ربوده و به قتل رساندند. كارگرانی كه دست به اعتصاب زده اند مورد سركوب قرار گرفته و نمايندگانشان دستگير و اعدام شدند. مردم در شهرهای كردستان تحت ترور دولتی دائمی بسر می برند. زنان بخاطر زنا سنگسار می شوند. قوانين همچنان زنان را از حقوق پايه ای شان بعنوان يك انسان محروم می كنند. تحت رياست جمهوری خاتمی، مجلس قوانينی ارتجاعی بيشتری را عليه  زنان تصويب كرده است. بر مبنای اين قوانين زنان از دسترسی به امكانات و مراتكز درمانی برابر با مردان محروم شده اند و فقط حق مراجعه به پزشكان و پرستاران زن را دارند. در مورد مطبوعات نيز سانسور بيشتری كه به مسئله زنان مربوط می شود اعمال گشته است. مطبوعاتی كه به طريقه ای غير اسلامی مسئله رهائی زن را به ميان آورند يا تصاوير غير اسلامی از زنان چاپ كنند، تعطيل خواهند شد. خلاصه آنكه، آقای خاتمی ربطی به تغيير در سيستم ندارد. او آمده است تا برخورد مصاف جويانه مردم در برابر جمهوری اسلامی ايران را تغيير دهد. 

کمیته زنان 8 مارس

آوریل 1999