ده سال از ۵ روز راهگیمایی با شکوه و به یاد ماندنی کارزار زنان می‌گذرد....

۱۰ سال از ۵ روز راهپیمایی با شکوه و به یاد ماندنی کارزار زنان می‌گذرد....

ده سال از برگزاری موفقیت‌آمیز راهپیمایی باشکوه کارزار زنان می‌گذرد. آن‌چه که فراخوان کارزار زنان را به طرز بی‌سابقه‌ای در جنبش انقلابی زنان، در بین اکثریتی از سازمان‌ها و احزاب مبارز و انقلابی، در بین روشن‌فکران و هنرمندان مبارز، در بین فعالین و تشکلات مبارز زنان از ملیت‌ها و کشورهای غیرایرانی و... برجسته کرد، علاوه بر مواضع درست و اصولی اتخاذشده در آن، ابتکارِ عمل مبارزاتی برگزاری 5 روز راهپیمایی بود. درواقع برنامه‌ی جسورانه‌ی راهپیمایی بود که توانست کارزار را به یک کیفیت تبدیل کند و نقش گرایش انقلابی جنبش زنان را در عرصه‌ی مبارزه کیفیتا پررنگ کند. 5 روز راهپیمایی کارزار زنان که از آلمان آغاز شد و از چهار شهر در آلمان عبور کرد و روز پنجم ـ 8 مارس 2006 ـ در شهر لاهه (در هلند) پایان یافت، بزرگ‌ترین تظاهرات زنان ایران را رقم زد. چراکه این راهپیمایی با شعارها و خواست‌هایی که پیش گذاشت یک مبارزه‌ی سازمان‌یافته و هدفمند بود. مبارزه‌ای که هم به‌درستی برای کسب مطالباتِ زنان («لغو کلیه‌ی قوانین نابرابر و مجازات‌های اسلامی»)، آماج مبارزه‌اش را علیه رژیم بنیادگرای جمهوری اسلامی در ایران و امپریالیست‌های مردسالار قرار داد و هم این‌که توانست به درجه‌ی بالایی به تحول فعالین کارزار زنان و دوست‌داران جنبش زنان خدمت کرده و به اشاعه‌ی این جمع‌بندی که امر رهایی زنان تنها از طریق انقلاب و سرنگونی رژیم زن‌ستیزِ جمهوری اسلامی ممکن است، یاری رساند.

یازده سال پیش بنا بر پیشنهاد سازمان زنان هشت مارس به فعالین جنبش زنان، روشن‌فکران و هنرمندانِ زن، صف متحدی جهت مبارزه برای «لغو کلیه‌ی قوانین نابرابر و مجازات‌های اسلامی علیه زنان» به وجود آمد. شکل‌گیری کارزار زنان اولین حرکتِ متحد و سازمان‌یافته‌ی زنانِ انقلابی در طول تاریخ مبارزات زنان ایران است که در طول چهار سال حیات خود توانست به وسیع‌ترین شکل ممکن مبارزه‌ی خود را هم علیه رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی و امپریالیست‌های پدر/مردسالار به‌عنوان عامل و مسبب اصلی فرودستی زنان پیش ببرد و هم بر ضد سنت‌های ریشه‌دار و عقب‌مانده علیه زنان در جامعه.

گردآمدنِ شمار زیادی از فعالین زن با گرایش‌های گوناگون درون کارزار زنان، بیان این حقیقت انکارناپذیر بود: می‌توان به حول خواست‌های زنان که نقش متحد کننده‌ای را ایفا می‌کند، مبارزه‌ی گسترده‌ای را در خدمت به امر رهایی زنان پیش برد.

کارزار زنان با تمرکز بر روی آن بخش از ستم‌های وارده بر زنان که در قوانین نابرابر و مجازات‌های اسلامی فشرده می‌شد، توانست در توده‌ای کردن مبارزه‌ی زنان مؤثر واقع شود. برای اولین بار جنبش انقلابی زنان، زنان کمونیست و چپ توانستند در مورد قوانین ضدزن و رابطه‌ی آن به روبنای سیاسی و جای‌گاه آن در امر مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی، نظریه‌های جدید و ماندگاری در جنبش انقلابی زنان تولید کنند. این امر باعث انسجام فکری بیشتر در بین فعالین کارزار زنان برای تداوم مبارزه شد.

کارزار زنان به‌درستی خود را به‌عنوان منعکس‌کننده‌ی صدای اکثریت زنان جامعه نگاه کرد و تلاش نمود در فعالیت‌های عملی و در بین افکار عمومی، مترقی و مبارز نشان دهد این ادعای زنان لیبرال ـ چه مذهبی و چه سکولار ـ که سعی دارند خود را صدای کل جنبش زنان ایران جا بزنند، پوچ و بی‌پایه است. در حقیقت کارزار زنان تلاشی بود برای پایان دادن به اسطوره‌ی تک صداییِ جنبش زنان.

کارزار زنان ـ لاهه ـ ۲۰۰۶

 
تشکیل کارزار زنان درمجموع یک حرکتِ سنت‌شکنانه بود؛ حرکتی در نوع خود بی‌سابقه. به همین دلیل تشکیل آن همراه با کار پی‌گیر و هدفمند فعالین‌اش، شور و شوق خاصی را در میان زنان به‌طور کل و زنان رادیکال به‌طور خاص ایجاد نمود. در واقعیت، جهت‌گیری‌های سیاسی کارزار و ربط آن به موضوع زنان آن را برای بسیاری قابل دفاع، همراهی و امیدآفرین کرد.

در عرصه‌ی سیاسی، کارزار زنان خود را به‌مثابه‌ی صدای رادیکال و انقلابی جنبش زنان ایران به ثبت رساند. علی‌رغم این‌که تلاش داشت وسیع‌ترین طیف زنان را با خود متحد گرداند، اما منافع و هدف رهایی زنان را فدای سازش با پدر/مردسالاری نظام طبقاتی نکرد. به همین دلیل با پیش گذاشتن شعارِ «نه به هرگونه دخالت امپریالیستی در ایران» و با افشای جنایات امپریالیسم آمریکا در رابطه با زنان در افغانستان و عراق، خط فاصل روشنی با نظریه‌ی آن دسته از زنانی کشید که برای «رهایی» زنان دست به دامنِ امپریالیست‌ها شده بودند. درعین‌حال با پیش گذاشتن موضع درست و اصولی علیه امپریالیست‌های مردسالار و در دفاع از زنان کشورهایی نظیر عراق و افغانستان نشان داد که جنبش زنان، جنبشی است جهانی.

کارزار زنان ـ بروکسل ـ ۲۰۰۸

 
از طرف دیگر، مبارزه‌ی کارزار زنان علیه رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی و در جهت سرنگونی آن قرار داشت. این موضع‌گیریِ صریح و روشن کارزار زنان خط فاصل معینی بود با آن دسته از زنانی که می‌خواستند جنبش زنان را به ذخیره‌ی جناحی از ارتجاع حاکم بدل ساخته و درنهایت این جنبش را قابل‌کنترل و بی‌خطر کنند. بی‌جهت نبود که چند ماه پس از اعلام کارزار زنان، «کمپین یک میلیون امضا» علم شد. کمپینی که همّ‌وغم خود را به جلب حمایت و گرفتن امضا از بخش مهمی از جناح‌هایی از درون هیأت حاکمه‌ی ایران معطوف ساخته بود و طبیعتاً مجبور بود با عامل اصلی سرکوب و فرودستی زنان یعنی رژیم جمهوری اسلامی و با دین و سنت‌های عقب‌مانده در جامعه که عمدتاً سنت‌های زن‌ستیزانه است، سازش کند. در واقعیت امر کارزار زنان با اتخاذ موضع علیه رژیم جمهوری اسلامی و امپریالیست‌ها به‌روشنی اعلام کرد که این اتحاد، اتحادی است اصولی در خدمتِ منافع اکثریت زنان جامعه و در خدمت به امر انقلاب.

اعلام برگزاری 5 روز راهپیمایی، شور و شوق زیادی را نه‌تنها در بین فعالین کارزار زنان به وجود آورد، بلکه پشتیبانی بسیاری از نیروها، احزاب و سازمان‌های منتسب به چپ و اکثر تشکلات و نیروها و افراد مبارز و مترقی را نیز برانگیخت و برای اولین بار در جنبش انقلابی زنان چنین پشتیبانی وسیعی شکل گرفت.

5 روز راهپیمایی کارزار زنان، بیان پرقدرت این پیام بود که دگرگونی ریشه‌ای جامعه و پی‌ریزیِ جامعه‌ی نوینی که در خدمت محو ستم و استثمار باشد، بدون شرکت وسیع زنان، بدون قرار گرفتن زنان در صف مقدم مبارزه، بدون طرح خواست‌های زنان، به پیروزی نخواهد رسید. پیام الهام‌بخشِ کارزار زنان ـ «این صدای زنان ایران است که پس از 27 سال به‌نظام ارتجاعی شما تن نداده... این صدای زنان ایران است که در ادامه و گسترش مبارزه‌ی خود میخ‌های تابوت شما را خواهد کوبید...» ـ در مقابل سفارتِ رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی در لاهه (هلند) که زنده‌یاد آذر درخشان با صدای زیبا و تأثیرگذارش بیان کرد، یک‌بار دیگر بر روی این حقیقت انکارناشدنی تأکید گذاشت که مبارزات انقلابی و آگاهانه‌ی زنان دارای چنان پتانسیل و انرژیِ بی‌پایانی است که در سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی می‌توانند پیش‌قراول مبارزات انقلابی مردم ایران شوند.

به همین دلیل در پیش‌برد راهپیمایی علی‌رغم این‌که کارزار زنان از گرایش‌های گوناگون جنبش انقلابی زنان به وجود آمده و اولین عمل مشترک‌شان بود و مثل هر حرکت انقلابی، از کمبودها و اشکالات معینی برخوردار بود، اما حس همبستگی انقلابی بسیاری از فعالین‌اش آن‌چنان قوی بود که حاضر نبودند علائق شخصی خود را مدنظر قرار دهند. چراکه به‌درستی دریافتند که این اتحاد، اتحادی است انقلابی، سنت‌شکنانه و در خدمت به منافع عمومی جنبش انقلابی زنان. این خواسته‌ها الهام‌بخش و راهنمای عمل بسیاری از فعالین کارزار زنان بود. همه از دل ‌و جان برای به سرانجام رساندن این حرکت سنت‌شکنانه فعالیت می‌کردند. تنها عامل تلاش بیشتر و شبانه‌روزی برخی از فعالین کارزار زنان اعتقاد به هدف مبارزه بود؛ و نه گرفتن امتیاز ویژه. فعالین کارزار زنان عملاً با هدف قرار دادن منافع اکثریت زنان ستمدیده، خصوصاً در دوره‌ای که در سطح جهان بورژوازی برای مسموم کردن اذهان و عمده کردن منافع فردی در برابر منافع توده‌های ستمدیده‌ی زن و کل مردم تلاش بسیار به خرج می‌دهد، با روابط حاکم مرزبندی کردند. فعالین کارزار از سرشت ویژه نبودند، بلکه تنها با پس زدن گرایش‌های غلط و عمده کردن منافع زنان در خدمت به امر انقلاب بود که توانستند 5 روز راهپیمایی را با همه سختی‌ها با پیروزی به سرانجام برسانند و نشان دهند که یک نیروی انقلابی سازمان‌یافته‌ی زنان که هدفش افشای هر چه وسیع‌تر نظام پدر/مردسالار حاکم است، در راستای خدمت به شکل‌گیری یک جنبش انقلابی برای سرنگونی این نظام که عامل اصلی فرودستی زنان، عامل اصلی اعمال قوانین نابرابر و مجازات‌های اسلامی علیه زنان است، ناممکن‌ها را به ممکن تبدیل می‌کند. علت اصلی موفقیت کارزار زنان در سازمان‌دهی 5 روز راهپیمایی به‌یادماندنی‌اش، نقشِ عنصر آگاه انقلابی و سازمان‌یافته‌ی زنان بود.

با اتکا بر این اصل بود که بسیاری از فعالین کارزار زنان برای موفقیت این تظاهرات کوشیدند، چراکه این راهپیمایی را متعلق به خود می‌دانستند، خصوصاً آن‌که در سازمان‌دهی‌اش نقش داشته و دیگر به‌عنوان سیاهی‌لشکر نیرویی نبودند که فعالیت‌شان ربطی به منافع پایه‌ای آنان نداشت.

به‌علاوه پیش‌برد چنین راهپیماییِ شکوهمندی بدون یک هسته‌ی محکم انقلابی و متشکل امکان‌پذیر نبود. این راهپیمایی بار دیگر اهمیت فعالیت متشکل در جنبش انقلابی زنان را به کرسی نشاند و با نظریه‌ای که مخالف فعالیت متشکل در جنبش زنان است مرزبندی نمود. ما در کارزار زنان و به‌طور مشخص در راهپیمایی آن ‌یک‌بار دیگر دیدیم که مبارزه علیه ساختارِ به‌غایت سازمان‌یافته‌ی نظام پدر/مردسالار بدون فعالیت متشکل امکان‌پذیر نیست. در عین این‌که در عمل شاهد بودیم فعالیت متشکل نه‌تنها به ما امکان حرکت سریع، هماهنگ و هدفمند را می‌دهد، بلکه استعدادهای افراد از این طریق شکوفاتر شده و آنان را هرچه بیشتر آماده‌ی پذیرش مسئولیت‌های خطیر در عرصه‌های بالاتر می‌سازد.

در این کارزار و در راهپیمایی 5 روزه‌اش رویدادهای بسیاری برای اولین بار اتفاق افتاد. برای اولین بار بود که در شهر لاهه (هلند) زنان به این وسعت در مقابل سفارت آمریکا با شعارهای «نه به جنگ به نام ما زنان!»، «آمریکا از خاورمیانه بیرون برو!» و... سیاست‌های مردسالارانه و جنگ‌طلبانه‌ی امپریالیسم آمریکا را افشا نمودند. برای اولین‌بار در تاریخ مبارزات انقلابی در خارج از کشور تعداد شرکت‌کنندگان زن بسیار بیشتر از مردان بود. برای اولین‌بار بود که حرکتی به این بزرگی تماماً به دست زنان طرح‌ریزی و سازمان‌دهی شده بود. برای اولین‌بار بود که زنان از سنین مختلف و از ملیت‌های گوناگون به این وسعت در پیش‌برد این راهپیمایی نقش بر عهده گرفتند. برای اولین‌بار بود که در تظاهراتی به مناسبت روز جهانی زن، جوانان به این وسعت شرکت کرده بودند. برای تعداد زیادی از زنان اولین‌بار بود که به مدت یک هفته بچه و خانواده خود را رها کردند تا بتوانند در این راهپیمایی و در مبارزه‌ای که متعلق به همه‌ی زنان فرودست بود، شرکت کنند. برای اولین بار بود که این‌چنین، اکثریتی از سازمان‌ها و احزاب منتسب به چپ از راهپیمایی کارزار زنان حمایت گسترده و در آن شرکت کردند، احزاب و سازمان‌هایی که از زنانِ سال صفر، زنانی که خیزشی الهام‌بخش علیه اجباری شدن حجاب را در 8 مارس 57 به‌پیش بردند حمایت نکرده و خود را مشغول مبارزه‌ی «طبقاتی و ضدامپریالیستی» کرده بودند.

بسیاری از زنان شرکت‌کننده که سال‌های جوانی خود را در دوران 57 درحرکتی برای ساختن جهانی دیگر آغاز کرده بودند؛ و با دزدیده شدن انقلاب توسط بنیادگرایان جمهوری اسلامی شکست و ناامیدی را تجربه کرده بودند پس از سال‌ها در این راهپیمایی برای اولین بار دوباره همان شوق و امید را برای ادامه‌ی مبارزات‌شان بازیافتند. در این راهپیمایی پنج‌روزه برای اولین بار بود که همه سخنرانان، زن بودند.

برای اولین بار بود که هنرمندان مبارز به این وسعت در راهپیمایی نه‌تنها شرکت کردند بلکه از هیچ کوششی برای رسا کردن هر چه بیشتر خواسته‌ها و مطالبات کارزار زنان در بین افکارِعمومی مترقی در دو کشور آلمان و هلند فرونگذاشتند. شاعران و هنرمندان مردم در این پنج روز در کنار زنانی بودند که هنرشان از آن‌ها الهام می‌گرفت. از رنج و دردها، شادی‌ها و امیدهایشان و فریاد میلیون‌ها زن ایرانی را در سرودِ کارزار* فشرده کردند: «تا پای من و تو بسته باشد، سرمایه و جهل و دین به کار است»؛ و این سرود در پنج روز راهپیمایی در خیابان‌هایی که راهپیمایان از آن گذر کردند، طنین افکند.

اجرای تئاتر خیابانی در طول پنج روز تظاهرات در محکومیتِ حجاب اجباری و برقع ـ این سمبل اسارت زنان در کشورهای اسلامی ـ نه‌تنها بر روی تماشاگران تأثیر به سزایی داشت، بلکه هر بار که اجراکنندگان این تئاتر حجاب و برقع از سر برمی‌گرفتند و بر زمین پرتاب می‌کردند و آن را با حس نفرتی که برای تماشاگران آشکار بود لگدمال می‌کردند، یک‌بار دیگر به زنان آگاه و انقلابی هشدار می‌داد که تا برکندن حجاب و تمامی اشکال ستم بر زن، باید مبارزه را در همه‌ی عرصه‌ها ادامه داد.

       کارزار زنان ـ آمریکا ـ ۲۰۰۸ ؟؟؟؟؟؟؟؟

 
5 روز راهپیمایی کارزار زنان توانست توجه و حمايت مبارزین و زنان داخل كشور را نيز به خود جلب كند. حمايت گروهی از زنان كه در کوه‌های اطراف تهران 8 مارس را به‌طور مخفی برگزار كردند، حمايت كارگران سنديكای شركت واحد اتوبوس‌رانی، حمايت جمعی از زنان در رشت و سنندج كه روز جهانی زن را برگزار كرده بودند، نشانِ پيوند واقعی بين مبارزات خارج و داخل بود. اين مبارزه نشان داد که جنبش انقلابی زنان می‌تواند طيف گسترده‌ای از زنان را که تحت ستم‌های قرون‌وسطایی قرارگرفته‌اند، زير چتر خود جا دهد. نشان داد جنبش انقلابی زنان به‌درستی آماج مبارزه خود را متوجه‌ی بنیادگرایان جمهوری اسلامی در ایران و امپریالیست‌های مردسالار کرده است که این‌چنین زنان را فرودست نموده‌اند.

کارزار زنان به‌عنوان بخش رادیکال و انقلابی جنبش زنان ایران توانست تعداد قابل ‌ملاحظه‌ای از فعالین و تشکلات زنان غیر ایرانی را نیز به حمایت و پشتیبانی از خود ترغیب نماید. كنار هم قرار گرفتن طيف وسيعی از زنان از سه نسل با گرایش‌های متفاوت، از ملیت‌های مختلف، از كشورهای مختلف و از طبقات مختلف طی 5 روز راهپیمایی نشان داد كه اين جنبش دارای چه پتانسيل بالایی برای وحدت انقلابی علیه زن‌ستیزان بنیادگرای مذهبی و امپریالیست‌های مردسالار است؛ نشان داد كه نه‌تنها زنان در ايران دارای درد مشترکی‌اند بلكه زنان در سراسر دنيا نیز اين درد مشترك را حس كرده  و آماده‌اند كه برای رفع آن مبارزه كنند؛ چون ستمی كه بر زنان اعمال می‌شود گرچه اشكال متفاوتی به خود می‌گیرد اما ابعادی جهانی دارد.

کارزار زنان ـ لاهه ـ ۲۰۰۷

 
شرکت وسیع زنان غیر ایرانی از افغانستان، کامرون، هند، آمریکا، ترکیه، آلمان، هلند، بلژیک، کردستان، سوئد، انگلستان و... در این راهپیمایی تجسمِ مادیِ انترناسیونالیسم زنان بود. تبلور مادیِ جنبش زنان به‌مثابه‌ی جنبشی جهانی بود و در عمل نشان داد که حمایت زنان از مبارزات یکدیگر نه یک اصل اخلاقی بلکه اصلی حیاتی برای پیشروی جنبش رهایی زنان است. شرکت «ماری‌لو گرین‌برگ» یکی از فعالین زن «حزب کمونیست انقلابی آمریکا» و «رادها دِسوزا» وکیل و فعال زنان از هند، در این راهپیمایی نشان از این داشت که مبارزه‌ی انقلابی زنان در هر گوشه‌ای از این جهان متعلق به همه‌ی زنانی است که در پی نابودی نظام پدر/مردسالار طبقاتی حاکم بر جهانند.

کارزار زنان با موفقیتی که در عمل جسورانه‌اش در متحد کردن بخش مهمی از اپوزیسیون چپِ متبلور در راهپیمایی به دست آورد، نشان داد که پتانسیل جنبش زنان بسیار فراتر از مبارزه «برای خواسته‌های خودشان» است و به‌طور واقعی و جدی، مبارزه برای خواسته‌های زنان، قلب مبارزات مردم ایران بوده و زنان می‌توانند پیش‌قراول مبارزه‌ی مردم جهت دست‌یابی به تغییرات ریشه‌ای و بنیادی برای ساختن جامعه‌ای باشند که هیچ زنی مورد ستم و استثمار قرار نگیرد.

کارزار زنان در طول حیاتِ درخشانِ چهارساله‌ی خود توانست با برگزاری تظاهرات‌های مرکزی و محلی به مناسبت روز جهانی زن، با برگزاری آکسیون‌های مبارزاتی علیه انتخابات رژیم جمهوری اسلامی، با برگزاری جلسات پالتاکی، سمینارها و جلسات بحث و گفتگو در مورد نقش قوانین نابرابر و مجازات‌های اسلامی علیه زنان به این موضوع بپردازد که چرا تنها راه لغو کلیه‌ی قوانین نابرابر و مجازات‌های اسلامی علیه زنان و به‌طورکلی رفع ستم بر زنان مبارزه‌ی انقلابی است. هم‌چنین توانست نقش و جای‌گاه اتحاد انقلابی کارزار زنان در جنبش زنان ایران را روشن کرده و در کشورهای مختلف هم در ابعاد گسترده‌ای صدای بخش رادیکالِ جنبش انقلابی زنان ایران ـ که هدفش «لغو کلیه‌ی قوانین نابرابر و مجازات‌های اسلامی علیه زنان» و آماجش ادامه‌ی مبارزه‌ی انقلابی جهت سرنگونی رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی به‌عنوان عامل و مسبب فرودستی زنان است ـ را به گوش نیروها و فعالین مبارز و مترقی برساند. کارزار زنان هم‌چنین توانست در عرصه‌ی نظری هم به ارتقای سطح جنبش انقلابی زنان خدمت کند.

کارزار زنان ـ لاهه ـ ۲۰۰۶

 

  کارزار زنان ـ آمریکا ـ ۲۰۰۷

 
Tekstvak: سرود کارزار زنان ...
 
از پشت دریچه‌های بسته
دیدیم پرنده پر زد و رفت.
در خانه‌ی غم نشسته بودیم 
دیدیم که بخت در زد و رفت.
زندانی شام تیره بودیم
دیدیم که ماه سر زد و رفت. 
گفتیم که این چه روزگار است؟!
دیگر نه زمان انتظار است
هان! اینک وقت کارزار است!
هان! اینک وقت کارزار است!

دیدیم که زن به خاطر عشق،
محکوم به مرگ و سنگسار است.
دیدیم که کارگر پیاده‌ست، 
سرمایه به کارگر سوار است.
دیدیم که کودک گرسنه،
گریان و غمین و اشک‌بار است.
دیدیم نهال آرزوها، 
پژمرده و زرد و بی‌بهار است.
گفتیم که این چه روزگار است؟!
دیگر نه زمان انتظار است
هان! اینک وقت کارزار است!
هان! اینک وقت کارزار است!

تا پای من و تو بسته باشد،
سرمایه و جهل و دین به کار است. 
جز آزادی مگر چه می‌خواست، 
آن جان جوان که سر به‌دار است؟!
گفتیم که این چه روزگار است؟!
دیگر نه زمان انتظار است
هان! اینک وقت کارزار است!
هان! اینک وقت کارزار است!
ترانه: مینا اسدی
اجرا: گیسو شاکری
۲۰۰۶

کارزار زنان ـ لاهه ـ ۲۰۰۷

 
این مبارزه‌ی انقلابی زنان نشان داد که انرژی بی‌پایانی در زنان ذخیره است؛ انرژی‌ای که قوه‌ی محرکه‌اش ستمی است تاریخی ـ جهانی و انگیزه‌اش شوق رهایی از ستم و استثمار. این حرکت مبارزاتی نشان داد که می‌توان در جهت رهایی زنان اتحاد انقلابی را شکل داد که هم دشمن را به لرزه درآورد و هم دوست را به شور و شوق برای دست زدن به مبارزه‌ای آشتی‌ناپذیر. این راهپیمایی نشان داد علی‌رغم این‌که گرایش‌های مختلف زنان انقلابی آن را سازمان‌دهی کردند، اما منافع اکثریت زنان جامعه که زنان کارگر و زحمت‌کش است برای‌شان ارجحیت دارد. کارزار زنان در پیش‌برد راهپیمایی 5 روزه‌اش به‌طور عملی به مقابله‌ی آگاهانه با سکتاریسم و فردگرایی دست زد؛ و نشان داد که زنانِ آگاه و انقلابی قادرند با جسارت عملی خود، همه سازمان‌ها و احزاب مبارز و مترقی را به پشتیبانی و اعلام حمایت از خود ترغیب کنند. این اتحادِ عملِ انقلابی زنان باعث شد، آن بخش رادیکال جنبش زنان در ایران که امکان بیان نداشتند با امید و اعتماد بیشتر به صحنه آیند. راز پیروزی زنان فراخوان دهنده‌ی این راهپیمایی در این نبود که آن‌ها تافته‌ی جدا بافته بودند، در این بود که آگاهی، جسارت و میل به عمل انقلابی را در مقابل خود نهادند و اعتقادِ عمیق به این داشتند که رهایی زنان به دست خودشان است. اعتقاد به این‌که زنان هر جا صدای مبارزه‌ای درست و اصولی جهت رهایی خود را می‌شنوند، درنگ نمی‌کنند. این راهپیمایی رودخانه‌ای بود و هر زنی که قلبش برای رهایی خواهران‌اش می‌تپید، تن خود را به آن سپرد. این راهپیمایی جلوه‌ای از گرایش انقلابی زنان برای رهایی بود. فرصتی بود تا بخشی از گرایش انقلابی زنان در ایران هر چه بیشتر با جرأت و جسارت صدای خود را به کارزار زنان برسانند و مبارزات داخل و خارج برای سرنگونی رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی را به هم نزدیک‌تر کنند.

 کارزار زنان ـ لاهه ـ ۲۰۰۶

 
این‌ دستاوردها جلوه‌ای کوچک از اتحاد و همبستگی انقلابی کارزار زنان و راهپیمایی پنج‌روزه و به‌یادماندنی‌اش است؛ اما می‌توان همه‌ی‌ دستاوردهای آن را سکویی برای جهش به سمت اتحادهای گسترده‌تر در مقابله با تشدید خشونت افسارگسیخته علیه زنان بدل کرد و از آن ابزاری ساخت در خدمت به پیش‌رویِ جنبش انقلابی زنان جهت مبارزه برای برچیدن ستم هزاران ساله علیه زنان. ö

  کارزار زنان ـ آمریکا ـ ۲۰۰۷

 
* سرود کارزار زنان که توسط مینا اسدی شاعر مبارزِ تبعیدی سروده و با صدای زیبای گیسو شاکری اجرا شد.

 

سرود کارزار زنان ...

 

از پشت دریچه‌های بسته

دیدیم پرنده پر زد و رفت.

در خانه‌ی غم نشسته بودیم

دیدیم که بخت در زد و رفت.

زندانی شام تیره بودیم

دیدیم که ماه سر زد و رفت.

گفتیم که این چه روزگار است؟!

دیگر نه زمان انتظار است

هان! اینک وقت کارزار است!

هان! اینک وقت کارزار است!

 

دیدیم که زن به خاطر عشق،

محکوم به مرگ و سنگسار است.

دیدیم که کارگر پیاده‌ست،

سرمایه به کارگر سوار است.

دیدیم که کودک گرسنه،

گریان و غمین و اشک‌بار است.

دیدیم نهال آرزوها،

پژمرده و زرد و بی‌بهار است.

گفتیم که این چه روزگار است؟!

دیگر نه زمان انتظار است

هان! اینک وقت کارزار است!

هان! اینک وقت کارزار است!

 

تا پای من و تو بسته باشد،

سرمایه و جهل و دین به کار است.

جز آزادی مگر چه می‌خواست،

آن جان جوان که سر به‌دار است؟!

گفتیم که این چه روزگار است؟!

دیگر نه زمان انتظار است

هان! اینک وقت کارزار است!

هان! اینک وقت کارزار است!

 

ترانه: مینا اسدی

اجرا: گیسو شاکری

۲۰۰۶