تبعیض جنسی از منظر تعلیم و تربیت

  زمان مسعودی

تحقیق و بحث در مورد تفاوتھای زن و مرد موضوع تازه ای نیست، بلکه از ابتدای شکل گیری علم روانشناسی و تفکیک آن از رشته فلسفه شروع و تا به امروز ھمچنان ادامه دارد.

در سال ١٨٩۵ در انگلستان بر روی بیش از ده ھزار نفر زن و مرد (Galton) اگر نگاھی به اسناد ومدارک تحقیقاتی که انجام داد بیاندازیم، مشاھده میکنیم که او با ترفندھای بسیاری سعی در اثبات برتری مردان انگلیسی بر زنان انگلیسی و ساکنین کشورھای کلنی انگلستان را داشته است.

اقدام برای اثبات برتری (IQ) ادامه ی این پژوھشھا در ایالات متحده ی امریکا و بخصوص از طریق ازمون ضریب استعداد مردان آمریکایی بر زنان آمریکایی و مھاجرینی که از کشورھای دیگر جھان به آمریکا مھاجرت کرده بودند و مردم بومی آمریکا کرده و ازجمله نتیجه گیری ھایی که از تحقیقات نامبرده میشد، و برای بحث ما اھمیت دارد عبارتند از:  چگونگی نقشزن در اجتماع را توانایی تولید مثل او تعیین میکند.

چگونگی رفتار، توانایی ھا وتوان یادگیری انسان بر اساسجنساو متفاوت است و در آخر ھم از این تفاوتھا به این جمعبندی می رسیدند که جنسمرد بر جنسزن برتر است.

بعد از سال ھا مبارزه و برخورد انتقادی بوسیله زنان و مردان مترقی به تحقیقات سکسیستی و نژادپرستانه رایج در جوامع غرب و بخصوص رشد جنبش برابرخواھی و فورموله کردن مطالبات خود در بخشپژوھش ھای علمی و شروع به تحقیقات از طریق زنان آگاه جامعه، توجه به چگونگی نقش بارزی که "تربیت" انسان در تکامل و شکل گیری شخصیت و زندگی آینده او دارد، متمرکز شد.

در کتاب "ما دختر متولد نمی شویم ما را دختر تربیت می کنند" می نویسد: (Ursula Scheu) خانم "وقتی او در سن دو سالگی، ھمانند برادرش ایستاده ادرار می کرد، مادرش با سرعت و نگرانی او را از ایستاده ادار کردن منع کرد و گفت: دخترھا این جوری ادرار نمی کنند بلکه می نشینند."

مثال کوچکی از زندگی روزمره دختربچگان؛ با آن می خواستم اشاره کنم که جنسیت بدون تاثیر محیط میتواند نقش بسیار کمی در رفتار و عادت ھای انسانھا داشته باشد. انسانی که از نظر بیولوژیکی "ماده" متولد می شود در طول پروسه اجتماعی شدن به زن و انسانی که از نظر بیولوژیکی "نر" بدنیا می آید به مرد تبدیل می گردد.

-  برای این که روشن شود که ھویت جنسی تحمیلی انسانھا چگونه شکل می گیرد و انسانی که متولد می شود با چه روشی قدم به قدم به زن یا مرد تبدیل می گردد لازم است که ابتدا به موضوع صحبتم یعنی "تبعيض جنسی از منظر تعلیم و تربیت" نگاھی بیاندازم و برای این که بتوانم به تمام جوانبی که در جامعه بطور عام و در خانواده بطور خاص به این امر خدمت می کند اشاره کرده باشم، بایستی ابتدا منظورم را از "تعلیم و تربیت" روشن کرده و به خصوص کلمه تربیت را کمی روشن تر بشکافم.

- به نظر من استفاده از واژه تربیت برای توضیح تمام پروسه ی رشد، شکل گیری و تکامل شخصیت و ھویت جنسی زن و مرد بسیار محدود است بخصوص در جامعه ای که ساختار آن براساس استثمار و تبعیض جنسی تدوین و مردسالارانه عمل می کند.

بکار بردن این واژه می تواند این تصور را بوجود آورد که مقصود ما فقط مقررات و نرم ھائی است که در چھارچوب خانواده و بخصوص از طریق مادر که ھنوز ھم در اقصی نقاط جھان وظیفه سرپرستی و بزرگ کردن کودکان را بعھده دارد به فرزندان انتقال داده می شود می باشد. البته این استنباط از تربیت کودکان بخشا" درست است که در این مورد جامعه آگاھانه و یا ناآگاھانه از طرق متفاوت ارزش ھا و ھنجارھای مشخصی را که بر سر آن به نوعی توافق وجود دارد و شاید بتوان گفت که این توافق ھا ھم بخشا" قانونی می باشند از طریق مادر و بیشتر در سنین پایین انتقال داده می شوند.

البته سعی من بر این است که در این نوشتار چگونگی انتقال این ارزشھا، راه ھا و وسایل آن را روشن کرده و به جنبه ھای دیگری ھم که برای حفظ و اشاعه ی آن نقشدارند نظری بیاندازیم. می توان ادعا کرد که علیرغم تمام تفاوت ھایی که بر سر ارزش ھای مختلف در جوامع بشری موجود است، در مورد تربیت کودکان بخصوص دختران بنوعی توافق نظر موجود است و ھدف ھای مشخصی را دنبال می کند. برای مثال می توان از نقش مادر بودن، مسئولیت خانواده را به عھده داشتن، جذابیت، جوان و زیبا بودن، خود را حقیرتر از مردان دانستن...  در تمام جوامع نام برد.

من میل دارم برای توضیح دقیق این پروسه از واژه Sozialisation "اجتماعی شدن" بجای کلمه تربیت که ھمان کلمه ی در زبانھای اروپایی و ھمچنین آلمانی می باشد استفاده نمایم.

اجتماعی شدن یعنی پروسه ای طولانی، پیچیده و دائمی که از روز تولد شروع و با رشد و تکامل جسمی روحی و شکل گیری شخصیت نوزاد تا دوران بلوغ و حتی بعد از آن ھم ادامه دارد. البته در سال ھای اول زندگی بیشتر می توان بر این پروسه تاثیرھای تعیین کننده ای گذاشت که در زمان بزرگسالی کمتر امکان پذیر می باشد.

اجتماعی شدن انسان، با توجه به جامعه ای که در آن زندگی می کند و شرایطی که از نظر اقتصادی، اجتماعی، فرھنگی و محیط زیستی بر آن جامعه حاکم است متفاوت است. و ھمچنین در دوران ھای مختلف تاریخ، در نقاط مختلف و فرھنگ ھای جھان و تحت تاثیر تعلق به طبقات و اقشار مختلف جامعه ھم اجتماعی شدن نمی تواند یکسان باشد. به ھر حال من سعی خواھم کرد برای شرح این پروسه به موارد زیریعنی دوران حاملگی، تولد، دوران شیرخوارگی،نقش اسباب-بازی، انتظارات جنسی پدر و مادر از فرزندان، تجاوز جنسی، تن فروشی و زیبایی زنان و تبليغات اشاره کنم. بھر حال از زمان حاملگی شروع می کنم.

اگر بسیار سخاوتمندانه از توضیح وضعیت گذشته مادری که دوران حاملگی خود را می گذاراند بگذاریم و تمام ستم ھای تاریخی گذشته این مادر آینده را نادیده گرفته و از رفتار زن ستیز جامعه و خانواده و مسئله چگونگی ازدواج، جھیزیه، شیربھا، بکارت و غیره ... ھمه این ستم و بی احترامی ھا بگذریم و برای مثال زنی نسبتا "معمولی" و حامله را در نظر بگیریم باز ھم توضیح این پروسه تربیت و یا اجتماعی شدن کامل نخواھد بود، ولی شروع تاریخچه ستم بر زنان طولانی است و من مجبورم به ھر حال برای عدم تکرار آنچه را که شما ھم بخوبی میدانید از حاملگی شروع کنم.

 -  اگر زن حامله بشاش و سرحال باشد و جنین در شکمش زیاد حرکت کند می گویند فرزند آینده او پسر است. اگر زن در حالت افسردگی بسر برده و در صورت او لکه ھای قھوه ای بروز کند و سر حال نباشد می گویند فرزند او دختر است.

صفاتی که به مادر آینده و از این طریق به جنین و بیشتر ھم از طرف زنان اطلاق می گردد ھمان صفات و رفتاری است که از زنان و مردان جامعه انتظار می رود. بشاشیت و تحرک در مقابل افسردگی و انفعال.

با وجود این که تجربه مادران حامله بارھا و بارھا عدم واقعیت این پیش گوئی ھا بوده است و این کاملا تصادفی است که مادر خود را در چه شرایط جسمی و روحی می یابد و وضعیت او به جنبه ھای زیادی بستگی دارد ولی این پیش داوری ھا و انتظارات از جنس زن و مرد حتی در دوران قبل از تولد، در اکثر جوامع بشری عمل کرده و باز تولید می گردند.

البته این ستم در دوران حاملگی مادر فقط به این پیش داوری ھا محدود نمی شود بلکه ابعاد فاجعه آمیز دیگری را ھم شامل می گردد که برای توضیح آن به گزارشی از مراجعه می کنم.Tageszeitung  روزنامه قبل از آن به این نکته اشاره کنم که مسئله زنان، مسئله ای جھانی است و به یک کشور، فرھنگ و یا قاره محدود نمی شود. بنابراین بحث من اصولا در مورد زن ایرانی نیست بلکه از زاویه جھانی به آن نگاه می کنم، بنابراین ارقام و مطالبم ھم محدود به یک جای مشخص جھان نمیباشد البته در مورد گزارش باید اشاره کنم که خبر و آمار از روزنامه است ولی من در انتخاب کلمات زیاد رعایت امانت را نکرده ودست خود را باز گذاشتم.

در شماره ٢٠ آگوست ٢٠٠٢ خود از "انتقام متولد نشده گان" گزارشمی دھد. Tageszeitung روزنامه تبعیض علیه دختران ھند باعث کمبود عروس شده است. شورای دھات بجای تقاضای ایجاد کار برای بیکاران، تقاضای دختران بالغ برای عروس شدن را از سیاستمداران می نمایند. طبق آمار جھانی میانگین میزان تولد نوزادان پسر و دختر در ھمه نقاط جھان تقریبا یکسان است یعنی به ازای ١٠٠٠ نوزاد پسر ١٠۵٠ نوزاد دختر متولد می شوند. در ھندوستان که بیشتر خواھان تولد نوزاد پسر ھستند تا اجاق خانواده را "روشن نگاه دارد" بازای ھر ١٠٠٠ پسر ٩٣٣ دختر به دنیا می آیند. و به ھمین دلیل ھندوستان در سال ٢٠٠١ با کمبود ٣٢ میلیون زن روبرو بوده است. این کمبود و تفاوت در آمار سال ٢٠٠١ مشھود است که به جای ۵٢٨ میلیون، ۴٩۶ میلیون زن سرشماری شده اند و طبق آمار جھانی و آمار خود کشور ھندوستان ٣٢ میلیون زن مفقود گردیده اند.

پشت پرده این تفاوت آمار یک عمل جنایی خوابیده است و آن فقدان میلیون ھا جنین دختری ھستند که ھنوز متولد نشده، کشته می شوند و یا نوزادان دختری ھستند که سرشان بعد از تولد بوسیله ماما در سطل آب فرو می رود.

در ھیچ جای جھان تفاوت میزان تولد دختر و پسر مثل ھند نیست. با وجود این که قتل نوزادان دختر از طریق چسباندن سم روی نوک سینه خود بوسیله مادران ھنوز ھم ادامه دارد ولی اکثرا بوسیله دستگاه سونوگرافی جنسیت جنین را مشخص و جنایت قتل آنان را قبل از تولد انجام می دھند.

کسی که وارد شھرک کوچکی در نزدیکی دھلی می شود، بی اختیار متوجه تعداد بیشماری از تابلو کلینیک ھا و مطب پزشکان می گردد که خود را متخصص "مادر و بچه" معرفی می کنند. ولی اغلب وسیله ای جز یک دستگاه سونوگرافی و تخصصآنان ھم چیزی جز تشخیص جنسیت جنین نیست.

با وجود این که "متخصصین" بسیار ماھرانه سعی در گم کردن ردپای جنایات خود را دارند، ولی اغلب سگان ولگرد باقی مانده این جنایات خونین را از زباله دان ھا بیرون می کشند و لاروب گران شھرداری ھا ھنگام باز کردن لوله ھای مسدود شده فاضلاب آب ھا که با شروع باران ھای سیل اسا، لایروبی می گردند، جمجمه ھای کوچک، انگشتان نحیف نیمه تمام و ستون فقرات ھای خمیده شده قبل از تولد، در زیر بار این ستم ھزاران ساله را آشکار می نمایند. ولی این ستم دیدگان چشم به جھان نگشوده در حال انتقام جویی اند. در دھات ھارایانای ھند و ضعیت استثانی اعلام شده است. زیرا عروس ھا مفقودند و دامادان آماده به ازدواج در کنار مادرانشان و یا در میدان ھای دھات پرسه میزنند و مادران بی عروس از نداشتن کلفتی که بار آنان را سبک کند ناله سر می دھند و ریش سفیدان دھات از سیاستمداران می خواھند که برای آنان زندان بسازند، زیرا فاصله محل سکونتشان تا زندان ھای شھرھای مجاور زیاد است و آنان برای دیدار از ٣٠٠ نفر پسرانشان که بجرم جنایت، دزدی، مزاحمت و تجاوز به زنان و دختران ده به آب سرد خوردن مشغولند بایستی وقت و کرایه زیادی مصرف کنند. بنابراین اکنون بجای ایجاد کار و تھیه عروس، ساختمان زندان خواست اصلی گردیده است.

با قتل ٣٢ میلیون دختر در ھند، مشکل تھیه ی جھیزیه آنان برای پدرانشان حل شده است. با وجود این که ھنوز درخواست جھیزیه برای دامادان از طریق دختران بازمانده طرح نگردیده است. ولی آنھا شرط ھای دیگری را طرح می کنند: شوھر آینده ما بایستی خواندن و نوشتن بلد باشد و یک کارمند را بر دھقان گاودار ترجیح می دھیم.

این جنایات نشان می دھد که بالا بودن قیمت عروس به بالا رفتن ارزش و احترام او خدمتی نمی کند. زن از منظر جوامع مردسالار که ھدفشان تولید ھرچه بیشتر سرمایه و می باشد، فقط تولید کننده به حساب می آید و از ھمه مھمتر تولید کننده "فرزند پسر". میزان کمبود زن در کشور ھند ھمانطوری که اشاره کردم در سال ٣٢ ،٢٠٠١ میلیون نفر بوده است.

در اینجا جایز میدانم نظر شما را در این مورد به چند آمار دیگر ھم جلب نمایم.

ارقام زیر از سال ١٩٩۶ می باشد.

ھندوستان ٢٣ میلیون

چین ٣٠ میلیون

٣ میلیون / پاکستان ١

١ میلیون / بنگلادش ۶

ترکیه ۶٠٠ ھزار

مصر ۶٠٠ ھزار

نپال ٢٠٠ ھزار

در سال ١٩٩۶ ، در بقیه نقاط جھان ۴٠ میلیون زن کم بوده است.

١٠٨ میلیون / جمع ١

تولد و دورانشیرخوارگی:

وقتی نوزادی متولد می شود، اگر پسر باشد با شادی و سرور و ھوراکشان می گویند پسر است، چه پسری خدا حفظش کند و اگر دختر باشد در جواب پرسشمادر که مایل به آگاھی ھرچه زودتر از جنسیت نوزاد خود میباشد، گفته می شود که خدا را شکر سالم است. اگر توجه کنیم در این پاسخ که برای رعایت حال مادر و تسکین او داده میشود کیفیتی عقب مانده و ضد زن نھفته است. گویا مادر باید خدا را شکر کند که این نوزاد حقیر اگر از جنسیت برتر برخوردار نیست ولی باید حداقل راضی بود که دیگر ناقص العضو نشده است!!

نوزادی که چشم به جھان می گشاید چه دختر و چه پسر از مشکلاتی که در جامعه در ارتباط با جنسیت او وجود دارد بی خبر است. ولی کسانی که او را بزرگ خواھند کرد الگوی مشخصی از چگونگی یک پسر و یا دختر ایده آل را دارند و به ھر قیمتی که شده بایستی این کلیشه را به ثمر برسانند. البته قیمت این الگوبرداری ھمانطوری که شاھد آن ھستیم برای نوزاد دختر بسیار گران تمام می شود.

سه تا چھار ھفته اول بعد از تولد دوران گذار از زندگی زھدانی و عادت به زندگی در خارج از رحم مادر است. در این دوران حس لامسه یعنی پوست نوزاد برای ارتباط با محیط و جذب محرک ھا از اھمیت ویژه ای برخوردار است. شیر خوردن، حرکت دست و پا و تماس از طریق پوست بدن مادر و دیگر بزرگسالان و از این طریق آرام آرام اولین ارتباط با دنیای خارج برقرار می گردد. و در ھمین دوران اولین بنای رفتار و توانایی ھای جنسی پی ریزی می گردد.

در تحقیقات زیادی که در آمریکا در این مورد به عمل آمده است ثابت شده است که ھر چه نوزادان از تماس پوستی و نوازش و گرمای بدن مادر بیشتر برخوردار باشند، از شرایط بھتری برای رشد، تکامل و گسترش توانایی ھای عقلانی، احساسی و اجتماعی برخوردار خواھند بود.

یک گروه ١٠ نفره کودکانی که در پرورشگاه بسر می بردند برای مدت ١٠ ھفته روزی ٢٠ دقیقه نوازششده و با آنان تماس پوستی برقرار گردیده است ودر مقایسه با ١٠ نفر کودکان ھم شرایطی که از این نوازش ھا محروم بوده اند، این نتیجه را مشاھده می کنندکه آنھا، از عکسالعمل سریع و دقیق تری در ارتباط با محرک ھای محیط خود برخوردارند و تفاوت اشیاء و رنگھا را بھتر تشخیصمی دادند و در ارتباط برقرار کردن با اطرافیان خود ھم فعال تر عمل میکنند.

مادران بطور متوسط نوزادان پسر را در عرض ٨ ساعت ٧ بار بیشتر از نوزادان دختر از تخت خود برداشته و در بغل نوازش می دھند. این روال ادامه پیدا می کند و تا سن سه ماھگی میانگین مدت زمانی که پسران بیشتر از دختران در بغل ھستند در عرض ٨ ساعت ٣٠ دقیقه است. مادران خودشان از رفتارشان متعجب بوده و این عمل را ناآگاھانه تلقی کرده اند. البته باید به این ویژگی توجه کرد،که دوران گذار بسیار کوتاه و بین ٣تا ۵ ھفته بوده و صدمات ناشی از کمبودھای این دوران جبران ناپذیر است.

برای محققین این سوال مطرح می شود که آیا این رفتار را می توان بعنوان تبعیض جنسی به حساب آورد؟ جواب مثبت است. زیرا در ھمین تحقیقات مشاھده شده است که مادران با کوچکترین صدا و یا حرکتی از طرف نوزادان، نوزادان پسر را از جای بلند کرده و در آغوش می گیرند و نوازش می کنند. در مورد نوزادان دختر فقط با تکان دادن گھواره و یا به صدا در آوردن شیئی اکتفا کرده اند. و یا ھمان صدائی را که نوزادان دختر می کنند، مادران آن را تکرار کرده اند. در مورد نوزادان پسر، علاوه بر در بغل گرفتن و نوازش نه تنھا صدای خود نوزاد پسر را تکرار کرده اند بلکه صداھای جدیدی ھم به آن اضافه کرده و با آنان بیشتر وارد ملاطفت وگفتگو گردیده اند. می توان به خلاصه گفت: مادران در دوران کوتاه و بسیار حساسی با نوزادان پسر و دختر خود در ارتباط با تحریک پوستی و صوتی رفتار متفاوت و از این طریق رفتار متفاوت جنسی را باعث می شوند.

حرکت اجزا بدن نوزادان در این سن باعث تجربه اولین حرکات و فعالیت ماھیچه ھا و شروع تمرین و چابکی اجزا بدن می گردد. مقایسه نوزادانی که قنداق می شوند و نمی توانند دست و پای خود را تکان بدھند و یا کودکانی که بدلایلی در بیمارستان از تحرک کمتری برخوردار بوده اند و تحریکات دنیای خارج را کمتر جذب،درک و تجربه کرده اند با کودکانی که امکان حرکت کافی داشته اند، نشان می دھد که دختران نه تنھا در زمینه تماس پوستی و تحریکات صوتی کمتر تمرین و حمایت میشوند بلکه برای آنھا در زمینه حرکتی و تمرین چابکی ھم محدودیت قائل می شوند. مثلا مادران، قنداق نوزادان دختر را باز نمی گذارند تا آلت تناسلی آنھا دیده نشود. در مورد نوزادان پسر در این مورد اشکالی نمی بینند .این امر باعث عدم چالاکی دختران و تشدید حرکت در نوزادان پسر و ھمچنین تشدید عمل انعکاسی آنان می گردد.

در مورد تغذیه نوزادان در این سن، یعنی شیردادن مادر ھم پژوھشھایی صورت گرفته است. تنفسو شیر خوردن بعد از تولد بزرگترین حادثه زندگی نوزادان به حساب می آید. آنھا بطور متوسط روزانه ۵ تا ٧ بار شیر می خورند و به ھمین دلیل پژوھشدر مورد آن از اھمیت ویژه ای برخوردار است.

در مورد شیرخوردن نوزادان پسر و دختر موارد زیر را مورد بررسی Brunet ,Lezine دو زن روانشناس فرانسوی به نام ھای قرار دادند:

 - آیا نوزاد از شیر مادر تغذیه می کند؟

 - از چه سنی شیشه ھم به شیر مادر اضافه می گردد؟

-مدت شیردادن چقدر طول می کشد؟

-مدت استراحت کردن نوزاد وقتی که ھنگام شیرخوردن خسته می شود چه مدت است؟

- از چه سنی نوزادان خودشان غذا خوردن را شروع می کنند؟

- چه مشکلاتی نوزادان در ارتباط با تغذیه و خواب خود دارند؟

مادران در تمام موارد ذکر شده، بین نوزادان پسر و دختر خود تفاوت قائل بوده اند. ٣۴ % مادران اصولا حاضر نیستند به نوزادان دختر خود از پستان خود شیر بدھند. تعدادی از آنان این کار را تحمیل بخود دانسته و یا این که مایلند در این زمان کار دیگری را که برایشان مھم تر از شیردادن به دختر بچه است انجام بدھند .و یا این که نگران شل و افتاده شدن سینه خود می باشند.

ولی در مورد نوزادان پسر فقط بجز یک استثناء ھمه مادران حاضر بودند به آنھا شیر بدھند. دو زن فرانسوی در این مورد می گویند: دو دلیل وجود دارد که باعث ترجیح دادن نوزادان پسر ازطرف مادران می شود. یکی این که آنھا می خواھند نوزادان پسر به مردان قوی و واقعی تبدیل گردند و این مادران براھمیت شیر مادر واقف اند و دیگر این که آنھا میدانند که نوزادان پسر از نوزادان دختر ضعیف تر و از مقاومت کمتری بر خوردارند. بنابراین مایلند به آنھا شیر بدھند تا جبران این کمبود را بکنند.

ھمان طوری که می بینید در اساسی ترین دوران زندگی یعنی گذار از زندگی زھدانی به محیط خارج از رحم در امر تغذیه نوزاد از طریق شیر مادر در مورد نوزادان پسر ودختر تفاوت زیادی قایل میشوند.

نوزادان دختر نه تنھا بندرت از شیر مادر تغذیه میشوند بلکه مدت زمانی ھم که شیر خوردن آنان طول میکشد بسیار کمتر از مدت زمانی است که نوزادان پسر شیر میخورند. بطور متوسط نوزادان پسر ۴۵ دقیقه و نوزادان دختر فقط ٢۵ دقیقه می باشد.

دختر بچه گان ۶ ماھه شیشه شیر خود را بمدت ٨ دقیقه تمام می کنند و پسر بچه گان ١۵ دقیقه تفاوت دقایق شیرخوردن نوزادان پسر و دختر ناشی از استراحت ھای طولانی پسران در موقع شیر خوردن است. آنھا ابتدا سه چھار بار می مکند و بعد استراحت کوتاھی برای قورت دادن و آرق زدن می نمایند. ھنگام مکیدن نه تنھا ماھیچه ھای دھان و صورت بلکه تمام بدن نوزاد در این فعالیت شرکت دارد. نوزاد در ھنگام شیر خوردن بسیار تحت تأثیر احساسات خود قرار داشته و علاوه بر آن مکیدن از نظر جسمی ھم باعث مصرف انرژی زیاد و تولید خستگی در او می کند و به ھمین دلیل نوزادان بایستی دایمَا علاوه بر استراحت تنفسخود را ھم تنظیم کنند تا بتوانند بھتر به مکیدن ادامه دھند.

تعداد استراحت ھا و زمان طول کشیدن آنان اکثرا بستگی به وضعیت روحی مادر، آمادگی او در رعایت و یا عدم رعایت و یا حتی قطع این استراحت ھا دارد. این استراحت ھا بنظر اکثر مادران و یا ھر شخص دیگری که نوزاد را شیر میدھد، ظاھرا بی فایده و باعث به ھدر دادن وقت و به حساب تنبلی نوزاد گذاشته میشود، در صورتی که بدون استراحت و تنظیم تنفس مرتب از طریق بینی مکیدن غیر ممکن میگردد.

بسیاری از مادران در مورد نوزاد خود نرمشپذیر نبوده و به احتیاجات او توجه نمی کنند. برای نوزادان بسیار حیاتی است که مادر سرعت مکیدن ویژه آنان را در نظر گرفته و در زمانی که می مکند و یا استراحت می کنند آنھا را بحال خود بگذارند. اما مادران تحمل و پذیرشاین نرمشرا بمعنی عدم آتوریته خود بحساب میاورند.

سریع شیر خوردن نوزادان دختر ناشی از عجله و فشار مادران است. آنھا با عناوین مختلف این احساسرا به دختران انتقال می دھند که "عجله کن!" یعنی با کوتاه کردن استراحت ما بین این مکیدن ھا آنھا وقت کافی برای قورت دادن و تنظیم تنفس خود را ندارند. با این کار به آنھا خشونت اعمال میشود. وقتی یواش می مکند آنھا را تکان میدھند، با انگشت بر روی گونه آنھا ضربه می زنند و یا نیشگون میگیرند، در بعضی مواقع نوزادان را در وضعیتی ناراحت شیر میدھند که خوابشان نبرد.

و یا حتی گاھی بینی آنھا را می بندند تا نوزاد برای تنفس مجبور به باز کردن دھان خود شود تا نوک پستان مادر و یا نوک شیشه شیر را در آن فرو کنند. در این تحقیقات به وضوح دیده شده است که مادران در مورد نوزادان پسر این استراحت ھا را بیشتر تحمل می کنند تا در مورد نوزادان دختر. سرعت نوشیدن پسران ھر چقدر ھم که کند باشد کمتر با اعتراضو مقاومت مادران روبرو می شوند.

متخصصین معتقدند که خشونت در مورد نوزادان دختر ناشی از احترامی است که زنان ناآگاھانه به اتوریته مردان قایلند و ناخودآگاه عمل میکند. یعنی مادر در نوزاد پسر مرد آینده را می بیند، تصمیم و اراده او را می پذیرد و تصمیم و اراده نوزاد دختر را درھمان ھفته ھای اول عمر در نطفه خفه کرده و می شکند. این رفتار که نوزادان دختر در ھمان ابتدا به اجبار می آموزند آنچنان سریع درونی می شوند که مادر دیگر احتیاج به تکرار آن را ندارد. محققین در جمع بندی خود می نویسند: در حالی که مادران در خود فشار و اجبار لزوم اھلی کردن ھر چه سریعتر نوزادان دختر را شدیدا احساس می کنند، در مورد نوزادان پسر با وجود این که آنھا ھم مانند نوزادان دختر کوچک و بی دفاع ھستند، ولی از ھمان ابتدا سمبل اتوریته ای ھستند که مادران در مقابل آن سر تعظیم فرود می آورند.

به نوازدان دختر ھم کمتر و سریعتر شیر داده میشود و ھم بطور کلی زودتر ھم از شیر گرفته می شوند. تمام نوزادان دختری که در این پژوھش شرکت داشتند، ھمه در سه ماھگی از شیر مادر گرفته شده بودند و از طریق شیشه و غذا تغذیه می شدند که از سن یک ماه و نیم شروع شده بود، در صورتی که ۵٠ % پسران تا سن چھار ماھگی و بیشتر ھنوز فقط شیر مادر را می خورند و ٢٠ % آنان تا ھشت ماھگی از شیر مادر و غذا تغذیه می کردند.

در پژوھشھایی که در نروژ صورت گرفته است ھم نتایج ذکر شده در بالا تأیید شده است و دانشمندان نروژی اضافه می کنند که در حالی که در مورد دختر بچه ھا از سن ١٢ ماھگی سعی به ترک از نوشیدن شیر از شیشه میگردد در پسران از ١۵ ماھگی به این عمل اقدام می شوند.

۵ سا لگی ھنوز دختر بچه ھا زودتر از پسران یعنی بین ٢ تا ٢ سال و نیم به تنھایی غذا می خورند و پسر بچه ھا تا ۴ ھم به کمک بزرگتران تغذیه میشوند. شاید این تفاوت ھا بنظر شما بسیار ناچیز جلوه کند ولی با توجه به زمان اعمال این تبعیض ھا از نظر سنی و اھمیت این دوران در رشد کودکان برای دختران نتیجه ای غیر قابل جبران دارد. آنھا در این سن در ارتباط با شکل گیری شخصیت خود بسیار آسیب پذیرند و این صدمات را می توان از ھمان ابتدا در رفتار، تغذیه و خواب آنان مشاھده کرد.

٩۴ % دختران موردتحقیق با مشکلات تغذیه ای روبرو بوده اند، آنھا آھسته غذا می خورند، اشتھا ندارند، حالت تھوع و استفراغ دارند و در مقابل فقط در ٢٠ % پسران اینگونه مشکلات مشاھده شده است .و یا کسانی که با تغذیه خود (Magersucht) و لاغری (Bulimie) جمع بندی از تحقیقاتی که در مورد بیماران جوع مشکلات دارند به عمل آمده است، نشان می دھد که آنھا در نکات ذیل با ھم مشترک اند:

٩۵ % از بیماران مبتلا به جوع و ٩٠ % از بیماران لاغری زن ھستند. -

 -این ٩۵ و ٩٠ درصد زنان با ھویت جنسی خود یعنی "زن بودن" درگیر و بخشا در ستیزند. - آنھا در سنین خردسالی مجبور به چشم پوشی از بازی، جنب و جوشو شادی خود بدستور بزرگسالان بوده اند.

- آنھا بسیار مطیع و حرف شنو می باشند واین صفات در صدر مقررات تربیتی خانواده ی آنھا قرار داشته است. آنھا اکثرا دوران اولیه کودکی خود را در اطاعت محض از خواسته ھای بزرگتران پشت سر گذاشته اند، اغلب آنان تحت تأثیر این اطاعت زودرسبا کابوسھای وحشتناک، وسواس، شب ادراری، مکیدن انگشت، جویدن ناخن و غیره دست پنجه نرم می کنند.

به طوری که ملاحظه می کنید، تربیت تبعیض آمیز جنسی را کودکان ابتدا در خانواده و از طریق والدین کسب می کنند و چگونگی رفتار پدر و مادر با یکدیگر ھم الگوی آنان می گردد. ظاھرا رفتاری که پدر و مادر با فرزندان مونث و مذکر خود می کنند یکسان است ولی برداشتی که کودکان از برخوردھای روزانه دارند یکسان نیست. مادر به فرزند پسرشنه بیشتر و نه کمتر از فرزند دختر خود لبخند می زند ولی لبخند او جور دیگری است و از محتوی و احساس متفاوتی برخوردار است. این محتوا و کیفیت از یک موضع اجتماعی برخواسته است و این احساس را به کودک انتقال می دھد که تو در آینده یک مرد و یا یک زن خواھی بود. برای مثال محتوی شعر و لالائی که مادر برای خوابانیدن پسربچه خود می خواند با محتوی لالائی دختر یکسان نیست. آنھا حتی اگر رفتار یکسانی ھم داشته باشند از طرف اطرافیان به آنھا این احساس را می دھد که رفتار یکسان در ارتباط با جنسیت معنی متفاوتی دارد. ابراز خشونت از طرف پسر امری عادی است. ولی اگر دختری رفتار خشونت آمیز داشته باشد با اعتراض بزرگتران روبرو خواھد بود. دختران تا سن مشخصی می توانند بعضی از رفتارھا را انجام بدھند. یعنی نرم ھای جنسی به نوعی نرم ھای سنی ھم محسوب می گردند.

بخش دوم مقاله در شماره آتی نشریه ٨ مارس درج خواھد شد.

e-mail: zan_dem_iran@hotmail.com

Our Site: http://www.8mars.com