مبارزه گسترده و نوید بخش زنان علیه طالبان در راه است!

زنان پیشرو در مبارزات اخیر شان اعلام کردند که «دیگر برده نخواهیم شد»، «اسارت» نمی ‌پذیریم، زیر بار «امارت اسلامی» نخواهیم رفت، به «پوشش اجباری» تن نخواهیم داد و با «کسب آگاهی و دانش برای خواسته‌های خود» مبارزه خواهیم کرد. پیشتازی زنان در مبارزه علیه طالبان و حامیان‌اش از یک طرف آنان را غافل گیر و در عین حال به قدرت نمائی اشان ضربه زد و از طرف دیگر تحسین مردم را برانگیخت و به روحیه مبارزاتی در جامعه دامن زد و عامل پیوستن اقشار و طبقات مختلف در مبارزه شد.

اما با همه تغییرات مثبتی که در میان بسیاری از مردم و روحیه آنان شده است، قدرت گیری طالبان، شرایط بس خطرناکی را برای مردم به ویژه زنان به همراه آورده است. فرار از این اوضاع خطرناک که گوشه‌ای از آن را مردم جهان هم به چشم خود دیدند، جمعیت بزرگی از مردم بود که به امید رسیدن به مکانی امن، به فرودگاه کابل سرازیر شده و بسیاری از آنان زیر دست و پا، زیر چرخ‌های هواپیما و یا در اثر سقوط از بال هواپیمای در حال پرواز، پرت شدند و جان خود را از دست دادند.

دیدن همین صحنه ها، نشان داد که چگونه دارودسته «دمکرات» حاکم بر آمریکا برای رسیدن به منافع امپریالیستی خود، مردمی را به طور آگاهانه و هدفمند زیر نه تنها چرخ‌های هواپیما، بلکه زیر چرخ‌های سیستم ستم و استثمارشان له می‌کنند.

مردم جهان به چشم خود دیدند که بازگشت دوباره طالبان به قدرت، باعث شد که ده‌ها هزار نفر از مردم به ویژه زنان و کودکان تنها با لباسی بر تن آواره کوه و دشت و بیابان شوند تا خود را به مرزهای کشورهایی هم چون ایران، پاکستان، ترکیه و… برسانند و حاکمین این کشورها نیز که همان هم پالکی‌های طالبان هستند، مرزهای خود را به روی این پناهنده‌گان بستند!

آری مردم جهان به چشم خود اوج جنایت، خیانت، پستی و پلشتی امپریالیست‌های آمریکائی، این مدعیان دمکراسی را دیدند.

آن چه که بسیاری از مردم را به تعجب وا داشت قدرت گیری برق آسای طالبان در کمتر از دو هفته بود. اما واقعیت این است که آماده‌گی طالبان به هفته‌های اخیر بر نمی‌گشت، بلکه این سرعت عمل در نتیجه توافقی بود که در سال‌های قبل بین آمریکا با طالبان بر قرار شده بود. در تمام دوران مذاکرات، دست طالبان برای هر عمل جنایتکارانه‌ای باز بود و نیروهای نظامی بجا مانده آمریکا عملا قساوت‌های این نیروی متحجر و زن ستیز نسبت به مردم و به طور مشخص به زنان را به روی خود نمی‌آوردند. در دوران مذاکرات، هیچ روزی را مردم افغانستان بدون کشتار طالبان در کوچه و بازار، مدرسه و دانشگاه، بیمارستان و… به سر نبردند. اما دست و دل بازی آمریکا نسبت به طالبان به این جا ختم نشد. امپریالیست‌های آمریکائی برای ایجاد شرایط مناسب قدرت گیری دوباره طالبان، فرمان آزاد کردن بیش از ۵ هزار نفر از زندانیان طالب را به دولت دست نشانده خود، صادر کرد. در صورتی که بیست سال پیش، یکی از ادعاهای مهم حمله نظامی و اشغال افغانستان توسط آمریکا و متحدین‌اش نقطه پایان بخشیدن به «طالبان به عنوان یک نیروی تروریستی» بود! در واقعیت آزاد کردن زندانیان طالب- همان تروریست هائی که قرار بود از صحنه روزگار محو شوند- برای ایجاد موقعیت بهتر طالبان از لحاظ نیرو و پیشروی اشان در جهت کسب قدرت صورت گرفت. در شرایط کنونی هم آمریکا تمام تجهیزات نظامی خود را از تانک و هلی کوپتر گرفته تا انواع مختلف سلاح‌های پیشرفته را برای طالبان «جا» گذاشته اند؛ سلاح‌هایی که طالبان از آن برای تهدید، ارعاب و سرکوب مردم استفاده می‌کند!

یکی دیگر از مهم‌ترین وعده‌های مهم اشغال افغانستان توسط دولت آمریکا، «رهایی زنان» از دست طالبان بود! بیست سال پیش برای خلق افکار عمومی، بوش رئیس جمهور وقت و همسرش لورا، تونی بلر نخست وزیر انگلستان و… برای زنان افغانستان داد سخن سر داده بودند و «نمی توانستند این همه ستم‌گری طالبان را تحمل کنند»! یک کارزار آگاهانه در خدمت به حمله نظامی و اشغال افغانستان در رسانه‌های اشان در «دفاع» از زنان افغانستان و مقابله با خشونت‌های طالبان به راه انداخته بودند. بر در و دیوار بسیاری از شهرها و کشورهای غربی پوسترهای بزرگ در «حمایت» از زنان خشونت دیده توسط طالبان، نصب کردند. آمریکا و متحدین‌اش تلاش داشتند خود را ناجیان «رهائی» زنان افغانستان معرفی کنند. روشن است که این وعده‌های دروغین برای منحرف کردن اذهان مردم جهان پیش گذاشته شد و در طول بیست سال گذشته و به طور ویژه این روزها میلیاردها انسان، تو خالی بودن این ادعاها را به چشم خود دیدند.

بی‌شک از همان دورانی که آمریکا وارد مذاکره با طالبان شد، زنان و آینده آنان را به معامله گذاشت. در واقع یکی از پایه‌های مهم داد و ستد آمریکا با طالبان - همان گونه که ما در سال‌های اخیر این حقیقت را بارها بیان کرده بودیم - قربانی کردن زنان بود. در همین دوره اخیر، روزهایی که طالبان شروع به پیشروی و گرفتن ولسوالی‌ها یکی پس از دیگری کرد، شنیع‌ترین خشونت‌ها را علیه زنان پیش برد، جو بایدن و رژیم‌اش کلامی در این مورد به زبان نیاوردند و در عوض بر این پای فشردند که موضوع افغانستان، موضوعی مربوط به مردم افغانستان است! به زبان بسیار صریح و روشن یعنی این که سرکوب وحشیانه زنان، تیرباران کردن زنانی که بدون مرد از خانه خارج شدند، شلاق زدن زنانی که چادری (برقع) بر سر نداشتند، به آن‌ها ربطی ندارد، بلکه مسئله‌ای مربوط به خود مردم افغانستان است که معنی و مفهوم آن از نظر جو بایدن و رژیم‌اش موضوعی مربوط به طالبان است! چگونه شد کسانی که برای رهایی زنان از یوغ زن ستیزان طالبان اشک تمساح می‌ریختند ناگهان زن ستیزی را موضوعی مربوط به «مردم افغانستان» (بخوانید طالبان) دانستند؟!

این حقیقتی انکار ناپذیر است که خشونت‌های وسیع خانگی بر زنان، خشونت‌های اجتماعی که ازجانب گروه‌های مسلح وابسته به دولت، از جانب داعش و طالبان به طور گسترده بر زنان اعمال شد، واقعیات زندگی زنان را تحت سیطره اشغالگران و دولت وابسته به آنان را در تمام طول بیست سال گذشته نشان داد. نشان داد که تضیمن کننده خشونت خانگی و اجتماعی، خشونت دولتی بر زنان است. علاوه بر خشونت‌های بی‌رحمانه و غیر قابل تحمل برای اکثریت زنان، فشارهای اقتصادی و تاثیرات روحی و روانی جنگ، ابعاد خشونت را به مراتب افزایش داده بود.

بیست سال اشغال به اندازه کافی طولانی بود که بتواند تغییراتی را در موقعیت زنان افغانستان، حداقل در حد دوران قبل از قدرت گیری جریانات اسلامی ایجاد کند. «دستاورد و گشایش‌های» اشغالگران و دولت دست نشانده اشان با تمام تبلیغات و سرو صدائی که به راه انداختند و از جانب بخش‌های معینی از زنان دائمن به رخ زنان جامعه کشیده شد، تنها با دوران طالبان قابل مقایسه بود و نه بیشتر از آن.

زنان پیشرو در افغانستان همانند سایر هم سرنوشتان خود در سراسر جهان از دیر باز و به طور مشخص در همین بیست سال گذشته با چنگ و دندان با وجود تمام تهدیدات جانی و فشارهای جامعه پدر/مردسالار، علیه انواع و اقسام خشونت‌ها از قتل ناموسی گرفته تا ازدواج‌های اجباری، از مقابله با سنت‌های قبیله‌ای عقب مانده گرفته تا تبعیض و خشونت جنسیتی در محیط کار و آموزش و… مبارزه کردند. مبارزاتی که برای خلاصی از ستم جنسیتی، خصلتی رو به آینده داشت. در نتیجه هر اندازه دستاوردی را که زنان کسب کرده‌اند ماحصل مبارزات پیگیرانه خودشان بوده است. باید این حقیقت را در نظر گرفت که نظام امپریالیستی حاکم بر جهان و در راس آن امپریالیست‌های آمریکائی خود از بانیان اصلی و تعیین کننده ستم و فرودستی زنان هم در افغانستان و هم در سراسر جهان هستند. در همین ماه گذشته در تگزاس آمریکای «مدرن» حق سقط جنین، از زنان گرفته شد. در واقع در آمریکای «مهد دمکراسی» با منع قانونی سقط جنین تلاش دارند کنترل بیشتر بر بدن زن را در خدمت به تثبیت و تداوم مالکیت مرد بر زن و تحکیم فرودستی زن اعمال نمایند. این خود نمونه‌ای است از این حقیقت که زن ستیزی و به بند کشیدن زنان جزئی جدا ناشدنی از کارکرد سیستم امپریالیستی آمریکا است.

بیست سال پیش امپریالیست‌های آمریکائی در خدمت به استراتژی آن دوره یعنی ایجاد «خاورمیانه بزرگ» برای شکل دادن به «نظم نوین» جهانی اشان، مردم را بمباران کردند، ده‌ها هزار نفر را به قتل رساندند و هزاران هزار نفر را آواره این کشور و آن کشور کردند! در آن دوره هر افغانستانی از نظر دولت آمریکا و نیروی نظامی اشان، یک طالب تروریست بود! اما، امروز در خدمت به استراتژی این دوره خود، از طالبان چهره دیگری می‌سازند. از «تعدیل و تغییر» طالبان می‌گویند! و از همکاری با طالبان برای «مقابله» با داعش می‌گویند! اما برای میلیون‌ها نفر از مردم، «تعدیل و تغییری» صورت نگرفته است! مردمی که در تمامی این سال‌ها خصوصا از دوره مذاکرات آمریکا با طالبان تا به امروز، چهره واقعی طالبان را درتکه تکه شدن عزیزان‌شان توسط بمب‌گذاری‌ها طالب دیده اند. در ربودن دختران خردسال‌شان و مورد تجاوز قرار گرفتن آنان با «نکاح» طالبانی دیده اند! در سنگسار زنانی که از ازدواج‌های اجباری فرار کرده بودند، دیده اند. بله امروزه طالبان برای امپریالیست‌های آمریکائی و منافع استراتژیک‌اش تغییر کرده است ولی برای مردم به ویژه برای میلیون‌ها زن تغییری نکرده است. شلاق شریعت اسلامی طالبان در همین هفته‌ها و روزهای اخیر بر گرده زنان، با اجباری کردن چادری، اجباری شدن رفت و آمد زنان در اجتماع با اسکورت مردان محرم، محروم شدن از فعالیت‌های هنری، محروم شدن از کار و دانشگاه و… فرود آمده است!

آن چه که مسلم است بخش قابل توجهی از زنان نسل گذشته - که عمدتا در شهرها بسر می‌برند- نسلی که یک بار زندگی تحت حاکمیت نظام طالبانی- نظام عقب مانده قبیله‌ای که در اعمال قوانین پدرسالارانه مبتنی بر شریعت اسلامی با مرتجعین منطقه هم چون رژیم جمهوری اسلامی ایران در رقابت بوده و هست - را تجربه کرده است، به طالبان تن نمی‌دهند. زنان جوانی که در دانشگاه، محل کار و خانه علیه سنت‌ها و قوانین ضد زن مبارزه کرده اند، هرگز زیر بار ستم و خانه نشینی مورد نظر طالبان نخواهند رفت.

در همین دوره و با تمام خشونت‌های طالبان، زنانی با جرئت و جسارت نه تنها در خیابان‌های هرات و کابل بلکه در شهرهای مختلف ایران تحت حاکمیت طالبانِ تهران، دست به مبارزه زدند. زنان پیشرو و مبارز به خوبی می‌دانند که در مبارزه علیه ستم جنسیتی، علیه هر نوع انقیاد، چه از جانب طالبان و سایر نیروهای بنیادگرای زن ستیز و چه از جانب قدرت‌های امپریالیستی مردسالار، تنها نیستند. بسیاری از فعالین و تشکلات زنان ایرانی، کرد، ترک، انگلیسی، فرانسوی و سایر زنان در اقصی نقاط جهان در کنار زنان مبارز افغانستان ایستاده اند.

بی‌شک، مبارزه زنان در افغانستان و زنان افغانستانی در ایران علیه طالبان، آغاز مبارزه گسترده‌ای را نوید می‌دهد که در راه است.

برگرفته از نشریه هشت مارس شماره ۵۴

اکتبر ۲۰۲۱/ مهر۱۴۰۰